پیكر معطر شهید پلارك را من شستم
آقاصفر از روزهای كار در غسالخانه بهشتزهرا (س) خاطره زیاد دارد؛ اما یكی از ماندنیترین خاطراتش شستوشوی پیكر معطر شهید احمد پلارك است. خاطرهای كه دربارهاش میگوید: یك توفیق دیگری كه در این سالهای خدمتم در غسالخانه نصیب من شد، شستوشوی پیكر شهید احمد پلارك بود. آن موقع من به عنوان ناظر غسالخانه خدمت میكردم و خودم كمتر جنازهای را میشستم، اما وقتی پیكر شهید پلارك را آوردند خودم دستبه كار شدم، نه اینكه فكر كنید خواستم این اتفاق بیفتد، چون بعضی وقتها كار در دست ما نبود، انگار یك نیرویی مرا میكشید به سمت پیكری كه تازه آورده بودند و الان كه فكر میكنم، میبینم من انگار هدایت شدم كه پیكر این شهید را غسل بدهم. وقتی پیكر شهید پلارك را آوردند، واقعا یك عطر خوشی تمام فضا را پر كرده بود. حتی یادم است كه وقتی داشتم لباسهای شهید را در میآوردم بوی عطر و گلاب میآمد، یا موقعی كه داشتم شهید را كفن میكردم باز هم بوی عطر و گلاب میآمد و آنقدر تحتتاثیر قرار گرفته بودم كه موقع شستن و غسل شهید مدام گریه میكردم. بعد كه سرم را بالا آوردم دیدم همه آنهایی هم كه در غسالخانه هستند در حال خودشان نیستند و گریه میكنند.