قیل و قال
چشات چرا قرمزه؟
به جوشكاری نگاه كردم اشعش چشممو زده.
آها، مواظب چشات باش. به هر چیزی نگاه نكن.
مادربزرگ: آی دردانه حسن كبابی، بیا ببینمت.
سیما: زحمت كشیدین. شهرام، شهرام جان، بیا مامان بزرگ یك عالمه چیزای خوشمزه آورده.
شهرام: نمیخوام بیام. بیارشون همینجا بخورمشون.
سیما: ای وا زشته عزیزم قربونت برم. بلند شو بیا بریم.
شهرام: حواسمو پرت نكن. ببازم تقصیر توئهها، سه تا پلُ رد كردم صد تا كشتی هم پوكوندم.
سیما: قربونت برم، فقط بیا ماچش كن.
شهرام: نمیخوام ماچش كنم، لپش شله خوشم نمیاد.(سریال وضعیت سفید)