گفتوگو با علی شاه محمدی، كارگردان فیلم «شهسوار» که زندگی تختی را به تصویر کشیده است
راز مرگ تختی بازهم افشا نشد
«من بیشتر وقتها با كتابهای پلیسی و یادداشتهای فاتحین و مغلوبین جنگهای گذشته، خود را سرگرم میكردم و خواندن آنها همیشه اثر خوبی در روحیه من باقی میگذارد، بهخصوص اینكه هیتلر را با تمام حماقتش دوست داشتم؛ اینكه میگویم دوست داشتم، نه اینكه خیال كنید او را آدمی لایق میدانم نه. من به او احترام میگذارم به واسطه اینكه او بزرگترین درس زندگی را به من یاد داد كه چگونه باید با دشمنان ستیز كرد و در هر راه مشكلی به هدف رسید.» این، بخشی از حرفهای غلامرضا تختی در گفتوگو با كیهان ورزشی در دیماه سال ۴۶ است. حرفهایی که نشان میدهد او غیر اطز کشتی علایق دیگری هم داشته. با همه اینها، بدون شك تا به امروز هیچ ورزشكاری در ایران نتوانسته به پای خوش نامی و محبوبیت و شهرت غلامرضا تختی، قهرمان كشتی جهان برسد. اسطورهای بیمثال كه از هیچچیز به همه چیز رسید، اما ریشههایش را فراموش نكرد و سربلند ماند و رفت. مستند «شهسوار» به كارگردانی علی شاهمحمدی و تهیهكنندگی هارون یشایایی كه این روزها در گروه سینمایی هنر و تجربه روی پرده رفته، همین شیوه زندگی تختی و مساله مرگ این كشتیگیر را مورد بررسی قرار داده. به این بهانه با علی شاه محمدی، به گفتوگو پرداخته ایم كه در ادامه میخوانید.
این مقوله به نگاه مولف اثر بستگی دارد. مولف یك اثر میتواند اثری خلق كند كه نعل به نعل به تاریخ وابسته باشد یا اینكه صرفا از تاریخ ایده بگیرد. از نمونههای داخلی این موضوع میتوانم به آثار زنده یاد علی حاتمی («كمال الملك»، «هزاردستان» و...) اشاره كنم كه از یك زمان تاریخی برای بیان روایتش ایده گرفته. بنابراین این موضوع به سلیقه شخصی كسی كه تاریخ را روایت میكند برمیگردد.
چه شد كه تصمیم گرفتید زندگی این پهلوان ورزشی و ملی را به تصویر بكشید؟
سال 89 از سوی شبكه چهار تلویزیون ساخت فیلمی درباره فیلم ناتمام زنده یاد علی حاتمی با عنوان «جهان پهلوان تختی» به من پیشنهاد شد. برای من اینكه علی حاتمی دو بار اقدام به ساخت فیلمی راجع به تختی كرده و هر دو بار بهدلیل كمبود بودجه از ادامه آن منصرف شده دراماتیك بود و دراماتیكتر اینكه وقتی زمینه ساخت این فیلم مهیا میشود كه نمیتواند فیلم را به دلیل سرطان به پایان برساند. در دل تحقیقاتی كه راجع به علی حاتمی و فیلم شان «جهان پهلوان تختی» داشتم به این نتیجه رسیدم كه تختی چه شخصیت جذاب و چه زوایای دیده نشدهای دارد. خلاصه اینكه سالها درگیر این فیلمنامه بودم و هر بار به دلایلی نمیشد كه آن را بسازم تا اینكه سال 95 آقای هارون یشایایی تهیه كنندگی كار را پذیرفتند و بالاخره پس از چندین بار بازنویسی فیلمنامه و چندین بار تدوین در نهایت فیلمی آماده شد كه امروز روی پرده میبینید.
وقتی كه قرار شد این فیلم را بسازید، چقدر به كتابهای منتشرشده درباره تختی یا مستندات تاریخی در این باره مراجعه كردید؟
زمانی كه تختی از دنیا رفت چند كتاب درباره ایشان چاپ شد كه همگی به صراحت از خودكشی تختی گفتند، اما بعد از سال 57 و پیروزی انقلاب تا مدتها میگفتند كه تختی توسط ساواك به قتل رسیده. من اما، با تحقیقات وسیعی كه در این زمینه انجام دادم نظر قطعی نمیتوانم راجع به چگونگی مرگ ایشان داشته باشم. نه میتوان گفت كه تختی صد در صد خودكشی كرده و نه میتوان گفت تختی صددرصد توسط ساواك به قتل رسیده. در این زمینه البته ما هیچ كتاب تالیفی و پژوهشی كاملی نداریم و من خودم با تركیبی از روزنامهها، مجلات، كتابها و صحبت با چهرههای كه با ایشان در ارتباط بودند به اطلاعات جامعی در مورد زندگی این شخصیت رسیدم كه اگر خداوند یاری كند و ناشر خوبی پیدا شود میخواهم گردآوریهایم را در قالب یك كتاب روانه بازار كنم.
نظرتان راجع به فیلم «تختی» ساخته بهرام توكلی چیست؟
من در مقام منتقد در یك مقاله 5 هزار كلمه ای، فیلم «تختی» بهرام توكلی را به لحاظ دراماتیك و تاریخی در یكی از شمارههای اخیر مجله فیلم بررسی كردم كه علاقهمندان میتوانند به آن مراجعه كنند. در مقام یك فیلمساز یا یك همكار اما، نمیتوانم راجع به فیلم ایشان اظهارنظری داشته باشم، اما در مجموع باید بگویم كه فیلم خوبی است. من چون راجع به تختی زیاد تحقیق كردم با بعضی از قسمتهایش خیلی موافق نیستم و در برخی دیگر از قسمت هایش هم نمیتوانم صحبتی كنم، چون سلیقه شخصی كارگردان است. كمااینكه ممكن است بهرام توكلی سلیقه من را در پرداخت تختی، فیلمم «شهسوار» نپسندد. ضمن اینكه فیلم بهرام توكلی یك فیلم بلند داستانی است و فیلم من یك مستند و شرایط و الزاما این دو كاملا با هم متفاوت است. بنابراین نمیتوان این دو فیلم را صرفا به این دلیل كه مضمون هر دو «تختی» است با هم مقایسه كرد. من در این فیلم بیشتر سعی كردم به سایه روشن زندگی تختی از این زاویه كه تختی یك شخصیت اسطورهای است، بپردازم. اگرچه اسطوره به لحاظ علمی تعریف دارد و نمیتوان گفت اسطورهای مثل رستم، كاملا واقعی است یا كاملا افسانه ای! و حتی مهمترین ویژگی اسطوره بی زمان و بی مكان بودن آن است كه البته تختی بی زمان و بی مكان نیست و شخصیتی است در تاریخ معاصر ما كه هنوز هم هستند افرادی كه او را به خاطر دارند. تختی انسانی است كه ویژگیهای بارز یك اسطوره را مثل (جوانمردی، نوع دوستی، پهلوانی، از خودگذشتگی و...) را با خود به همراه دارد و مهمترین تفاوت «تختی» من با «تختی» بهرام توكلی در این است كه من نخواستم از ویژگیهای اسطورهای تختی، اسطوره زدایی كنم.
چرا فیلم تان را تقریبا همزمان با «تختی» به كارگردانی بهرام توكلی اكران كردید؟
در این مورد با تهیهكننده صحبت كردم و ترجیح ام بر این بود كه فیلممان را خردادماه اكران كنیم كه هم بعد از ماه رمضان است و هم جامعه سینمارو از تب و تاب فیلم «تختی» بهرام توكلی افتاده، اما تهیهكننده همین موقعیتی كه گروه هنر و تجربه به ما داده را مغتنم دانست و من هم دیگر اصراری نكردم.
هنگام تولید فیلم به مخاطب جهانی آن هم فكر میكردید؟
خیلی دلم میخواهد كه تختی را به تمام مردم دنیا معرفی كنم و بنابراین منتظرم كه كمی از اكران فیلم بگذرد و بعد بررسی كنیم كه بهتر است همین نسخه را به جشنوارههای خارجی ارسال كنیم یا تدوینی دیگر! حتما به اكران بینالمللی فیلم فكر میكنیم و البته شاید با عنوانی غیر از «شهسوار». چون شهسوار یك نام ایرانی است كه بار معنایی خودش را دارد.
نظرتان در مورد گروه هنر و تجربه چیست؟ از گیشه فیلمتان راضی هستید؟
حقیقتاش را بخواهید اصلا گیشه را چك نكردم. من كارم را به عنوان نویسنده و كارگردان بهدلیل عشقی كه به این شخصیت و زندگیاش دارم، تمام و كمال انجام دادم. در واقع سعی كردم وظیفهام را با بهترین كیفیت و توان انجام دهم و همین برای من رضایت بخش است. در مورد گروه هنر و تجربه هم باید بگویم همین كه چنین موقعیت اكرانی در سینمای ایران وجود دارد خوب است. البته یكسری اشكالات به لحاظ سئانسهای گردشی اكران در این گروه دیده میشود كه امیدوارم با تلاش دوستان برطرف شود.