گفت و گو با مدیركل دفتر زیستبومهای دریایی سازمان حفاظت محیط زیست درباره همه اتفاقاتی که برای خلیجفارس افتاده است
همه زخم های خلیج فارس
خلیج فارس چه در دهانه اروندرود باشد و عمقش حدود 30 متر، چه در راس مسندم بر فراز تنگه هرمز باشد و عمقش بیش از180 متر باز هم خلیجفارس است، یك نیلگون ایرانی، با همه شكوه تاریخیاش. امروز روز ملی خلیجفارس است، روز اخراج پرتغالیها از آن، نوعی تولد دوباره، روزی برای نوشتن از آبی ِپایین نقشه ایران. ای كاش خلیج فارس حالش خوب بود و خوبیاش امروز بهانه جشنی میشد، ولی حال خلیجفارس خوب نیست، خودمان هم بدش كردهایم، ما كه خون در رگمان میجنبد وقتی نام خلیجفارس میآید ولی پساب به حلقش میریزیم، روی تنش اسكله میسازیم، روی صورتش سكوی نفتی میكاریم و مرجانهای آرمیده در كف دریا را ندیده میگیریم و پشتپایی میزنیم به جنگلهای خوشنقش حرا. درباره حال و روز خلیج همیشه فارس حرف و حدیث زیاد است، آنقدر آدمهای مختلف، آمارها و گزارشهای مختلف دربارهاش دادهاند كه سرگیجهآور است، ولی داود میرشكار مدیركل دفتر زیستبومهای دریایی سازمان محیط زیست همه این حرف و حدیثها را در این جمله خلاصه میكند كه بهرهبرداریهای ناپایدار و غیرمسؤولانه دست و پای خلیجفارس را بسته است. این گفتوگو را بخوانید و بگذارید امروز ما زبان خلیجفارس باشیم.
خلیجفارس ظرفیت بسیار زیادی از نظر اقتصادی، اجتماعی و اكوسیستمی برای كشورمان ایجاد كرده كه وجود زیستگاههای ارزشمندی مثل آبسنگهای مرجانی و جنگلهای حرا از آن جمله است. خلیج فارس از جنبههای اقتصادی نیز خدمات فوقالعادهای به كشور ارائه میدهد، همچنین در بحث اكوتوریسم و بهرهبرداری از منابع زیستی. اما خلیجفارس با همه خدماتی كه به انسانها ارائه میدهد متاسفانه با چالشهایی روبهروست كه بهرهبرداریهای ناپایدار از آن از مهمترین این چالشهاست. برداشت بیرویه از ذخایر شیلاتی، اسكلهسازیها و استحصال زمین از دریا نیز مزید برعلت است. البته برای استفاده پایدار از منابع زیستی دریا همه دستگاههای بهرهبردار و حتی كشورهای همسایه باید همسو با هم كار كنند و رفتارشان مدیریتشده باشد.
البته مرز ایران با خلیج فارس بسیار طولانیتر از مرز آبی كشورهای كوچك حاشیه خلیجفارس است و قاعدتا از كشور بزرگتر صدمات بیشتری متوجه این پهنه آبی میشود!
نمیشود اینگونه گفت. اكوسیستم یكپارچه است و هر اتفاق نادرستی كه هر یك از كشورهای حاشیهای در خلیج فارس رقم بزنند دامنگیر بقیه كشورها نیز میشود.
كشورهای حاشیه خلیجفارس ید طولایی در ساخت جزایر مصنوعی دارند كه ظاهرا ما آن را انجام نمیدهیم، درعوض ما دربحث استحصال زمین از دریا با شتاب پیش میرویم. درست است؟
بحث این نیست كه ما شتاب بیشتری داریم یا آنها بلكه مهم این است اگر داریم استحصال انجام میدهیم درچه مناطقی است، آیا با فكر است، آیا با دانش است یا نه. هم اكنون هرجا كه نیاز به استقرار یك سازه است استحصال زمین از دریا هم انجام میشود؛ درحالی كه این كار دارای اصولی است و نیاز به مكانیابی دارد كه متاسفانه چون این كار انجام نمیشود یكسری ازخدمات اكوسیستمی از خلیجفارس گرفته شده است.
پس همچنان ارزیابی زیستمحیطی در كشورمان جدی گرفته نمیشود.
ارزیابی زیستمحیطی باید طبق اصولی انجام شود تا بتوانیم دادههای دقیقی داشته باشیم. در حوزه خشكی كمتر اطلاع دارم، ولی درحوزه دریا چون برداشت اطلاعات از دریاها هزینه بسیار زیادی دارد متاسفانه ارگانهای مرتبط با دریا، بانك اطلاعاتی دقیقی ندارند و آنها هم كه اطلاعات دارند درحد مقاله از آن استفاده میكنند و بعد حاضر نمیشوند این اطلاعات را به سایر ارگانهای حاكمیتی مثل سازمان حفاظت محیط زیست بدهند. توجیهشان هم این است كه ما هزینه داده ایم و نمیتوانیم اطلاعات را رایگان در اختیار قرار دهیم، علیرغم اینكه اعتبارات این مطالعات ملی است و از بیتالمال هزینه میشود.
كدام وزارتخانهها و دستگاهها دارند بیشتر مقاومت میكنند یا در حوزه دریا بدتر از بقیه عمل میكنند؟
من معیار و شاخصی ندارم كه بگویم كدام ارگان بدتر و كدام بهترعمل كرده. وظیفه سازمان محیط زیست هم الان شاید این نباشد كه این موضوع را اعلام كند چون این وظیفه دستگاههای نظارتی است.
البته ما به عنوان رسانه این آزادی را داریم كه بگوییم مثلا وزارت نفت یا صنعت یكی از بدترین عملكردها در حوزه دریا را دارند.
من مستنداتی ندارم كه موضوع را به این شكل عنوان كنم، اما هركدام از ارگانهای بهرهبردار احساس میكنند كه دارند وظیفهمند عمل میكنند. مثلا وزارت نفت میگوید وظیفه من افزایش برداشت و تولید نفت است، شیلات میگوید وظیفهام افزایش صید است و هرچه بیشتر صید كنم امتیاز خدمترسانی بیشتری میگیرم، سازمان بنادر و دریانوردی هم میگوید وظیفه من این است كه میزان تردد، وسعت بنادر و تعداد شناورها را افزایش دهم. همه اینها به نوعی عامل تخریبند و ضرری به محیط زیست دریایی وارد میكنند اما به خاطر بخشینگری كه درمدیریت دریا وجود دارد هركدام كاری را كه فكر میكنند درست است انجام میدهند.
ولی همه میدانیم توان اكوسیستم دریایی ما در خیلی از بخشها از بین رفته یا رو به از بین رفتن است.
بله. ما نیاز داریم هرجا كه به واسطه بهرهبرداری بیرویه، تخریبی انجام شده برای احیای آن اقدام كنیم اما این متاسفانه حلقه گمشده مدیریت محیط زیست ماست. به این معنا كه بهرهبرداری را تا نهایت پیش میبریم ولی برای جبران آسیبها كاری نمیكنیم و احیایی انجام نمیدهیم. علتش هم این است كه ارزش اقتصادی اكوسیستمها در پروژهها را در نظر نمیگیریم و در بودجهها ردیفی برای احیا در نظر نمیگیریم.
پس از صحبتهای شما میشود این نتیجه را گرفت كه دستگاهها و ارگانهای دولتی همچنان وقعی به محیط زیست نمینهند.
اگر بخواهیم واقعیت را بگوییم همین است اما بهتراست بگوییم این دستگاهها و ارگانها امكانات و اعتبارات لازم برای توجه به محیط زیست را ندارند و این موضوعات در سیاستهای كاریشان تعریف نشده است.
خب، این طرز تلقی شما نوعی كنار آمدن با ارگانهای خاطی است!
برای مدیریت زیستمحیطی باید همه جوانب را درنظرگرفت و باید گفت این بهرهبرداری چه منفعتی برای كشور دارد و در عوض چه چیزی را از كشور میگیرد. اینها نیاز به مطالعه شفاف و بیطرف دارد. اما متاسفانه ارزیابی زیستمحیطی در كشور صورت نمیگیرد چون اگر صنعتی نیاز به ارزیابی داشته باشد باید برای انجام این كار، مجری بگیرد اما برای این كار نیاز به اخذ موافقت سازمان دارد كه آن هم برای این كار پولی در اختیارش قرار نمیدهد و چون كل كار پرهزینه است و تحریمها نیز اجازه نمیدهد كه بسیاری از تجهیزات تامین شود، آن وقت برای گرفتن مجوز اجرای پروژهها دست به كار رایزنیهای نادرست میشوند كه اتفاقا منفعت اقتصادی هم داشته باشد.
با این وصف اگر قرار باشد پنج مورد از مخاطرات اصلی خلیجفارس را بشمارید به چه مواردی اشاره میكنید؟
ورود پسابهای كشاورزی و صنعتی و فاضلابهای شهری، بهرهبرداری از منابع زیستی و غیرزیستی به صورت غیرمسؤولانه و غیرمجاز، استحصال زمین از دریا، تبعات تغییرات اقلیم بر زیستگاههای ساحلی و كاهش تنوع زیستی.
زمانی گفته میشد آلودگیهای نفتی در خلیج فارس50 برابر بیشتر از میانگین جهانی است. این عدد را تایید میكنید؟
من اطلاعی ندارم و این آمار را باید دفتر بررسی آلودگیهای نفتی سازمان اعلام كند.
این آلودگیها به اندازهای كه كارشناسان هشدار میدهند، جدی است؟
بله، متاسفانه این آلودگی جدی است هم بالقوه(تصادفات، شكستگی لولهها و سكوهای نفتی) و هم بالفعل.
به واسطه همه مخاطراتی كه نام بردید كدامیك از گونههای گیاهی و جانوری خلیج فارس بیشتر در معرض خطر هستند؟
آنهایی كه ساكنترند آسیبپذیرترند مثل آبسنگهای مرجانی، جنگلهای حرا و علفهای دریایی و بخصوص زیستگاهها كه تنوع ارزشمندی دارند و محلی برای زادآوری گونهها هستند.
یعنی جانورانِ درحركت كمتر آسیب میبینند؟ ولی كارشناسان بارها درباره خطراتی كه لاكپشتها، كوسهها، حتی ماهیها و میگوها را تهدید میكند هشدار دادهاند.
جانوران در حركت میتوانند اگر آلودگی رخ دهد جایشان را تغییر دهند ولی زیستگاهها قادر به چنین كاری نیستند، در حالی كه بسیاری از زندگیها به زیستگاهها مرتبط است و خیلی از ذخایر شیلاتی در زیستگاهها زادآوری شده و برای انتقال به دریا آماده میشوند.
ازصیادان خارجی چه خبر؟ جمع شدند؟
فعالیتها خیلی محدود شده و سازمان شیلات ایران هم موضوع را مدیریت میكند. سازمانهای نظامی، انتظامی و نظارتی هم دقیق تر كار میكنند و اگر تخلفات مشهودی ببینند با آن برخورد میكنند.
شما اساسا با فعالیت صیادان خارجی در آبهای سرزمینیمان موافق هستید؟
در گزارشی كه سازمان شیلات ارائه داده عنوان میشود كه صیادان به خدمت شركتهای ایرانی درآمدهاند و منفعتشان به كشور میرسد. حالا درستی یا نادرستی این موضوع با شیلات است.
نظرتان به عنوان یك كارشناس را میخواهم.
از جایگاه مدیركلی كه نمیشود كارشناسی حرف زد.
تفكیك این دو حوزه همیشه از مشكلات ما بوده!
بحث این است كه شیلات عنوان میكند صیادان خارجی به خدمت ایرانیها درآمدهاند، اما حرف ما این است كه شركتهای ایرانی هم میتوانند تخلف كنند، كما این كه تخلف هم كردهاند و بعضا جلوی فعالیتشان گرفته شده است. پس متخلف، متخلف است چه خارجی و چه ایرانی.