دوره بغل لازم

دوره بغل لازم

علیرضا رأفتی روزنامه‌نگار

   کرونا که آمد و قرنطینه شدیم شکل جدیدی از سبک زندگی در دنیا طرح‌ریزی شد. شکلی که در آن برای هر چیزی که تماس آدم‌ها با همدیگر را بیشتر می‌کرد، نمونه دیگری ساخته شد که آدم‌ها کمتر‌ باهم برخورد و تماس داشته باشند. کلاس‌های درس تبدیل شدند به کلاس‌های مجازی و استاد و شاگرد به تصاویری در مانیتورهای بی‌جان بدل شدند. بسیاری از شغل‌ها که پیشتر با همدلی و همفکری همکاران پیش می‌رفتند، مشمول دورکاری شدند و کارمندان با همان لباسی که در تنهایی خودشان به خواب می‌رفتند، پشت میز نشستند و از راه دور و از خانه، کارهای‌شان را راه انداختند. کم‌کم به خودمان آمدیم و دیدیم در این عصر تنهایی همه‌چیزمان دیجیتال شده حتی در آغوش گرفتن برادری که یک سال است او را ندیده‌ایم.
عکسی چند وقت پیش در رسانه‌های مجازی دنیا دست‌به‌دست شد از یک اختراع عجیب پرستاران بخش بیماران کرونایی. دو دستکش پلاستیکی را پر از آب گرم کرده و نوک انگشتان‌شان را به هم گره‌زده بودند و آن را مثل دستی که دست دیگر را صمیمانه و گرم بفشارد، گذاشته بودند روی دست بیماری کرونایی که نفس‌های آخرش را می‌کشید. خودشان به این اختراع‌شان می‌گفتند «دست‌خدا.» می‌گفتند بیماران بدحال لحظات آخر همیشه چشم‌به‌راه آغوش و نوازشی، بی‌تابی می‌کنند و ناچاریم این را هم برای‌شان بازسازی کنیم.
در این عصر آخرالزمانی که نمونه مصنوعی همه‌چیز دارد ساخته می‌شود، «محبت» تنها چیزی است که نمی‌توان شکل مجازی و مصنوعی‌اش را ساخت. در این «عصر بغل لازم»، آغوش تنها مفهومی است که نمی‌شود جایش را با هیچ‌چیز پر کرد. حتی اگر این آغوش با رعایت تمام پروتکل‌ها ، ماسک و لباس محافظ باشد.