درخت‌های منوچهر، درخت‌های سهراب

در آستانه روز درختکاری پای حرف‌های هنرمندی نشسته‌ایم که نتیجه 70 سال هنرش را در گالری بوم به نمایش گذاشته است

درخت‌های منوچهر، درخت‌های سهراب

این روزها نمایشگاه نقاش پیرمرد 82 ساله‌ای در گالری بوم به تماشاست كه لبریز از جوانی و شور زندگی است؛ نام شناخته شده‌اش سبب نشده از صمیمیت‌ او بكاهد و خودش را پشت عینك دودی پنهان كند؛ همچنان هر روز استاد منوچهر نیازی از در خانه‌اش خارج می‌شود و برای رسیدن به آتلیه‌اش در میدان مادر از میان مردم می‌گذرد؛ مردم را خوب تماشا می‌كند، می‌گوید به قیافه مردم زل می‌زند تا احوالات را جویا شود، برایش این كار به روزنامه‌خواندن می‌ماند، گزارش روز نبض جامعه را دریافت می‌كند تا وقتی به بومش رسید احساس روزش را بر آن ثبت كند. تاكید دارد مانند نقاشانی نیست كه كاری به بیرون و به اطراف خود ندارند، او همیشه احساس درونش را نقاشی كرده است، حال مردمش را. از این روست كه درختان معروفش یك روز شادند و شاداب و یك روز در محاصره آدم‌واره‌هایی هستند كه فریاد می‌كشند. این روزها اگر به گالری بوم سر بزنید مبهوت می‌شوید از شكوه آثاری از مجموعه‌های درختان، ماسوله، ازدحام، آینده، چند اثر انتزاعی ناب، چهار كلاژ بسیار زیبا و... .

همه مردم نقاش هستند
از حیات گالری بوم كه می‌گذرید و پله‌ها را بالا می‌روید تابلویی 72 ساله چشمتان را می‌گیرد. اثری رئالیستی از گل‌های شاد كه با كارهای كنونی استاد نقاش تفاوت ماهوی دارد. این اثر سال 1326 متولد شده و منوچهرخان نیازی آن را دورانی كه شاگرد هنرستان بوده خلق كرده‌ است. اما حتما از روایت نقاشانه بندر انزلی در سال 1330، زمستان تبریز 1337 و جنگل سی‌سنگان به ذوق می‌آیید.
نمونه‌هایی جذاب از 50 سال كار یك هنرمند كه تا قبل از بروز دیسك كمر  روزی 16 ساعت نقاشی كرده است و جالب این‌كه معتقد است نقاشی شغل دوم همه انسان هاست: «همه روزانه نقاشی می‌كنند. یك شاطر با خمیر نقاشی می‌كند این یك فرم است باید اینها را دید. خیاط با قیچی نقاشی می‌كند. به نظر من پایه هر چیزی را نقاشی شكل داده است. بدون نقاشی زندگی نیست. ما بدون هنرآفرین در جهان هستی قادر به زندگی نیستیم، یعنی همه چیز به نوعی هنر است. روزانه همه انسان‌ها به اشكال مختلف هنرآفرینی می‌كنند، مثلاً دكور خانه همه ما هنر است، تركیبی از فرم‌ها و رنگ‌ها. ای كاش همه به اندازه‌ای عاشق فرهنگ و هنر باشند كه هیچ دیواری خالی از هنر نباشد و من در مصاحبه‌های قبلی‌ام گفته‌ام از دیدن دیوارهای خالی گریه‌ام می‌گیرد و این یك واقعیت است.»
منوچهر نیازی اما غیر از قلم‌مو وسیله دیگری هم برای خلق نقاشی دارد: موسیقی، موسیقی كلاسیك: «من با الهام از موسیقی كلاسیك نقاشی می‌كنم. سمفونی شماره 5 بتهوون، موتزارت و دیگر آثار موسیقی كلاسیك جهان. وقتی كه موسیقی گوش می‌كنم تمام فرم‌های اثرم به من الهام می‌شود. البته از پیش كارها را اتود می‌زنم و در حین پرداختن به اتودها و بسط ایده اولیه بدون شنیدن موسیقی نمی‌توانم كارم را پیش ببرم و به اتمام برسانم. همه چیز فرم است؛ وقتی بتهوون می‌خواست سمفونی شماره 5 را بسازد، ابتدای كار مستأصل می‌ماند و وقتی كه صاحبخانه برای گرفتن اجاره خانه به در می‌كوبد، او از صدای در الهام می‌گیرد و سمفونی را می‌سازد. در عین حال، این نگاه است كه هنرمند را می‌سازد. پیكاسو، براك، ماتیس چرا موفق شدند؟ برای این‌كه فرم‌ها را می‌شناسند. هنرمند در درون آتلیه نمی‌تواند هنرمند شود. باید بیرون رفت، زندگی كرد تا بتوان فرم‌ها را دید و شناخت.»
در نمایشگاه گالری بوم دست‌كم هفت تابلوی بزرگ نقاشی از سری درختان كه به گفته هنرمند وامدار الهام از موسیقی است خیره‌تان می‌كند؛ تابلوهایی بر اساس آثاری از یوهان اشتراوس، واگنر، سمفنونی شماره 5 بتهوون، چایكوفسكی، جوزپه وردی و سمفونی شماره 9بتهوون.
شیفتگی او به موسیقی كلاسیك به پیش از نقاش شدنش برمی‌گردد: من افتخار شاگردی خانم باغچه‌بان و صبا را در بخش موسیقی داشتم. در آن زمان تالار فرهنگ مركزی بود كه در آن اپراهای زیادی كار كردم و در گروه كر بودم. این علاقه و فعالیت در موسیقی باعث شد خیلی تحت تاثیر موسیقی و افرادی مانند چایكوفسكی، باخ و اشتراس باشم اما دیگر كار نمی‌كنم. دلیل اصلی انتخاب نقاشی این بود كه در این زمینه بسیار مطالعه كردم. من می‌دانستم وقتی سنم بالا برود، دیگر نمی‌توانم در صحنه موسیقی بدرخشم اما نقاشی این‌گونه نیست، لذا به این عرصه پرداختم و موسیقی نیز كمكم كرد، یعنی توانستم با استفاده از تاثیر موسیقی آثاری را خلق كنم.»
درختان حلقه وصل نیازی و سپهری
زمستان 1393 منوچهر نیازی با كتاب «خیزش خیال» كه به همت گالری مژده منتشر شد، یك بار دیگر به جامعه هنر ایران معرفی شد، اقامت 23 ساله او در آمریكا و استرالیا سبب شده بود همه از او بی‌خبر باشند و بازگشتش چنان كه باید خبرساز نشده بود.
این كتاب، رونمایی شد و فضای رسانه‌ای پیرامونش یادآور نقش و جایگاه منوچهر نیازی بود كه تا پیش از ترك وطن برای خودش اسم و رسمی بسیار شناخته‌شده داشت. نمونه بارز آن هم‌آتلیه‌بودن او با سهراب سپهری، نقاش و شاعر پرآوازه است كه این روزها مجموعه درختان او در بازار هنر ایران آقایی می‌كند.نیازی می‌گوید: «قدیم در ایران فقط من و سهراب روی تنه درخت كار می‌كردیم. من با سهراب چندین سال هم‌آتلیه بودم. روبه‌روی سینما شهرفرهنگ، یك آتلیه داشتم كه سهراب هم می‌آمد آنجا. گه‌گاهی هم با هم دوتایی وركشاپ داشتیم. ولی هیچ وقت مقلد همدیگر نبودیم. تنه‌های درخت سهراب، با رنگ قهوه‌ای شماره 3 (یا اَمْبَر) كار شده كه قهوه‌ای تندی است. اما تنه‌های درخت من بیشتر رنگین و رنگباز است. زمینه كارهایم هم بیشتر حالت نقطه‌پردازی است. كارهای سهراب بیشتر در یك پونالیزه قرار می‌گیرد.»
و دستمریزاد به این روزگار كه این روزها مجموعه درختان سپهری است -كه در ماركت او حرف اول را می‌زند و مثال روشنش این‌كه هر سال در حراج تهران كاری از مجموعه درختان او به فروش گذاشته می‌شود - وهمراه شده با درختان منوچهری كه آن نیز در بازار این هنرمند طلایه داری می‌كند.
البته نیازی تاكید می‌كند: «این نوع از درخت‌های من كه این روزها در بازار خرید و فروش می‌شود، نوع جدیدی در تابلوهای من است و با درختان پنج دهه پیش تغییر معناداری كرده است.»
بازار سكه پیرمردها
هر قدر مجموعه درختان و به‌خصوص ماسوله‌های منوچهر نیازی سرسبز و شادند مجموعه آینده او تلخ و هول‌انگیز است. با سبك و سیاق كمینه‌گرای منوچهری، ساختمان‌هایی كج و معوج و معلق سربه‌فلك‌ كشیده‌اند كه هر لحظه ممكن است بر زمین سقوط كنند... .
شاید همین نگاه نگران به فردا را بتوان در این جملات نیز یافت كه گلایه منوچهر نیازی به افزایش قیمت آثارش در سال‌های اخیر است: «بازار هنر وقتی می‌بیند كه هنرمندی پیر شده است به سمتش روی می‌آورد. مثل پرویز كلانتری كه قیمت كارهایش در اواخر عمرش خیلی بالا رفت. این اقبال به خاطر سن هنرمند و اثر است. كسی هم كه در این كار سرمایه‌گذاری می‌كند كاملاً جوانب كار را درنظر می‌گیرد كه ضرر نكند. این‌كه فلان هنرمند چند سالش است مهم است... .»
اما دغدغه جدی این هنرمند پیشكسوت، جوانان است، او گفت‌وگو با نسل نوی هنر ایران را دوست دارد، دلش برای این خاك می‌تپد و می‌گوید این جوان‌ها باید بمانند و اینجا را بسازند. از این‌رو، بهترین‌ها و بیشترین‌ها را برای آنها می‌خواهد. لابد به همین دلیل انتقادی كه از زبان او نمی‌افتد، توقعاتش از صداوسیماست: «من معتقدم كه اگر صدا و سیما بهتر فعالیت كند هنرهای تجسمی ایران در سطح بین‌الملل می‌درخشد و می‌توانیم در یك برنامه تلویزیونی این هنرمندان را معرفی كنیم و ورك‌شاپ داشته باشیم. باید جوانان از پیشكسوتان بهره ببرند، اما این اتفاق در ایران نمی‌افتد، جوانان ما اصلا نسل پیشكسوت خود را نمی‌شناسند و میان نسل‌ها شكاف افتاده است.»
اگر با خواندن این گزارش دیدن آثار استاد منوچهر نیازی برای‌تان جالب شده تا هفدهم اسفند ماه فرصت دارید این نمایشگاه باشكوه مروری بر آثار او را در گالری بوم واقع در خیابان ولی‌عصر، بالاتر از نیایش، خیابان ارمغان غربی، پلاك 11 تماشا كنید.