گفتوگو با حسین دهباشی كه پیش از این 2 بار طی مستندنگاریهایش در آمریكا بازداشت شده است
ردپای اوباما در بازداشت مرضیه هاشمی
ادامه از صفحه 9
را برداشتهاند گذاشتهاند در ساك ایشان. ظاهرا اتفاقا عجیبی نیفتاده بود فقط علامتی بود كه بگویند حواسمان هست. برای من هم چنین اتفاقهایی افتاد. میخواهند بگویند تو را میبینیم.
برای ایرانیها بیشتر این اتفاق میافتاد؟
من در آن سالها عضو كلوب خبرنگاران خارجی بودم؛ كلوبی كه زیر نظر وزارت خارجه آمریكا بود. این اتفاقها و فشارها بیشتر برای خبرنگارانی اتفاق میافتاد كه یا خودشان یا كشورشان نسبت به آمریكا زاویه داشتهاند. چینیها، ونزوئلاییها، ایرانیها، روسها و ... . فقط در مقابل شهروندان جمهوری اسلامی نیست. به همین خاطر میگویم حالا هم موضوع خانم هاشمی را كوچك نكنیم و به پرستیوی تقلیل ندهیم. مشكل آنها تصویری است كه هر كسی ارائه میدهد و این تصویر با جریان اصلی تصویرسازی آنها مطابقت ندارد.
اینكه سراغ یك خبرنگار ایرانی میآیند بیشتر مبتنی بر پیشفرض است یا منتظر میمانند ببینند شما درصدد ارائه تصویری مغایر با تصویر مطلوب آنها هستید یا نه و بعد میآیند سراغتان؟
من احساسم این است كه هر كدام از این فرضها ممكن است. درباره خانم هاشمی اطلاعاتی در این باره ندارم.
درباره مورد خودتان بگویید.
من درباره دستگیری خودم این فكر را نكردم كه مثلا برای معامله با كسی دیگر و تحت فشار قرار دادن ایران صورت گرفته باشد، اما مواردی هم بود كه میشد چنین تحلیلی را روا دانست؛ مثلا خبرنگاری آمریكایی در چین تحت فشار قرار گرفته بود و آمریكا هم خبرنگار چینی را بیدلیل تحت فشار قرار میداد. حالا حدس من این است كه دستگیری خانم هاشمی به خاطر آمریكاییهایی است كه در ایران زندانیاند. فكر نمیكنم از خود خانم هاشمی حتی تصویری دیده باشند مغایر با تصویری كه میخواهند.
تجسسهایی كه در زندگی شما میشد با توهین همراه بود؟
برخی موارد در كشور ما و عرف جامعه ما توهین محسوب میشود و برای آنها اینطور نیست.
خب شما حالا و پس از سالها زندگی در آنجا و اینجا میتوانید این تفاوت را تبیین كنید و بگویید توهینآمیز بوده است یا نه؟
بله. مثلا انگشتنگاری تا ده سال پیش در كشور ما تنها از كسانی صورت میگرفت كه ظن كلاهبرداریشان میرفت؛ در حالی كه انگشتنگاری در آمریكا همیشه متداول بوده است. وقتی دست و پای مرا در فرودگاه غل و زنجیر كردند اصلا برایشان مهم نبود قرصم داخل ساكم مانده و در دسترسم نیست. حداقلِ رفتار انسانی را هم ندارند. به صورت طبیعی ندارند. در ساختار فكری آنها اینطور نیست كه شما بشری هستید محترم و غل و زنجیر برای فردی خطرناك باید استفاده شود. حتی در مورد اخیر خانم هاشمی هم كه گفته شده ساندویچی به او دادهاند كه گیاهی نبوده، بخشیاش ممكن است بابت تحقیر باشد و بخشی اینكه اصلا برایشان مهم نیست. میگویند میخواهی بخور نمیخواهی نخور.
را برداشتهاند گذاشتهاند در ساك ایشان. ظاهرا اتفاقا عجیبی نیفتاده بود فقط علامتی بود كه بگویند حواسمان هست. برای من هم چنین اتفاقهایی افتاد. میخواهند بگویند تو را میبینیم.
برای ایرانیها بیشتر این اتفاق میافتاد؟
من در آن سالها عضو كلوب خبرنگاران خارجی بودم؛ كلوبی كه زیر نظر وزارت خارجه آمریكا بود. این اتفاقها و فشارها بیشتر برای خبرنگارانی اتفاق میافتاد كه یا خودشان یا كشورشان نسبت به آمریكا زاویه داشتهاند. چینیها، ونزوئلاییها، ایرانیها، روسها و ... . فقط در مقابل شهروندان جمهوری اسلامی نیست. به همین خاطر میگویم حالا هم موضوع خانم هاشمی را كوچك نكنیم و به پرستیوی تقلیل ندهیم. مشكل آنها تصویری است كه هر كسی ارائه میدهد و این تصویر با جریان اصلی تصویرسازی آنها مطابقت ندارد.
اینكه سراغ یك خبرنگار ایرانی میآیند بیشتر مبتنی بر پیشفرض است یا منتظر میمانند ببینند شما درصدد ارائه تصویری مغایر با تصویر مطلوب آنها هستید یا نه و بعد میآیند سراغتان؟
من احساسم این است كه هر كدام از این فرضها ممكن است. درباره خانم هاشمی اطلاعاتی در این باره ندارم.
درباره مورد خودتان بگویید.
من درباره دستگیری خودم این فكر را نكردم كه مثلا برای معامله با كسی دیگر و تحت فشار قرار دادن ایران صورت گرفته باشد، اما مواردی هم بود كه میشد چنین تحلیلی را روا دانست؛ مثلا خبرنگاری آمریكایی در چین تحت فشار قرار گرفته بود و آمریكا هم خبرنگار چینی را بیدلیل تحت فشار قرار میداد. حالا حدس من این است كه دستگیری خانم هاشمی به خاطر آمریكاییهایی است كه در ایران زندانیاند. فكر نمیكنم از خود خانم هاشمی حتی تصویری دیده باشند مغایر با تصویری كه میخواهند.
تجسسهایی كه در زندگی شما میشد با توهین همراه بود؟
برخی موارد در كشور ما و عرف جامعه ما توهین محسوب میشود و برای آنها اینطور نیست.
خب شما حالا و پس از سالها زندگی در آنجا و اینجا میتوانید این تفاوت را تبیین كنید و بگویید توهینآمیز بوده است یا نه؟
بله. مثلا انگشتنگاری تا ده سال پیش در كشور ما تنها از كسانی صورت میگرفت كه ظن كلاهبرداریشان میرفت؛ در حالی كه انگشتنگاری در آمریكا همیشه متداول بوده است. وقتی دست و پای مرا در فرودگاه غل و زنجیر كردند اصلا برایشان مهم نبود قرصم داخل ساكم مانده و در دسترسم نیست. حداقلِ رفتار انسانی را هم ندارند. به صورت طبیعی ندارند. در ساختار فكری آنها اینطور نیست كه شما بشری هستید محترم و غل و زنجیر برای فردی خطرناك باید استفاده شود. حتی در مورد اخیر خانم هاشمی هم كه گفته شده ساندویچی به او دادهاند كه گیاهی نبوده، بخشیاش ممكن است بابت تحقیر باشد و بخشی اینكه اصلا برایشان مهم نیست. میگویند میخواهی بخور نمیخواهی نخور.