کارگردان، تهیهکننده و پژوهشگر فیلم «سازمان» از این اثر میگویند
واقعیتهای ترور
چندی پیش از فیلم مستندی در جشنواره فیلم عمار رونمایی شد که این روزها و با حادثه تروریستی اخیر دوباره میتواند مورد توجه قرار بگیرد؛ این مستند، «سازمان» نام دارد به کارگردانی محمدرضا هراتی و تهیهکنندگی مهدی رمضانی. این فیلم سعی در بیان مسیری دارد که «سازمان مجاهدین خلق» در مسیر تبدیل شدن به «گروهک منافقین» پیمود؛ مستندی که به گواه سازندگانش برای افرادی تدارک دیده شده که این سازمان را از اساس نمیشناسند و در واقع یک مستند آموزشی محسوب میشود. خبرگزاری مهر، با محمدرضا هراتی کارگردان، مهدی رمضانی تهیه کننده و محمدحسن روزیطلب پژوهشگر «سازمان» گفتوگویی ترتیب داده است که گزیدهای از آن را در جام جم میخوانید.
محمدحسن روزیطلب: سازمان مجاهدین خلق امروز یک سازمان مرده است. هرچند میخواهند عملیات براندازی انجام بدهند اما از سال ۶۷ هیچ راهبردی برای این کار ندارند و به همین دلیل از لحاظ استراتژیک یک سازمان مرده محسوب میشوند. ما تا امروز چهار دوره با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) جنگ داشتهایم یعنی از زمانی که این سازمان تاسیس و وارد یک نزاع ایدئولوژیک با ما شد درواقع بحث اصلی بر سر این بود که خط اصیل انقلاب و اسلام ناب چیست؟ این در حالی بود که ما از ابتدا سازمان مجاهدین خلق را یک سازمان منحرف میدانستیم. به این صورت که بنیانگذاران انقلاب از امام(ره) گرفته تا مرحوم آیتا... مطهری با آنها وارد یک جدال شدند و نقطه اوج این جدال هم مربوط به تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال ۵۴ بود. با پیروزی انقلاب ما وارد دوره دوم جنگ در سالهای ۵۷ تا ۷ تیر ۶۰ شدیم که به آن دوره جنگ سیاسی با سازمان اطلاق میشود. به این صورت که در جریان یک انتخابات نامزدهایی از هر دو طرف وجود داشت و باید یک روابط سیاسی با سازمان ایجاد میشد اما با ورود سازمان به فاز مسلحانه، ترور سران نظام و افراد عادی، ما وارد فاز سوم یعنی جنگ امنیتی با سازمان شدیم چراکه باید با آنها برخورد میکردیم. این قضیه تا سال ۶۵ ادامه داشت اما سال ۶۵ مسعود رجوی سرکرده این سازمان از پاریس به بغداد رفت و رسما همپیمان صدام شد. او آنجا اعلام کرد «ما باید از جنگ چریکی شهری وارد جنگ کلاسیک با جمهوری اسلامی شویم» اما آنها این توان را نداشتند چراکه یک گروه سه چهار هزار نفره در مقابل گروهی 300 هزار نفره در جبهه قرار داشتند و با همین مقدار نیروی کم، ارتش آزادیبخش را تشکیل دادند. اعضای این سازمان با همراهی صدام ،حملههایی به ایران کردند اما با پذیرش قطعنامه ۵۹۸، ما پایان جنگ را پذیرفتیم در حالی که آنها جنگ را پایهای برای مشروعیت نظام میدانستند و احساسشان این بود که با پایان جنگ، سازمان برای همیشه در عراق فریز میشود و دیگر نمیتواند تعرضی به ایران کند. به همین دلیل به پشتوانه عراق و آمریکا شش روز پس از پذیرش جنگ وارد عملیات مرصاد شدند اما با سرکوب سازمان مجاهدین خلق، جمهوری اسلامی وارد فازی شد که خواست یک بار برای همیشه تکلیف سازمان را مشخص کند و هزینه حضور و سرموضع بودن بر سازمان را چنان بالا ببرد که شرشان برای همیشه کنده شود؛ از همین رو این موضوع یک پایان استراتژیک برای سازمان بود.
محمدرضا هراتی: برخی از دوستان به ما میگفتند که حجم دادههای ما در مستند «سازمان» زیاد است و اطلاعات به صورت تیتروار داده میشود. البته باید از همین موضوع دریافت که لازم است مستندهای مختلفی تولید و موضوعات به صورت تخصصی بررسی شود. ما هم میدانیم که باید به یک سری مسائل مهم پرداخت اما باید این را هم بپذیریم که در یک اثر ۸۵ دقیقه ای نمیشود همه این موارد را مطرح کرد.
از همین رو ما با علم به اینکه میخواهیم یک سری مسایل را مطرح و در برخی جاها سوال ایجاد کنیم، وارد کار شدیم. این را هم باید عنوان کنم که ریلگذاری این اثر توسط آقای روزیطلب انجام شد و بر مبنای آن، تصاویر و اسناد گردآوری شد. البته بعد از جمع آوری این اطلاعات، خودمان هم مانده بودیم که آنها را به چه صورت منتقل کنیم بنابراین سعی کردیم فضای داستانی پروژه از بین نرود و متفاوت از مستندهای دیگر باشد.
با ساخت «سازمان» و ایجاد سوال در ذهن مخاطب، جا دارد کارهای دیگری ساخته شود تا به سوالات این مستند پاسخ دهد و مرکز اسناد انقلاب اسلامی این آمادگی را دارد و همین امروز هم ساخت مستندهای دیگری درباره نفوذ و انحراف، در دستور کار قرار دارداز سوی دیگر در نظر داشتیم با کمک تصاویر، اسناد، مصاحبههایی که در اختیار مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود و با کمک تکنیکهای سینمایی بتوانیم مخاطبانمان به ویژه مخاطبان جوان را با خود همراه کنیم. میدانیم حالا با ساخت «سازمان» و ایجاد سوال در ذهن مخاطب، جا دارد کارهای دیگری ساخته شود تا به سوالات این مستند پاسخ دهد و مرکز اسناد انقلاب اسلامی این آمادگی را دارد و همین امروز هم ساخت مستندهای دیگری درباره نفوذ و انحراف، در کنار مستند «سازمان» در نظر گرفته شده است.
مهدی رمضانی: من تهیهکننده به معنی مرسوم در سینما نیستم و در چهارچوب وظایفی که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی دارم به فراخور نیاز گاهی تهیهکننده، گاهی ناشر و... بودهام. درباره این مستند هم باید بگویم که ما سعی کردیم کارها را به صورت حرفهای دنبال کنیم تا مخاطبان با این مستند ارتباط برقرار کنند. چراکه میدانستیم با جوانان دهه هفتاد و هشتاد مواجهیم که نه نفس امام(ره) به آنها خورده است، نه تشییع شهدا را دیدهاند و نه توانستهاند هیجان دهه ۶۰ را درک کنند. البته باید عنوان کنم که مستند «سازمان» بهواسطه محبتی که دوستان رسانهای به ما داشتهاند و تبلیغات برخی از شخصیتهای تاثیرگذار در اکران جشنواره «عمار» با موجی از استقبال همراه شد و تجربهای برای ما رقم زد که قابل تصور نبود. به هر حال هرکسی اثری تولید میکند، آن اثر مانند بچه او میشود. ما هم میدانیم «سازمان» بدون ضعف نیست ولی نسبت به آن عرق داریم و برای تکتک پلانهای آن هدف گذاری کردهایم. به همین دلیل تصورمان این است که بخش قابل توجهی از هدف گذاری ما محقق شده است.
مستند «سازمان» برای کسانی است که به سازمان مجاهدین بهعنوان یک پدیده مهم نگاه میکنند. از سوی دیگر من قویا معتقدم سازمان مجاهدین خلق موجودی است که شکل خود را عوض کرده و به دلیل مقتضیات و فضای سیاسی دنیا، از فاز نظامی خارج و به فضای بهاصطلاح جدیدی رو آورده است؛ روکش خود را مرتب کرده، پایگاه خود را تغییر داده و کاملا خود را بازسازی کرده است. برای آشنایی با جنایتهای منافقین میشود کتاب «تبار ترور» نوشته محمدصادق کوشکی را مطالعه کرد که بر اساس اسناد واقعی است و براساس عددسازی و آمارسازی نیست. اگر نسبت به تعداد اعدامیهای سال ۶۷ تشکیک وجود داشته باشد لااقل درباره تعداد افرادی که توسط منافقین کشته شدهاند که تردیدی وجود ندارد. در همه جای دنیا کسانی علیه حکومت اسلحه میکشند و مردم را میکُشند، مجازات میشوند، این در حالی است که برخی میگویند سیستم باید با آنها مدارا میکرد! من اصلا به سلایق و عقاید کاری ندارم ولی هر آدم منصفی که سازمان را در دوره خود درک کرده این باور را دارد که سازمان مجاهدین خلق یک سازمان بسیار پلید، کثیف و غیرقابل دفاع است. از سوی دیگر ایجاد شکافهای عاطفی و اجتماعی بین افراد مختلف، عملیات و اقدامها و فرایندهای عضویت غیرانسانی بوده و از همین رو ما میخواستیم این مسائل را به تصویر بکشیم. به همین دلیل هرچند میشود اشکالات هنری به مستند «سازمان» گرفت ولی من اشکالات محتوایی را نمیپذیریم.
من معتقدم ما اصلا درباره سازمان مجاهدین خلق صحبت نکردهایم بنابراین وظیفه بعدی ما این است که تولیداتمان درباره مجاهدین را در مدارس و حتی در دانشگاهها به نمایش بگذاریم. در این میان پخش آثار در صدا و سیما باید قدم آخر ما باشد، اما مشکل ما این است که در بیان تاریخ و معضلات اجتماعی درست عمل نکردهایم و بهنگام سخن نگفتهایم. از سوی دیگر هرچند به کار بردن عبارت «بیطرفانه» درباره این موضوع بسیارنچسب است، ولی ما در «سازمان» سعی کردیم واقعنگر باشیم. بازهم برخی به ما میگویند با سازمان لطیف برخورد کردهاید و جنایتهای آنها را آنچنان که باید بازگو نکردهاید. اما کسانی که این مستند را میبینند متوجه میشوند روایت آن حتما به نفع انقلاب است. موضوع دیگری که وجود دارد این است که اگر انقلاب دقیق و متقن بیان شود خودش از خودش دفاع میکند اما نقطه ضعف ما همواره این بوده که ما در روایتها و بیان واقعیتها همیشه دیر عمل کرده و منفعل بودهایم.
محمدرضا هراتی: برخی از دوستان به ما میگفتند که حجم دادههای ما در مستند «سازمان» زیاد است و اطلاعات به صورت تیتروار داده میشود. البته باید از همین موضوع دریافت که لازم است مستندهای مختلفی تولید و موضوعات به صورت تخصصی بررسی شود. ما هم میدانیم که باید به یک سری مسائل مهم پرداخت اما باید این را هم بپذیریم که در یک اثر ۸۵ دقیقه ای نمیشود همه این موارد را مطرح کرد.
از همین رو ما با علم به اینکه میخواهیم یک سری مسایل را مطرح و در برخی جاها سوال ایجاد کنیم، وارد کار شدیم. این را هم باید عنوان کنم که ریلگذاری این اثر توسط آقای روزیطلب انجام شد و بر مبنای آن، تصاویر و اسناد گردآوری شد. البته بعد از جمع آوری این اطلاعات، خودمان هم مانده بودیم که آنها را به چه صورت منتقل کنیم بنابراین سعی کردیم فضای داستانی پروژه از بین نرود و متفاوت از مستندهای دیگر باشد.
با ساخت «سازمان» و ایجاد سوال در ذهن مخاطب، جا دارد کارهای دیگری ساخته شود تا به سوالات این مستند پاسخ دهد و مرکز اسناد انقلاب اسلامی این آمادگی را دارد و همین امروز هم ساخت مستندهای دیگری درباره نفوذ و انحراف، در دستور کار قرار دارداز سوی دیگر در نظر داشتیم با کمک تصاویر، اسناد، مصاحبههایی که در اختیار مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود و با کمک تکنیکهای سینمایی بتوانیم مخاطبانمان به ویژه مخاطبان جوان را با خود همراه کنیم. میدانیم حالا با ساخت «سازمان» و ایجاد سوال در ذهن مخاطب، جا دارد کارهای دیگری ساخته شود تا به سوالات این مستند پاسخ دهد و مرکز اسناد انقلاب اسلامی این آمادگی را دارد و همین امروز هم ساخت مستندهای دیگری درباره نفوذ و انحراف، در کنار مستند «سازمان» در نظر گرفته شده است.
مهدی رمضانی: من تهیهکننده به معنی مرسوم در سینما نیستم و در چهارچوب وظایفی که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی دارم به فراخور نیاز گاهی تهیهکننده، گاهی ناشر و... بودهام. درباره این مستند هم باید بگویم که ما سعی کردیم کارها را به صورت حرفهای دنبال کنیم تا مخاطبان با این مستند ارتباط برقرار کنند. چراکه میدانستیم با جوانان دهه هفتاد و هشتاد مواجهیم که نه نفس امام(ره) به آنها خورده است، نه تشییع شهدا را دیدهاند و نه توانستهاند هیجان دهه ۶۰ را درک کنند. البته باید عنوان کنم که مستند «سازمان» بهواسطه محبتی که دوستان رسانهای به ما داشتهاند و تبلیغات برخی از شخصیتهای تاثیرگذار در اکران جشنواره «عمار» با موجی از استقبال همراه شد و تجربهای برای ما رقم زد که قابل تصور نبود. به هر حال هرکسی اثری تولید میکند، آن اثر مانند بچه او میشود. ما هم میدانیم «سازمان» بدون ضعف نیست ولی نسبت به آن عرق داریم و برای تکتک پلانهای آن هدف گذاری کردهایم. به همین دلیل تصورمان این است که بخش قابل توجهی از هدف گذاری ما محقق شده است.
مستند «سازمان» برای کسانی است که به سازمان مجاهدین بهعنوان یک پدیده مهم نگاه میکنند. از سوی دیگر من قویا معتقدم سازمان مجاهدین خلق موجودی است که شکل خود را عوض کرده و به دلیل مقتضیات و فضای سیاسی دنیا، از فاز نظامی خارج و به فضای بهاصطلاح جدیدی رو آورده است؛ روکش خود را مرتب کرده، پایگاه خود را تغییر داده و کاملا خود را بازسازی کرده است. برای آشنایی با جنایتهای منافقین میشود کتاب «تبار ترور» نوشته محمدصادق کوشکی را مطالعه کرد که بر اساس اسناد واقعی است و براساس عددسازی و آمارسازی نیست. اگر نسبت به تعداد اعدامیهای سال ۶۷ تشکیک وجود داشته باشد لااقل درباره تعداد افرادی که توسط منافقین کشته شدهاند که تردیدی وجود ندارد. در همه جای دنیا کسانی علیه حکومت اسلحه میکشند و مردم را میکُشند، مجازات میشوند، این در حالی است که برخی میگویند سیستم باید با آنها مدارا میکرد! من اصلا به سلایق و عقاید کاری ندارم ولی هر آدم منصفی که سازمان را در دوره خود درک کرده این باور را دارد که سازمان مجاهدین خلق یک سازمان بسیار پلید، کثیف و غیرقابل دفاع است. از سوی دیگر ایجاد شکافهای عاطفی و اجتماعی بین افراد مختلف، عملیات و اقدامها و فرایندهای عضویت غیرانسانی بوده و از همین رو ما میخواستیم این مسائل را به تصویر بکشیم. به همین دلیل هرچند میشود اشکالات هنری به مستند «سازمان» گرفت ولی من اشکالات محتوایی را نمیپذیریم.
من معتقدم ما اصلا درباره سازمان مجاهدین خلق صحبت نکردهایم بنابراین وظیفه بعدی ما این است که تولیداتمان درباره مجاهدین را در مدارس و حتی در دانشگاهها به نمایش بگذاریم. در این میان پخش آثار در صدا و سیما باید قدم آخر ما باشد، اما مشکل ما این است که در بیان تاریخ و معضلات اجتماعی درست عمل نکردهایم و بهنگام سخن نگفتهایم. از سوی دیگر هرچند به کار بردن عبارت «بیطرفانه» درباره این موضوع بسیارنچسب است، ولی ما در «سازمان» سعی کردیم واقعنگر باشیم. بازهم برخی به ما میگویند با سازمان لطیف برخورد کردهاید و جنایتهای آنها را آنچنان که باید بازگو نکردهاید. اما کسانی که این مستند را میبینند متوجه میشوند روایت آن حتما به نفع انقلاب است. موضوع دیگری که وجود دارد این است که اگر انقلاب دقیق و متقن بیان شود خودش از خودش دفاع میکند اما نقطه ضعف ما همواره این بوده که ما در روایتها و بیان واقعیتها همیشه دیر عمل کرده و منفعل بودهایم.