مربیان فنی و حرفهای در مناطق سیلزده، فرشتگان نجاتی هستند که چشم بسیاری از مردم به آنها دوخته شده
دستت درست مربی!
روی زشت سیل را همه دیدند، دیدند كه سیلاب چطور خانه خراب میكند، دیدند كه تخصص سیل پنبه كردن رشتههاست و برایش مثل آب خوردن است كه آدمها را بكند صفر و بنشاند سرخط. روی زیبای سیل را هم همه دیدند، دیدند كه میشود مثل قطرههای آب سرود اتحاد خواند و دریا شد، میشود شد نوجوانی كه به ساخت سیلبندی كمك میكند و قدش از ابزار کندن زمین كوتاهتر است، شد كودكی سه چهارساله كه با مشت، گونی خاك پر میكند یا شد موكب، بچههای جهادی یا زن و شوهری پزشك كه ماه عسلشان را بردند گمیشان برای كمك به سیلزدهها.
این روزها هركه هنری داشت آمد، ولی آنها كه هنری داشتند و همتی بالاتر، هم آمدند و هم ماندند. مربیان فنی و حرفهای استانهای سیلزده كه مهارتشان هنر آنهاست نیز آمدند، هنوز هم پابه پای سیل و گل ولای در مناطقند. كسی فكر نمیكرد مربیان هم بیایند، یعنی كسی توقع نداشت كه بیایند، ولی آمدند و عكسهایشان سریع دست به دست شد، بهخصوص عكسهای لرستان كه روی دیوارهای نمور و آب خورده بنر چسبانده و خدمات رایگانشان را در معرض دید گذاشتهاند. هركسی به قدر وسع خودش؛ این خلاصه داستان است.
از سیستان به گلستان
محمد دلاورینژاد را باید یك سیستانی بدانیم كه خانهاش در گرگان است و به واسطه سنجاق شدنش به این آب و خاك حالا یك گلستانی است. امسال40 ساله شده و پانزدهمین سالی است كه در رشته برق و تعمیر لوازم خانگی در مركز فنی و حرفهای آققلا مربیگری میكند. سیل كه آمد و آققلا رفت زیر آوار آب، مركزفنی وحرفهای آققلا هم كه در این شهرك بود شد طعمه سیل. همه چیز به هم ریخت، كارها مختل شد، كارخانهدارهای شهرك صدمه دیدند و سرمایهها از دست رفت، محمد دلاورینژاد و همكارانش هم كه شاهد این وضع بودند دلشان تپید. چراغ اول را البته مدیركل فنی و حرفهای استان روشن كرد كه برای كمك به سیلزدهها فراخوان داد و مربیان داوطلب را بسیج كرد، چراغ دوم را هم خود مربیان داوطلب روشن كردند كه به فراخوان لبیك گفتند. هشتم فروردین اكیپهای تعمیراتی درمنطقه سیلزده مستقر شد و شروع كرد به ارائه خدمات به مردم، سهم محمد نیز شد استقرار در محلهكل آباد، هر روز از ساعت 8 صبح تا 5 عصر. مردم ظاهرا روزهای اول بیشتر برای نجات خودروهای درسیلاب ماندهشان سراغ مربیها میرفتهاند، ولی مشكل خودروها كه كمكم رفع شد نوبت به لوازم خانه رسید به خصوص كه بعد از فروكش كردن سیلاب مردم برگشته بودند سرخانه و زندگیشان و اسباب میخواستند. محمد دلاورینژاد میگوید اثاثیه مردم پوشیده از گل است و خیلیهایش به خاطرنفوذ آب خراب شده، اما تعدادی از لوازم برقی هم هست كه وقتی باز شود و گل و لایش زدوده شود، میشود همانی كه بود. این روزها او تا 50-40تعمیر در روز انجام میدهد و سرویس كاریاش هم اغلب جواب میدهد و گل لبخند را مینشاند گوشه لب مردم آققلا.
آقای سیلزده
عجیب نیست كه نعمت عمادالدین دوست دارد در مناطقی كه بیشتر از سیل آسیبدیده حاضر باشد، چون او دو سال پیش در سیلی كه به گرگان زد خانهاش را دید كه ویران میشود. او معنی سیلزدگی را میداند و میفهمد یك آدم سیلزده بعد از هجوم این حجم ازگل و آب چطور خانه خراب میشود. بعد از فراخوانی كه دراستان گلستان داده شد او كه اصالتا گرگانی است و دلهرهها و نیازهای سیل را هم خوب میشناسد، داوطلب شد و چون رشتهاش جوشكاری است و یك شركت تاسیساتی هم دارد و 15 سال است مربیگری جوشكاری میكند این كولهبار تجربه را برداشت و به آققلا و روستاهایش رفت. اگر دری شكسته باشد، اگر پنجرهای جوشكاری بخواهد، اگر پكیجی، آبگرمكنی یا تاسیسات ساختمانی در سیلاب به هم ریخته باشد او درستش میكند؛ از 8 صبح تا 6 عصر.
قبل از این كه مربیان فنی حرفهای به مناطق سیلزده بروند، فرمانداری، دهیاری، هلال احمر و معتمدان محلی آمدنشان را به مردم خبر میدهند و وقتی آنها به محل حادثه میرسند مردم كه خبر دارند حسابی سراغشان میآیند. عمادالدین میگوید تعداد مراجعات زیاد است، ولی سنگینترین بخش كار مربوط است به مكانهای اسكان اضطراری كه باید در اسرع وقت مثلا صاحب لولهكشی آب شود. او از این همه مشغله خسته نیست، حتی آماده است به لرستان و خوزستان و هرجایی كه نیاز است برود، حرفش هم این است كه دارد وظیفه انسانیاش را ادا میكند.
خانم تعمیركار
شك نكنید نرمین لوایی، هم در رشتهای كه كار میكند و هم درمناطق سیلزده یك استثناست. مثل او را بهندرت میشود پیدا كرد و در همه مناطق سیلزده هرچه جستوجو كردیم زنی كه مثل او تعمیركار لوازم خانگی برقی باشد پیدا نشد. او 35 ساله است، اهل قائمشهر مازندران كه 11 سال است در مركز فنی و حرفهای این شهر مربیگری میكند. سیل از نظر او یك مصیبت است كه تا اعماق زندگی مردم نفوذ میكند و كمك آدمهایی مثل او به این مردم فقط مرهمی است بر دردهایشان.
لوازم برقی مردم كیاكلا در شهرستان سیمرغ تا بیخ و بن آبخورده و نرمین لوایی كه به این منطقه رفته، كارش این است كه لوازم برقی سبك مثل پنكه و جاروبرقی را باز، احیا و دوباره سرهم كند. او حتی ماشینهای لباسشویی مردم را هم بازدید كرده و اگر در محل، امكان سرویسشان وجود داشته این كار را كرده، ولی میگوید چون حیاط خانه مردم مملو از گل بود و هیچ جای خشكی وجود نداشت تصمیم بر این شد كه لوازمی كه نمیشود سرپا احیایشان كرد با ماشین به قائمشهر منتقل شود و بعد از تعمیر دوباره به دست صاحبانش برسد. او میگوید مردم برای گرفتن این خدمات تعمیركاری صف میكشند و وقتی یكی از اسبابشان درست میشود به وجد میآیند، بهخصوص وقتی بخاریها، آبگرمكنها یا ماشینهای لباسشوییشان سرپا میشود.
این خانم مربی كارش در شهرستان سیمرغ تمام شده و دوست دارد به بقیه مناطق سیلزده برود و هركاری كه از دستش برمیآید برای مردم سیلابزده انجام دهد، ولی او با این كه زنی ماهر و كاربلد است، اما مثل همه مادرهای دنیا در كنار شغل و كارهای داوطلبانهاش باید مراقب پسر هفت سالهاش باشد.
جستوجوی خانه به خانه
فرض كنید سیل به شهر ما رسیده و آب و دنیایی از گلو لای به عمق دار و ندارمان نفوذ كرده، آن وقت آدمهایی بیایند، در خانهمان را بزنند و بگویند اگر مشكلی دارید ما هستیم. آرشام صفری 38 ساله و همكارانش در اكیپ سیار تعمیرات در شهر سیلزده سوادكوه چنین كردند و شدند یكی از آدمهای خاص سیل اخیر. او یكی از مربیان رشته برق ساختمان و برق صنعتی مركز فنی و حرفهای شهید مطهری قائمشهر است كه میگوید كار داوطلبانهای كه انجام داده حداقل كاری است كه باید میكرده.
آرشام صفری، همكاری دارد به نام آقای میرزایی كه علاوه بر كار تدریس رشتههای فنی، مغازهای هم دارد كه اجازه داده وسایل برقی قابل حمل برای بازدید، احیا و تعمیر به این مغازه برده شود. وسایل برقی مردم سوادكوه هم مثل بقیه مناطق سیلزده مشكلش این است كه تسلیم آب شده، یعنی آب و گل و لای به همه درزهایش نفوذ كرده. اگر مردم سیلزده این وسایل را به برق نزده باشند آرشام میگوید به احتمال زیاد بعد از باز و تمیزشدن درست میشوند، اما اگر دوشاخهشان رفته باشد در پریز برق به احتمال زیاد كاری از دستشان برنمیآید.
مربیان فنی و حرفهای كه به مناطق سیلزده اعزام شدهاند لوازم یدكی در اختیار ندارند، برای همین اگر وسایل زندگی مردم نیاز به تعویض قطعه داشته باشد كار زیادی از دست آنها برنمیآید مگر اینكه صاحبان اموال با خرید قطعه موافقت كنند و این مربیان بدون دستمزد و چشمداشت، تعمیر را تكمیل كنند. آرشام صفری میگوید این كارها شاید همه دردهای مردم سیلزده را تسكین ندهد، ولی لااقل میتواند حالشان را از چیزی كه هست بهتر كند.
از سیستان به گلستان
محمد دلاورینژاد را باید یك سیستانی بدانیم كه خانهاش در گرگان است و به واسطه سنجاق شدنش به این آب و خاك حالا یك گلستانی است. امسال40 ساله شده و پانزدهمین سالی است كه در رشته برق و تعمیر لوازم خانگی در مركز فنی و حرفهای آققلا مربیگری میكند. سیل كه آمد و آققلا رفت زیر آوار آب، مركزفنی وحرفهای آققلا هم كه در این شهرك بود شد طعمه سیل. همه چیز به هم ریخت، كارها مختل شد، كارخانهدارهای شهرك صدمه دیدند و سرمایهها از دست رفت، محمد دلاورینژاد و همكارانش هم كه شاهد این وضع بودند دلشان تپید. چراغ اول را البته مدیركل فنی و حرفهای استان روشن كرد كه برای كمك به سیلزدهها فراخوان داد و مربیان داوطلب را بسیج كرد، چراغ دوم را هم خود مربیان داوطلب روشن كردند كه به فراخوان لبیك گفتند. هشتم فروردین اكیپهای تعمیراتی درمنطقه سیلزده مستقر شد و شروع كرد به ارائه خدمات به مردم، سهم محمد نیز شد استقرار در محلهكل آباد، هر روز از ساعت 8 صبح تا 5 عصر. مردم ظاهرا روزهای اول بیشتر برای نجات خودروهای درسیلاب ماندهشان سراغ مربیها میرفتهاند، ولی مشكل خودروها كه كمكم رفع شد نوبت به لوازم خانه رسید به خصوص كه بعد از فروكش كردن سیلاب مردم برگشته بودند سرخانه و زندگیشان و اسباب میخواستند. محمد دلاورینژاد میگوید اثاثیه مردم پوشیده از گل است و خیلیهایش به خاطرنفوذ آب خراب شده، اما تعدادی از لوازم برقی هم هست كه وقتی باز شود و گل و لایش زدوده شود، میشود همانی كه بود. این روزها او تا 50-40تعمیر در روز انجام میدهد و سرویس كاریاش هم اغلب جواب میدهد و گل لبخند را مینشاند گوشه لب مردم آققلا.
آقای سیلزده
عجیب نیست كه نعمت عمادالدین دوست دارد در مناطقی كه بیشتر از سیل آسیبدیده حاضر باشد، چون او دو سال پیش در سیلی كه به گرگان زد خانهاش را دید كه ویران میشود. او معنی سیلزدگی را میداند و میفهمد یك آدم سیلزده بعد از هجوم این حجم ازگل و آب چطور خانه خراب میشود. بعد از فراخوانی كه دراستان گلستان داده شد او كه اصالتا گرگانی است و دلهرهها و نیازهای سیل را هم خوب میشناسد، داوطلب شد و چون رشتهاش جوشكاری است و یك شركت تاسیساتی هم دارد و 15 سال است مربیگری جوشكاری میكند این كولهبار تجربه را برداشت و به آققلا و روستاهایش رفت. اگر دری شكسته باشد، اگر پنجرهای جوشكاری بخواهد، اگر پكیجی، آبگرمكنی یا تاسیسات ساختمانی در سیلاب به هم ریخته باشد او درستش میكند؛ از 8 صبح تا 6 عصر.
قبل از این كه مربیان فنی حرفهای به مناطق سیلزده بروند، فرمانداری، دهیاری، هلال احمر و معتمدان محلی آمدنشان را به مردم خبر میدهند و وقتی آنها به محل حادثه میرسند مردم كه خبر دارند حسابی سراغشان میآیند. عمادالدین میگوید تعداد مراجعات زیاد است، ولی سنگینترین بخش كار مربوط است به مكانهای اسكان اضطراری كه باید در اسرع وقت مثلا صاحب لولهكشی آب شود. او از این همه مشغله خسته نیست، حتی آماده است به لرستان و خوزستان و هرجایی كه نیاز است برود، حرفش هم این است كه دارد وظیفه انسانیاش را ادا میكند.
خانم تعمیركار
شك نكنید نرمین لوایی، هم در رشتهای كه كار میكند و هم درمناطق سیلزده یك استثناست. مثل او را بهندرت میشود پیدا كرد و در همه مناطق سیلزده هرچه جستوجو كردیم زنی كه مثل او تعمیركار لوازم خانگی برقی باشد پیدا نشد. او 35 ساله است، اهل قائمشهر مازندران كه 11 سال است در مركز فنی و حرفهای این شهر مربیگری میكند. سیل از نظر او یك مصیبت است كه تا اعماق زندگی مردم نفوذ میكند و كمك آدمهایی مثل او به این مردم فقط مرهمی است بر دردهایشان.
لوازم برقی مردم كیاكلا در شهرستان سیمرغ تا بیخ و بن آبخورده و نرمین لوایی كه به این منطقه رفته، كارش این است كه لوازم برقی سبك مثل پنكه و جاروبرقی را باز، احیا و دوباره سرهم كند. او حتی ماشینهای لباسشویی مردم را هم بازدید كرده و اگر در محل، امكان سرویسشان وجود داشته این كار را كرده، ولی میگوید چون حیاط خانه مردم مملو از گل بود و هیچ جای خشكی وجود نداشت تصمیم بر این شد كه لوازمی كه نمیشود سرپا احیایشان كرد با ماشین به قائمشهر منتقل شود و بعد از تعمیر دوباره به دست صاحبانش برسد. او میگوید مردم برای گرفتن این خدمات تعمیركاری صف میكشند و وقتی یكی از اسبابشان درست میشود به وجد میآیند، بهخصوص وقتی بخاریها، آبگرمكنها یا ماشینهای لباسشوییشان سرپا میشود.
این خانم مربی كارش در شهرستان سیمرغ تمام شده و دوست دارد به بقیه مناطق سیلزده برود و هركاری كه از دستش برمیآید برای مردم سیلابزده انجام دهد، ولی او با این كه زنی ماهر و كاربلد است، اما مثل همه مادرهای دنیا در كنار شغل و كارهای داوطلبانهاش باید مراقب پسر هفت سالهاش باشد.
جستوجوی خانه به خانه
فرض كنید سیل به شهر ما رسیده و آب و دنیایی از گلو لای به عمق دار و ندارمان نفوذ كرده، آن وقت آدمهایی بیایند، در خانهمان را بزنند و بگویند اگر مشكلی دارید ما هستیم. آرشام صفری 38 ساله و همكارانش در اكیپ سیار تعمیرات در شهر سیلزده سوادكوه چنین كردند و شدند یكی از آدمهای خاص سیل اخیر. او یكی از مربیان رشته برق ساختمان و برق صنعتی مركز فنی و حرفهای شهید مطهری قائمشهر است كه میگوید كار داوطلبانهای كه انجام داده حداقل كاری است كه باید میكرده.
آرشام صفری، همكاری دارد به نام آقای میرزایی كه علاوه بر كار تدریس رشتههای فنی، مغازهای هم دارد كه اجازه داده وسایل برقی قابل حمل برای بازدید، احیا و تعمیر به این مغازه برده شود. وسایل برقی مردم سوادكوه هم مثل بقیه مناطق سیلزده مشكلش این است كه تسلیم آب شده، یعنی آب و گل و لای به همه درزهایش نفوذ كرده. اگر مردم سیلزده این وسایل را به برق نزده باشند آرشام میگوید به احتمال زیاد بعد از باز و تمیزشدن درست میشوند، اما اگر دوشاخهشان رفته باشد در پریز برق به احتمال زیاد كاری از دستشان برنمیآید.
مربیان فنی و حرفهای كه به مناطق سیلزده اعزام شدهاند لوازم یدكی در اختیار ندارند، برای همین اگر وسایل زندگی مردم نیاز به تعویض قطعه داشته باشد كار زیادی از دست آنها برنمیآید مگر اینكه صاحبان اموال با خرید قطعه موافقت كنند و این مربیان بدون دستمزد و چشمداشت، تعمیر را تكمیل كنند. آرشام صفری میگوید این كارها شاید همه دردهای مردم سیلزده را تسكین ندهد، ولی لااقل میتواند حالشان را از چیزی كه هست بهتر كند.