زیست‌پالایی‌؛ حذف مواد مضر از محیط‌های آبی

زیست‌پالایی‌؛ حذف مواد مضر از محیط‌های آبی

پیشرفت در صنایع شیمیایی، پزشکی، آرایشی و بهداشتی و نیز تولید پلاستیک به‌طور کلی باعث بهبود برخی عملکردها و کارایی‌ها در حوزه‌های مختلف زندگی انسان شده است اما به‌عنوان یکی از پیامدهای منفی، تعداد زیادی مواد شیمیایی برخاسته از این صنایع، گاه به‌طور عمدی وگاه نیز ناخواسته درمحیط‌های خشکی وآبی منتشرمی‌شودکه اثرات مخربی برای کل بوم‌سازگان(اکوسیستم) درپی‌دارد.

ازراهکارهای مؤثربرای مقابله بااین آلودگی و کاهش اثرات آن،«زیست پالایی»است.زیست‌پالایی (bioremediation) اصطلاحی کلی برای فرآیندهای با واسطه زیستی است که طی آن ترکیبی نامطلوب تبدیل، تخریب، جدا شده یا به‌طور کامل از بوم‌سازگان حذف می‌‌شود. موجودات زنده از تمامی گروه‌های زیستی ممکن است واسطه‌ پاکسازی زیستی باشد اما در محیط‌های آبی و دریایی، گروه‌هایی چون اویسترها (نوعی از صدف‌های دوکفه‌ای چسبنده به سطوح سخت) و بارناکل (کشتی‌چسب)‌ها موجوداتی حائز اهمیت از نظر توان زیست‌پالایی هستند. این قابلیت به‌ویژه برای تعدیل اثرات «یوتروفیکاسیون» مورد استفاده قرار می‌گیرد.یوتروفیکاسیون (مغذی شدن یا پرغذایی) به معنی افزایش ورود مواد آلی به یک بوم‌سازگان است‌؛ این مواد آلی می‌تواند به شکل ترکیبات آلی محلول یا ذره‌ای باشد. در نتیجه، حذف مواد آلی می‌تواند تجزیه، معدنی شدن مجدد و سایر فرآیندهای با اثرات منفی بر بوم‌سازگان را کاهش دهد. موجودات صافی‌خوار (filter-feeder) از گروه‌های مختلف جانوری براساس اندازه، منطقه زندگی، دستگاه و سازوکار تغذیه‌ای و نیز ترجیحات غذایی (انتخاب ذرات)، ترکیبات آلی مختلف را با اندازه، شکل و ترکیب دلخواه خود مصرف می‌کنند.گونه‌هایی ازتاکسون‌‌های مختلف باویژگی‌های زیست‌شناختی متنوع می‌‌توانند کارایی‌های متفاوتی از حذف مواد مغذی را نشان دهند.گونه‌های زیست‌پالاگر(bioremediator) را می‌توان در استخرهای کشت در سیستم یکپارچه آبزی‌پروری، یا درکانال‌های پساب وحوضچه‌های ته‌نشینی(settlement pond‌) به‌کار برد. هنگام انتخاب گونه‌ها به‌عنوان پالاینده زیستی، گونه‌های چسبنده، بومی و با فراوانی بالا گزینه‌های مناسب‌‌تری جهت استفاده به‌منظور حذف و تعدیل مواد آلی اضافی محیطی هستند. براساس نتایج پژوهش‌های داخلی نیز توصیه می‌شود که استفاده از حوضچه‌های ته‌نشینی حاوی گونه‌های صافی‌خوار مانندAmphibalanus amphitrite وبه‌ویژه Saccostrea cucullata (به‌علت کارایی بیشتر در مقایسه با گونه قبلی) می‌تواند اثرات منفی و مخرب پساب‌های مزارع پرورش میگو از لحاظ حجم مواد مغذی و فیتوپلانکتون‌ها را کاهش داده و‌ بنابراین، بروز یوتروفیکاسیون در بوم‌سازگان‌های مجاور به این مزارع و صنایع را تعدیل و مدیریت کند. 

دکتر محمدمهدی زمانی جمشیدی | پژوهشگر زیست‌شناسی