فرهنگ و هنر چه كاركردهایی در شكلگیری تصویر ذهنی مردم از نامزدهای انتخاباتی دارد و از این فرصت چه بهرهبرداریهایی شده است
زیباییشناسی در خدمت انتخابات
فردا كه که میرویم پای صندوقهای رای، برای انتخاب رئیسجمهور آینده كشور و شورای شهرمان، فهرستی در ذهن داریم كه فقط صاحب یك اسم و یك چهره در ذهن ما نیستند؛ هركدام از این سیاستمداران یك چهره در ذهن ما دارند كه حاصل عملكرد خودشان است و نیز تصویری كه بهواسطه هنرهای مختلف در ذهن ما از خودشان ساختهاند. هنرهایی مانند موسیقی، عكاسی، گرافیك، شعر و فیلم كمك كردهاند كه از هر نامزد تداعی و تصویری در ذهن ما ایجاد شود؛ همین تصویر است كه ما را به سمت انتخاب سوق میدهد و چهبسا مردمی باشند كه نفس حضورشان پای صندوقهای رای متاثر از تولیدات هنری مرتبط با انتخابات باشد و شوقی كه این آثار در بینندگان و شنوندگان خود ایجاد میكنند. یك روز پیش از برگزاری انتخابات، بهرهبرداری نامزدهای انتخاباتی از محصولات هنری برای تداعی معنا از حضور و عملكردهایشان، را بررسی میكنیم و اینكه چگونه آثار هنری باعث میشوند هر نامزدی با یك ملودی، یك رنگ، یك شعار، یك عكس، یا یك فیلم در ذهن مردم تداعی شود و با همین تداعی رای بگیرد.
سرودها، حرفهاوسخنرانیهای تبلیغاتی، كموبیش رنگ ببازند و قانع کردن مردم برای جلب رأی آنها سال به سال دشوارتر شود.
حالا مردان سیاست بهسادگی سالهای اول تولد صندوقهای رأی، نمیتوانند رأی مخاطبان را به دست بیاورند و این مساله سخت اسباب زحمتشان شده است مگر آنكه هنرمندان حرفهای و كاربلد در كنارشان داشته باشند. از میان شیوههای متنوع پروپاگاندای نامزدهای ریاستجمهوری، اگر فقط نگاهی داشته باشیم به فیلمهای تبلیغاتی و مستندهایی كه ساختهاند، دشواریهای مسیر قانع کردن مردم را خواهیم دید. همین چند دهه پیش اگر كسی میتوانست یك فیلم خوب بسازد، گزینه مناسبی بود برای ساخت مستند انتخاباتی یك نامزد. بعدها دیگر فیلمهای معمول بهاندازه كافی قانعکننده و شوقانگیز نبودند و اینجا بود كه ستادهای انتخاباتی سراغ فیلمسازان حرفهای و مسلط میرفتند كه فن و روش فیلمسازی را خوب میشناسند اما حالا دیگر نه فیلمساز خوب جواب میدهد، نه روشهای جذاب فیلمسازی. در وانفسای باورهای بربادرفته مردم، شاید ایدههای انتخاباتی راهگشا باشند و بتوانند مردم را سر شوق بیاورند.
مستندهای تبلیغاتی معمولا یا گزارشیاند یا نمایشی و بهرهمند از عنصر درام و تا امروز از هردو گونه در ساخت مستندهای انتخاباتی در كشورمان استفاده بسیار شده است.درصد قابلاعتنایی از نامزدهای انتخاباتی، مستندهای گزارشی برای مخاطبان خود تدارك دیدهاند. در كنار آنها نامزدهایی بودهاند كه در فیلم مستندشان از درام نیز استفادهشده مانند مستند انتخاباتی آیتا... هاشمی رفسنجانی و سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی.
اجازه بدهید از كیفیت مستندهای تبلیغاتی نامزدهای انتخاباتی و تأثیرگذاری هرکدام در آستانه برگزاری انتخابات عبور كنیم و به مقولهای اشارهکنیم كه بعید است دربارهاش به تعدد و تضارب آرا بربخوریم و آن نكته چیزی نیست جز جای خالی خلاقیت و ایدههایخلاقانهدر مستندهای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری در این دوره و دورههای پیشین.در نهانیترین كنج حافظه هیچکدام ما، یاد و خاطرهای از یك مستند خلاقانه یافت نمیشود كه بهعنوان نمونه آن را بازگو كنیم درحالیکه بد حافظهترین ما میتواند دستكم یكی دو برنامه تبلیغاتی تأثیرگذار برای معرفی یك قطعه موسیقی تا یك قطعه فرش یا یك محصول بهداشتی یا غذایی به یاد بیاورد.
در حالی که در دو دوره گذشته انتخابات ریاستجمهوری، دو اثر از حجت اشرفزاده و مانی رهنما برای فرد پیروز در انتخابات گل کرد، این بار اثر شنیدنی و متناسبی از ستادهای انتخاباتی بیرون نیامده است. دست کم در رابطه با موسیقی باید بگوییم نهفقط اثر شاخصی در ستادها تولید نشد بلکه استفاده برخی نامزدها از موسیقیهای موجود، خبرساز هم شد. در مستند تبلیغاتی یکی از نامزدها از «جان ایران» محمد معتمدی استفاده شد که با واکنش تهیهکننده این آهنگ نسبت به غیر قانونیبودن این استفاده، روبهرو شد. در یکی دیگر از فیلمهای تبلیغاتی هم بدون اجازه از موسیقی سریال «شوق پرواز» استفاده شد که گویا پیشتر اجازهای از سمت صاحبان اثر کسب نشده بود.به فیلمهای تبلیغاتی نامزدها هم که در این صفحه پرداختهایم، اغلب عاری از ایدههای خلاقانه بودهاند. این در حالی است که فیلمهای تبلیغاتی نامزدهای ریاستجمهوری در دنیا و کمپینهایی که آنها حول این محور به راه میاندازند، حاصل ایدهپردازیهای خلاقانه هنری است.
یاد کمپینی که استیون اسپیلبرگ، کارگردان نامدار هالیوودی برای شرکت در انتخابات راه انداخت، بیفتید که چه بازی بکری راه انداخته بود. در گرافیک که معمولترین هنر مورد استفاده در کمپینهای تبلیغاتی است نیز مورد خیرهکنندهای دیده نشد. اغلب طراحیها،مبتنی بر کلیشههای تبلیغاتی بود و از آنها فراتر نمیرفت.
مورد دیگری که جای بروز و ظهور خلاقیت در کمپینهای تبلیغاتی از این دست است، شعارها هستند. شعارها گاهی سمت شعر میروند و گاهی سراغ دیگر استراتژیها. میدانیم که انتخاب شعار تبلیغاتی نباید بدون دلیل و استراتژی باشد. یکی از بزرگترین اشتباهات نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، همین است. آنها یا تیمشان تصور دارند که جملات زیبا اما بدون هدف میتوانند گزینه مناسبی باشند یا عدهای با وامگرفتن از ضربالمثلها یا دیالوگهای معروف در فیلمها و موزیکها، قصد دارند صرفا جلب توجه کنند. پیام خلاصه شده در شعار انتخاباتی، باید بیانگر برنامه فعالیت شما پس از پیروزی باشد. جای چنین شعاری نیز در تبلیغات انتخابات 1400 خالی مینمود.
افزون بر آثار هنری، خود هنرمندان نیز در تبلیغات انتخاباتی بسیار تعیینکننده هستند
یک معامله چند سر سود
مولد بودن و قابلیت آفرینندگی که در هنرمندان وجود دارد، آنها را از مردم عادی متمایز میکند و همین است که یک نامزد انتخاباتی ترجیح میدهد افزون بر آثار هنری، از خالقان این آثار نیز بهره ببرد. از این منظر باید در فرآیندهای تبلیغاتی انتخابات به حضور هنرمندان نیز توجه ویژهای داشت و صرفنظر از به خدمت گرفتن آثار آنها توسط نامزدها به جایگاه ویژه یک هنرمند در کنار فردی سیاسی نیز متمرکز بود.
در دورههای پیشین ریاست جمهوری، هنرمندان با حضور در ستاد تبلیغاتی یک نامزد و حمایت از او، علاوه بر اینکه توجه هواداران خود را به نامزد مربوط متوجه میکردند، ویترینی از تفکرات نامزد انتخاباتی موردنظر را نیز ارائه میدادند.
با توجه به موضعگیریهای هنر و هنرمندان در کشور ما درباره مسائل مختلف، جناحهای مختلف سیاسی در حوزه هنر نیز مصادیقی دارند و به همین علت حضور هنرمندان با وجههای خاص در جامعه کنار یک نامزد انتخاباتی، گویای سیاستگذاریهای آن فرد در حوزه هنر نیز است.
افزون بر این کارکرد، در دورههای مختلف انتخابات ریاست جمهوری، هر نامزد جلساتی را با اقشار مختلف خانواده هنرمندان تشکیل میداد و در آن جلسات شنونده نظرات هنرمندان و فعالان عرصه فرهنگ میبود. اهالی سینما، عکاسان، خوانندگان و آهنگسازان، شاعران و نویسندگان همه ازجمله اقشاری بودند که در این جلسات به بیان دیدگاهها و نیازهای خود در حوزه خاصی که در آن فعالیت میکنند،میپرداختند.
علاوه بر اینکه این جلسات باعث تبادلنظر و یافتن راهکارهای گاهی درست برای حل معضلات فرهنگی و هنری یک کشور میشود، تأثیر ثانویهای نیز در ارائه وجهه فرهنگی از نامزد موردنظر دارد. البته در دورههای پیشین آرامآرام حضور هنرمندان در برنامههای اینچنینی با اهداف بیشتری از سوی دعوتکنندگان نیز همراه بود.
به این معنا که مسؤولان برگزاری این برنامهها، با نگاه میتینگ تبلیغاتی آنها را برگزار میکردند و ترجیح میدادند از هنرمندانی برای حضور در این برنامهها دعوت کنند که طرفدار و اصطلاحاً فالوئر بیشتری داشته باشند تا حضور آن شخص در کنار رئیسجمهور احتمالی بعدی، برای رئیسجمهور آورده تبلیغاتی خوبی داشته باشد و آرای بیشتری را به صندوق او بریزد! این شیوه استفاده را باید بدترین برخورد ممکن با یک هنرمند دانست. استفادهای ابزاری و صرفا برای رسیدن به اهداف شخصی که در هر زمینهای جز فرهنگ و هنر تحقق مییابد.
در دورهای از انتخابات ریاست جمهوری که امسال در حال گذراندن آن هستیم، برخی نامزدهای تبلیغاتی با برنامهریزی درست و سنجیده در قالب دیدارهایی با هنرمندان و فعالان عرصه فرهنگ و هنر دیدار کردهاند.
تجربه ناموفق دوره قبل سبب شده هنرمندان کمتر راغب باشند در جمعهای اینچنینی حضور پیدا کنند تا بعدها بهعنوان هوادار یک نامزد خاص، پیکان انتقادها بهسوی آنها متوجه شود اما برخی نامزدها که هنرمندان به آنها اعتماد بیشتری دارند، با رعایت حرمت و جایگاه هنرمندان بازهم توانستند هنرمندان را در کنار خود داشته باشند. حالا باید دید نامزد منتخب از میان این کاندیداها، میتواند به تحقق اهداف و رفع نیازهای اصحاب فرهنگ و هنر کمک کند یا این حضورها صرفا یک میتینگ انتخاباتی بوده که با اتمام شور و حال ایام انتخابات نیز بهراحتی به فراموشی سپرده خواهد شد.