اسدا... یكتا: می‌خواهم نقش نابینا را بازی كنم
 سال 1343 شاگرد مغازه زرگری بودم تا این‌كه یكی از روزها خبر آوردند كه عمویم فوت شد، اما صاحبكارم به من اجازه مرخصی نمی‌داد. تا این‌كه به بهانه چای آوردن برای صاحبكارم در رفتم. بعد از آن دیگر به آنجا نرفتم چون علاقه زیادی به تئاتر داشتم. برای تماشای تئاتر به خیابان لاله‌زار می‌رفتم، اما نمی‌توانستم پول بلیت بپردازم و چون ریزه میزه بودم، یك روز تصمیم گرفتم از لای جمعیت یواشكی برای دیدن تئاتر بروم. همان‌طور میان جمعیت بودم كه آقای عبدی، مسؤول تئاتر پارس مچم را گرفت و بعد از این‌كه متوجه شد به تئاتر علاقه زیادی دارم، پذیرفت و اجازه داد برای دیدن تئاتر بروم، اما گفت حتما بعد از تماشای تئاتر پیشش بروم؛ دوباره می‌خواستم فرار كنم و پیشش نروم. تا این‌كه آقای عبدی مرا دید و پیشنهاد بازی در تئاتر را داد. راستش خیلی خوشحال شدم. اصلا فكر نمی‌كردم او می‌خواهد من را به بازی دعوت كند و از همان زمان وارد عرصه بازیگری شدم و در سریال‌ها و فیلم‌های زیادی بازی كرده‌ام.
 خیلی دلم می‌خواهد نقش دو شخصیت را بازی كنم كه هنوز پیشنهاد نشده است؛ یكی نقش نابیناست و دیگری فردی كه مشكل ذهنی دارد.
 در سریال ستایش‌3 بازی كردم كه آماده پخش است.
 من شغل دیگری به غیر از بازیگری ندارم. مسلما دستمزدها كفاف زندگی را نمی‌دهد. گرچه سینما كمك‌حال است، اما شرایط اقتصادی هم خوب نیست و تورم روز به روز بالاتر می‌رود و همه چیز گران است. من خانه‌ام ورامین است. وقتی بخواهم برای بازی به تهران بیایم، فقط 70 درصد دستمزد روزانه‌ام را برای خرج رفت و آمد باید بدهم. خب خودتان قضاوت كنید چطور باید زندگی‌ام را بچرخانم.
 مسلما من هم دلم نمی‌خواهد نقش‌های تكراری بازی كنم. كدام بازیگری دلش می‌خواهد نقش‌های تكراری بازی كند، اما كارگردانان باید پیشنهادهای خوب بدهند؛ ضمن این‌كه كارگردانان فقط از نام هنرپیشه‌های قدیمی استفاده می‌كنند.



علی ابراهیمی: دوست داشتم در مختارنامه بازی می‌كردم
 سال 1376 وارد عرصه بازیگری شدم. یكی از همسایه‌ها به نام رحمان تقی‌پور در برنامه صبح بخیر ایران فعالیت هنری داشت. یك روز او به بچه‌های كوچه پیشنهاد كرده بود می‌خواهد یك فیلم كوتاه از فوتبال بازی كردن آنها بگیرد و در برنامه صبح بخیر ایران پخش كند. راستش وقتی شنیدم این فرصت را برای بچه‌های محل فراهم كرده و به من هیچ پیشنهادی نداده، كمی دلخور شدم و پیش‌اش رفتم و گفتم كه چرا چنین پیشنهادی به من نداده است! او هم پاسخ داد كه این كلك را به بچه‌های محل زده تا واكنش من را بداند، چون شك و تردید داشت كه با من مطرح كند. من هم بعد از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدم و با كمال میل پذیرفتم. در ابتدا در برنامه عید آمد عید آمد شبكه سه حضور داشتم و بعد هم در برنامه صبح بخیر ایران قطعات نمایشی بازی می‌كردم. در این برنامه نقش ای‌كیوسان را داشتم. البته تا به امروز در سریال‌های زیادی بازی كردم. به عنوان مثال در سریال موج و صخره نقش طلبكار را داشتم یا در سریال افسانه هزارپایان بازی كردم. البته با مسابقه مسیر طلایی به اوج رسیدم و در حال حاضر هم سریال دوقلوها را روی آنتن شبكه دو دارم. اما گاهی آنقدر پیشنهادهای دم دستی شده كه رویم نمی‌شود درباره‌اش بگویم.
 مسلما خیلی دلم می‌خواهد نقش‌های محوری بازی كنم. از خدایم است، اما نقش‌های محوری به ما پیشنهاد نمی‌شود. این در حالی است كه من ارشد سینما را می‌خوانم. خیلی دلم می‌خواست در سریال‌های مختارنامه و یوسف پیامبر‌(ع) بازی می‌كردم، اما پیشنهاد نشد. در حالی كه پیتر هایدن دینكلیج جزو كوتاه‌قامتان است كه با بازی در سریال‌های مهم همچون تاج و تخت خوش درخشیده است.
 من در این مدت بیكار ننشسته‌ام و یك فیلم به نام كابوس ساخته‌ام كه مراحل تدوین را سپری می‌كند. داستان این فیلم درباره زندگی یك زوج كوتاه‌قامت است. این فیلم را برای شركت در جشنواره‌های فیلم ساخته‌ام.
 سال 1376 كه كارم را شروع كردم به ازای هر روز بازی 5000 تومان دریافت می‌كردم. ولی در حال حاضر روزی 200 هزار تومان. واقعا با این تورم این مبلغ خیلی كم است. در حالی كه من با جان و دل بازی می‌كنم و همه انرژی‌ام را برای كار می‌گذارم.
 مسلما هیچ بازیگری دوست ندارد نقش تكراری بازی كند. من هم دوست ندارم. با این‌كه از شبكه‌های ماهواره‌ای به من پیشنهاد كارهای طنز شده است، اما قبول نكردم؛ چون دلم می‌خواهد در كشورم باشم و در اینجا بازی كنم. ضمن این كه من زندگی سختی هم داشتم و فرزند شهید هستم و در بمباران، پدر و مادر و دو خواهرم را از دست دادم.


مهدی ابراهیمی: دلم می‌خواهد كار‌جدی انجام بدهم
 از سال 72 به واسطه پیشنهاد دوستان وارد این كار شدم و تا  امروز هم در سریال‌هایی همچون فكر پلید، زمستانه، لبخند پیروزی و... بازی كردم. همچنین در برنامه‌های كودك مجید قناد هم حضور داشتم. فعالیتم را در این عرصه ادامه داده‌ام.
 راستش همیشه نقش‌های كمدی به ما سپرده می‌شود. خیلی دلم می‌خواهد نقش جدی بازی كنم. مطمئن هستم از عهده آن بر می‌آیم.
 در حال حاضر در سریالی بازی نكردم، اما در كنار بازیگری موسسه فرهنگی هنری دارم كه مدیر عامل آن هستم. در این موسسه اجرای برنامه‌های جشن برای سازمان‌ها را قبول می‌كنیم. خوشبختانه رزقی هم برای بقیه شده است.
 من فقط به واسطه بازیگری نمی‌توانم چرخ زندگی‌ام را بچرخانم و در كنار بازیگری و موسسه فرهنگی هنری، رستوران كوتاه‌قامتان را دارم كه 95‌درصد پرسنل این رستوران كوتاه‌قامتان هستند.
 من هم دوست ندارم نقش‌های تكراری بازی كنم، اما ما مقصر نیستیم كارگردانان و تهیه‌كنندگان نقش‌های تكراری به ما پیشنهاد می‌دهند.


سمندونی كه دیگر نیست
یكی از كوتاه‌قامتان با نمكی كه امروز كنارمان نیست، رشید اصلانی یا همان سمندون معروف است كه بچه‌ها در دهه 70 از او خاطرات زیادی دارند. او در سریال سمندون به نویسندگی، كارگردانی و بازیگری ناصر هاشمی بازی كرد كه حسابی خوش درخشید و توانست دل مخاطبان را ببرد. این بازیگر در زمان بازی در این سریال 65 سال داشت و البته طاس هم بود، اما جلال‌الدین معیریان با گریم، چهره او را بسیار شیرین و دوست داشتنی كرده بود. او چند سال بعد از این محبوبیت بر اثر سكته مغزی دار فانی را وداع گفت.
اصلانی در 17 سالگی به تئاتر دهقان رفت و اغلب در نمایش‌های كمدی بازی كرد سپس فعالیتش را در تئاترهای دیگری از جمله فردوسی و جامعه باربد ادامه داد. او در زمینه آكروبات نیز فعال بود. این بازیگر به ورزش زیبایی اندام پرداخت و مطبوعات ورزشی آن روزها به دلیل ویژگی‌های جسمانی‌اش به او لقب «آقا كوچولوی جهان» را دادند.
او همچنین در فیلم‌های تبلیغاتی زیادی بازی كرد، اما فعالیتش در تلویزیون بسیار محدود بود و سریال سمندون باعث شد مدتی نامش بر سر زبان‌ها بیفتد. اصلانی در فیلم‌های سوته دلان، كمال الملك و دلشدگان (علی حاتمی)، ناصرالدین شاه آكتور سینما، هامون (داریوش مهرجویی) و... ظاهر شد و آخرین نقش سینمایی‌اش در عشق طاهر (محمدعلی نجفی، ۱۳۷۸) بود.


امید علیمردانی: با تاكید بنویسید كه ما هنرور نیستیم!
راستش من علاقه‌ای به مصاحبه ندارم، ولی دلم می‌خواهد چند جمله‌ای از طرف من بنویسید. این‌كه من نسبت به دوستان و همكارانم كه وارد عرصه بازیگری شدند، انتقاد دارم، چون هر نقشی را می‌پذیرند و این درست نیست. همیشه از این مساله رنج می‌برم. معتقدم ما هنرور نیستیم. لطفا با تاكید هم این جمله را بنویسید. حق ماست كه نقش‌های خوب بگیریم، چرا باید تن بدهیم و نقش كلفت و نوكر بگیریم؟ شما نگاهی به پیتر هایدن دینكلیج داشته باشید تا ببینید كه این بازیگر چه بازی درخشانی در سریال تاج و تخت دارد. می‌دانید دلیلش چیست؟ فقط این كه صبوری كرده و تن به هر نقشی نداده است. من هم معمولا صبوری می‌كنم تا نقش‌های كوتاه نگیرم. دلم نمی‌خواهد هنرور باشم.
 در سریال ستایش 3 بازی كردم كه آماده پخش است. همچنین در سریال دنیای گمشده هم نقش خوبی داشتم كه آن هم هنوز از شبكه دو پخش نشده است. در سریال همسرایی هم بازی كردم كه آن هم در نوبت پخش است.
 من شغل دیگری به غیر از بازیگری ندارم و در كنار بازیگری، دستیار تهیه و دستیار كارگردان هم هستم. از درآمدم هم راضی هستم. خدا را شاكرم كه درآمدم بد نیست و می‌توانم زندگی‌ام را بچرخانم.