منوچهر آذری از لزوم تعامل بیشتر بین برنامهسازان جدید و پیشکسوت گفت
مردم از رادیو انرژی مثبت میخواهند
منوچهر آذری، یكی از هنرمندان پیشكسوت رادیو، كار در رادیو را با برنامه «دوخت و دوز» حسن خیاطباشی آغازكرد و پای ثابت برنامههای طنز صبح جمعه شد. بعد از انقلاب نیز با برنامههای «صبح جمعه با شما» و «جمعه ایرانی» فعالیت خود را در رادیو ادامه داد. با اینكه چند سالی است از برنامه جمعه ایرانی خبری نیست و صدای او را در رادیو نمیشنویم، اما همچنان به رادیو و برنامههای شاد و مفرح بهویژه برنامههای صبحگاهی رادیو جوان علاقه دارد و معتقد است باید بین برنامهسازان جدید و پیشكسوتان رادیو در بحث انتقال تجربه تعامل بیشتری صورت بگیرد؛ چرا كه مخاطب امروز رادیو انتخاب بیشتری دارد و ممكن است رادیو بهراحتی مخاطب خود را از دست بدهد. این موضوع بدون درنظر گرفتن تجربه پیشكسوتان میسر نخواهد شد. با او گفتوگوی کوتاهی داشتیم:
من سال 1342 وارد رادیو شدم. البته پیش از آن در تلویزیون كارهای هنری انجام میدادم و فارغالتحصیل هنركده هنرهای دراماتیك در رشته فنبیان و بازیگری هستم. من با حسن خیاطباشی سال 42 كار تلویزیونی را آغاز كردم و پس از آن با ایشان برنامه صبح جمعه با نام دوخت و دوز را داشتیم. آن زمان در استودیوی هشت رادیو در میدان ارگ بودیم، جوان بودم و هنوز ازدواج نكرده بودم. به خاطر دارم روزی زندهیاد حمید قنبری (كارگردان و تهیهكننده رادیویی مطرحی كه چند تیپ صدا داشت و فیلم سینمایی هم كار كرده بود) در اتاق فرمان مرا دید و به من گفت شما جوان با استعدادی هستی؛ دیدم كه چطور برنامه اجرا میكنی. هفته آینده را به دعوت من به رادیو بیا و با گروه ما یعنی «شما و رادیو» همكاری كن. شما و رادیو برنامهای بود كه در آن استادان بزرگی همچون زندهیاد عزتا... مقبلی، مهین دیهیم، تاجی احمدی، علی تابش، غلامحسین بهمنیار، احمد قدكچیان، عباس مصدق، مرتضی احمدی و منوچهر نوذری حضور داشتند. من گفتم چگونه جلوی این استادان برنامه اجرا كنم و این افراد استاد من هستند. قنبری گفت: شما هم خیلی با استعدادی، هم اجرای قوی داری، هم در اجرای زنده با مردم ارتباط برقرار میكنی. من خیلی خوشحال شدم. آن زمان رادیو برای خودش بسیار ارزشمند بود و فقط دو شبكه رادیویی داشتیم و مثل امروز شبكهها این قدر متنوع نبود. اینگونه بود كه با آقای قنبری هم افتخار همكاری پیدا كردم.
همكاری شما با رادیو چگونه ادامه پیدا كرد؟
وقتی با این دو عزیز همكاری كردم در حین كار با برنامههای دیگر مثل «داستانهای شب» رادیو با بزرگانی همچون صدرالدین شجره، ثریا قاسمی، شمسی فضلاللهی، توران مهرزاد، منیژه زرین، تاجی احمدی و مهین بزرگی همكار بودم و فعالیت من ادامه پیدا كرد. به این ترتیب دیگر برنامههای رادیو هم مرا شناختند و حتی برنامههای كودك هم به دنبال من میآمدند. بعد از آن هم برنامههای عصر رادیو و عصر جمعه با رادیو را داشتیم. بعد از انقلاب هم با آقای احمد شیشهگران و سعید توكل برنامه صبح جمعه با شما را داشتیم. تا اینكه آقای شیشهگران رفتند و آقای توكل این برنامه را با نام جمعه ایرانی تا 13-12 سال در زمان آقای ضرغامی ادامه داد. بعد از آن اجرای این برنامه به مذاق برخی مدیران خوش نیامد و گروه جمعه ایرانی از هم پاشیده شد. اكنون هم حدود دو سال است كه با رادیو كار نكردهام چرا كه شرایط برای ما جور نبود، آقای توكل راضی نمیشد و... اخیرا هم با آقای شاهآبادی كه مدیر بسیار محترم و با فرهنگی هستند نشستی داشتیم و طی صحبتهایی كه با ایشان كردیم، اگر آقای توكل قبول كنند با یك برنامه خوب و پرشنونده مثل جمعه ایرانی بعد از ماه مبارك رمضان دوباره به رادیو برمیگردیم. من سالها برای رادیو زحمت كشیدم. حتی رادیوهای شهرستانها هم با من تماس میگرفتند و من از خانه برای آنها به عنوان مهمان راه دور برنامه اجرا میكردم. اكنون اگر شرایط فراهم باشد حتما باز هم فعالیت میكنم. بالاخره ما عمرمان را در رادیو گذاشتیم.
انتظار مردم از رادیو چیست؟
به نظرم انتظاری كه مردم از رادیو دارند 70 درصد موسیقی و 30 درصد گفتار است. رسانههای دیگری در كنار رادیو وجود دارد كه باید رادیو با آنها رقابت كند. بنابراین باید تحول بزرگی در برنامهسازی رادیو با بزرگان و پیشكسوتان رادیو در زمینههای مختلف ایجاد كرد. باید از تجربیات قدیمیترها استفاده كرد. من همچنان رادیو گوش میدهم و كارهای جوانان را دوست دارم ولی من به عنوان كسی كه 45 سال در رادیو كار كردهام و عمرم را گذاشتم باید بگویم توقع مردم از رادیو بیش از این حرفهاست.
شنوندههای رادیو پراكنده هستند. رسانههای دیگر در رقابت با ما شنوندهها را جذب میكنند. ما باید به مردم خوراك خوب بدهیم. رادیو گویندههای خوب و باتجربه میخواهد. از این افراد باید بیشتر استفاده كرد.
نیاز ما همانند یك انباری است كه با دو روز در سال پر نمیشود. این گونه است كه باید هر روز برای مخاطب پیام اثرگذار داشته باشیم كه بتوانیم شنوندههای رادیو را در هر شرایطی حفظ كنیم. اكنون دیگر رادیوها خاموش شدهاند در حالی كه قبلا در تاكسیها و مراكز درمانی و... میدیدیم كه رادیو روشن بود. با حرف و پوستر و سخنرانی و همایش كار درست نمیشود. بلكه باید در عمل درست رفتار كنیم. مخاطب با خود میگوید با گوش ندادن به رادیو چیزی را از دست نخواهم داد و این اصلا خوب نیست.
در طول این سالها كدام برنامهها را بیشتر دوست داشتید؟
من آدم شادی هستم و شادی را برای مردم ضروری میبینم، چون اگر مردم بشاش و خندهرو باشند، كارشان در جامعه ثمربخشتر خواهد بود. مثلا برنامه صبح رادیو جوان از ساعت 6 تا 8 صبح را دوست دارم كه بسیار پرانرژی است. خانم فاطمه صداقتی و آقای پیمان طالبی این برنامه را بسیار شاد و با نشاط اجرا میكنند. همه وقتی مرا در خیابان میبینند میپرسند كه چرا دیگر برنامه ندارید؟ و سراغ برنامههای شاد صبح جمعه را میگیرند. امیدوارم درددلهای ما به گوش مسؤولان برسد.
برای اینكه مردم با رادیو بیشتر دوست شوند، چه كار باید كرد؟
از موسیقی در رادیو نباید غافل شد. مردم موسیقی، خصوصا موسیقی ایرانی را بسیار دوست دارند. ریتم برنامههای لابه لای برنامهها را باید عوض كرد. باید از سازهای سنتی بیشتر استفاده شود. باید شرایطی فراهم شود كه برنامهسازان جوانی كه وارد رادیو میشوند بتوانند از تجربه پیشكسوتان استفاده كنند. درحال حاضر موسسهای به نام موسسه هنرمندان پیشكسوت وجود دارد كه من عضو آن هستم. در این موسسه هنرمندانی كه بالای 60 سال دارند شامل هنرمندان رادیو و تئاتر و سینما حضور دارند كه رادیو و تلویزیون میتواند با این موسسه تعامل داشته باشد و از تجربیات پیشكسوتان استفاده كند. گنجینههایی در این موسسه هستند كه میتوان از آنها در رادیو و تلویزیون به خوبی استفاده كرد.