جزئیات جدید از انتقال پس ایلامی به افغانستان در گفتوگو با پدرعموی حامد
پسرم میخواست به مشهد برود
جوان ناشنوای اهل ایلام، در راه سفر به مشهد توسط پلیس دستگیر شد و چون نتوانست اطلاعات درستی از خود در اختیار ماموران قرار دهد او را همراه اتباع افغان راهی شهر هرات كردند. مقامات قضایی و خانواده این جوان درصدد بازگرداندن او به كشور هستند.
به گزارش خبرنگار جامجم، 28 آبان امسال حامد 18ساله از محل زندگیشان غیبش زد و خانوادهاش برای یافتن او از پلیس و اقوام كمك گرفتند.
كامل آس، پدر حامد در گفتوگو با جامجم گفت:«پسرم ناشنواست و یك موتور هوندای قرمزرنگ داشت و خیلی وقتها با آن در شهر دوری میزد و برمیگشت. آن روز هم حامد از خانه خارج شد اما وقتی غیبتش طولانی شد، ما فكر كردیم با موتور به داخل سد یا دره افتاده است. ما ساكن بخش مهر شهرستان ملكشاهی ایلام هستیم و به كمك برادرانم تمام ایلام و همه پاركینگهای موتور را گشتیم، اما خبری از حامد نبود. روزهایی كه دنبالش بودیم، به علت قطع اینترنت، نامش در سایت پلیس ثبت نشده بود. چند روز بعد پلیس به ما خبر داد كه ماموران در خرمآباد به حامد مشكوك شده و او را دستگیر كردهاند. پلیس خرمآباد گفت وقتی حامد را دستگیر كردیم گمان كردیم اتباع افغان است. با ایما و اشاره به ما فهماند كه گوشیاش را دزدیدهاند.
لابد برای همین هم نتوانسته به ما زنگ بزند و خبر دهد كه دستگیر شده است. ماموران میگفتند، تصور میشده حامد خودش را به كر و لالی زده است. برای همین او را به اردوگاه اتباع خارجی در ابراهیمآباد اراك منتقل كرده بودند. از آنجا هم راهی قم و سپس مشهد شده بود. بعد هم او را از مرز افغانستان وارد شهر هرات كردهاند.»
عموی حامد در ادامه حرفهای پدر او گفت: «چند وقت قبل او در خانه برادرم عكس حرم امام رضا(ع) را دیده بود و به ما میگفت به پدرش بگوییم به او پول بدهد تا به مشهد برود. برادرم دامدار عشایر است و تمكن مالی ندارد. حامد صبح آن روز به مادرش گفته بود خودم با موتور به مشهد میروم اما مادر و پدرش فكر نمیكردند این حرف را جدی زده باشد. حالا یكی از برادرانم همراه پسرش به هرات رفتهاند و با تعدادی از افرادی كه در راه افغانستان با حامد دوست شده بودند، آشنا شدهاند. دوستان حامد گفتهاند كه حامد نمیتوانست حرفش را بفهماند و هرچه آنها میگفتند فقط سر تكان میداد. آنها فكر كردهاند حامد اهل كابل است و او را به كابل فرستادهاند. حالا خانواده ما در حال سفر به كابل هستند تا حامد را پیدا كنند. امروز صلیبسرخ عكسی از حامد در اختیار برادرم قرار داده و كمی خیالمان راحت شد كه او سالم است. امیدواریم بهزودی پیدایش كنیم.»
به گزارش خبرنگار جامجم، 28 آبان امسال حامد 18ساله از محل زندگیشان غیبش زد و خانوادهاش برای یافتن او از پلیس و اقوام كمك گرفتند.
كامل آس، پدر حامد در گفتوگو با جامجم گفت:«پسرم ناشنواست و یك موتور هوندای قرمزرنگ داشت و خیلی وقتها با آن در شهر دوری میزد و برمیگشت. آن روز هم حامد از خانه خارج شد اما وقتی غیبتش طولانی شد، ما فكر كردیم با موتور به داخل سد یا دره افتاده است. ما ساكن بخش مهر شهرستان ملكشاهی ایلام هستیم و به كمك برادرانم تمام ایلام و همه پاركینگهای موتور را گشتیم، اما خبری از حامد نبود. روزهایی كه دنبالش بودیم، به علت قطع اینترنت، نامش در سایت پلیس ثبت نشده بود. چند روز بعد پلیس به ما خبر داد كه ماموران در خرمآباد به حامد مشكوك شده و او را دستگیر كردهاند. پلیس خرمآباد گفت وقتی حامد را دستگیر كردیم گمان كردیم اتباع افغان است. با ایما و اشاره به ما فهماند كه گوشیاش را دزدیدهاند.
لابد برای همین هم نتوانسته به ما زنگ بزند و خبر دهد كه دستگیر شده است. ماموران میگفتند، تصور میشده حامد خودش را به كر و لالی زده است. برای همین او را به اردوگاه اتباع خارجی در ابراهیمآباد اراك منتقل كرده بودند. از آنجا هم راهی قم و سپس مشهد شده بود. بعد هم او را از مرز افغانستان وارد شهر هرات كردهاند.»
عموی حامد در ادامه حرفهای پدر او گفت: «چند وقت قبل او در خانه برادرم عكس حرم امام رضا(ع) را دیده بود و به ما میگفت به پدرش بگوییم به او پول بدهد تا به مشهد برود. برادرم دامدار عشایر است و تمكن مالی ندارد. حامد صبح آن روز به مادرش گفته بود خودم با موتور به مشهد میروم اما مادر و پدرش فكر نمیكردند این حرف را جدی زده باشد. حالا یكی از برادرانم همراه پسرش به هرات رفتهاند و با تعدادی از افرادی كه در راه افغانستان با حامد دوست شده بودند، آشنا شدهاند. دوستان حامد گفتهاند كه حامد نمیتوانست حرفش را بفهماند و هرچه آنها میگفتند فقط سر تكان میداد. آنها فكر كردهاند حامد اهل كابل است و او را به كابل فرستادهاند. حالا خانواده ما در حال سفر به كابل هستند تا حامد را پیدا كنند. امروز صلیبسرخ عكسی از حامد در اختیار برادرم قرار داده و كمی خیالمان راحت شد كه او سالم است. امیدواریم بهزودی پیدایش كنیم.»