این دو دستگی كشنده برای فوتبال

این دو دستگی كشنده برای فوتبال

فضای فوتبال ما كه تا بازی با ژاپن سرشار از امیدواری بود، با یك شكست، غیرقابل تحمل و  آن‌قدر زشت شده كه بی‌توجه به منفعت و آینده فوتبال ایران، همه برای نشان دادن خود وارد میدان شده‌اند. اصولا روابط آدم‌ها در این فوتبال آن‌قدر غلیظ است كه شكست‌ها، بهانه‌ای برای خودنمایی می‌شود تا از خجالت هم درآیند. این سیكل معیوب، در بازه‌های زمانی مشخص تكرار می‌شود. دوره‌هایی كه تنش، تنها وجه تشابه همه آنهاست.
حالا با شكست تیم ملی همه از خجالت هم درآمده‌اند. حرف‌های تكراری و آدم‌های تكراری‌تر. كارلوس كی‌روش، مهم‌ترین و بزرگ‌ترین بهانه برای دعوای تازه است. بی‌آن‌كه آدم‌ها یا حرف‌هایشان تغییر كند. این روزها متهم ردیف اول كی‌روش است. همه در مبارزه با این متهم غایب، سبقت می‌گیرند و طبق معمول، تنها قربانی این هوای غبارآلود، عدالت است. حضور كی‌روش در این فوتبال، دو دسته مشخص را در رسانه‌ها و كارشناسان فوتبال ما پدید آورد: دشمنان و مدافعانش. جنگ این دو دسته گاهی آنقدر تند می‌شد كه افراد عاقل فوتبال را نگران می‌كرد. ایده‌آلیست‌هایی كه آینده فوتبال ایران را همیشه جلوتر از منفعت خود می‌دیدند و از سهم‌خواهی دیگران تعجب می‌كردند.
در این هشت سال، دشمنان كی‌روش، خدمات او را نمی‌دیدند و مدافعان این مربی، رفتارهای تندش را. این دو دستگی بلای جان فوتبال ما در سال‌های اخیر بود و حتی این روزها كه كارلوس كی‌روش، ایران را به مقصد كلمبیا ترك كرده هم فوتبال ما را رها نمی‌كند. دودستگی‌كشنده‌ای كه حضور برانكو به آن سمت و سوی خطرناكتری هم داده است. مربی پرسپولیس كه به‌دلیل ضعیف بودن حافظه تاریخی‌مان، ترس و ضعف و اشتباهات استراتژیك‌اش در تیم ملی را فراموش كرده‌ایم؛ اشتباهاتی كه به تشكیل چند باند مختلف و ترسناك در تیم ملی منجر شده بود.
فوتبال ایران در این سال‌ها اسیر جریان‌های مخرب این‌چنینی شد چون مدیری نداشت كه خود را برای آینده فوتبال قربانی كند و بدون ترس از خراب شدن با آدم‌های ویرانگر این فوتبال بجنگد. فردی كه اجازه داد همه این تقابل‌ها به شدیدترین حالت ممكن شكل بگیرد و موریانه‌ای برای نابود شدن پایه‌های فوتبال ما شود. مدیری كه باید برای آینده فوتبال ما برنامه می‌ریخت، در پس تیم ملی پنهان شد و آینده‌اش را به قهرمانی تیم گره زد و آن‌قدر در رویاهایش غرق شد كه گمان كرد اگر تیم ملی، قهرمان آسیا نشود، خاك‌مردگی بر سر تمام این فوتبال می‌ریزند!
فوتبال ما به برنامه‌ای برای آینده نیاز دارد؛ برنامه‌ای كه باید فارغ از قهرمان شدن و قهرمان نشدن پیاده شود. برنامه‌ای با دورنمای 10 ساله كه البته باید به دست مدیری توانا و بزرگ نوشته و اجرا شود.