حفظ محیط زیست از مسیر زنبورداری
این روزها پرورش زنبور عسل بهعنوان كسبوكاری با ظرفیت رشد تبلیغ میشود. چند سالی است بسیاری از كارآفرینان جوان كشورمان با درك ظرفیتهای فراوان زنبورداری برای تأمین معیشت به سرمایهگذاری روی این حرفه درآمدزا روی آوردهاند. كسبوكاری كه نیازی به سرمایهگذاری سنگین ندارد، اما میتواند بازدهی اقتصادی خوبی داشته باشد. اما به زنبورداری تنها بهعنوان منبعی برای منافع اقتصادی نگاه نكنید. پرورش زنبور عسل نهتنها میتواند برای زنبوردار منفعت مالی به همراه داشته باشد، بلكه به بقای منابع طبیعی و حیات وحش هم كمك بزرگی میكند. میپرسید چطور؟ در ادامه با ما همراه باشید تا در اینباره بیشتر بدانید.
قبل از اینكه به بحث اصلی وارد شویم، میخواهیم یك حقیقت جالب را درمورد زنبورها با شما در میان بگذاریم: یك زنبور عسل در هر رفتوآمد كه چیزی حدود ۳۰ دقیقه تا چهار ساعت طول میكشد به ۵۰ تا هزار گل سرك میكشد. برای مثال یك مجموعه زنبور عسل با حدود ۲۵ هزار زنبور كارگر، اگر هر زنبور روزی ده بار رفتوآمد كند، میتواند ۲۵۰ میلیون گل را در روز بارور كند! پیشنهاد میكنم به عظمت این عدد بیشتر فكر كنید!
زنبورها در اكوسیستم
گردهافشانها نقش مهمی در حفظ و بقای اكوسیستم بازی میكنند و جزو عوامل كلیدی برای ایجاد تنوع ژنتیكی در جوامع گیاهی بهشمار میآیند. زنبورها هم جزو گردهافشانها محسوب میشوند. اما معمولا پتانسیلهای زنبور در خصوص اكوسیستمهایی كه حداقل سه تا چهار ماه از سال دارای پوشش گیاهی سبز هستند نادیده گرفته میشود. بسیاری از جوامع گیاهی مانند جنگلهای استوایی و جنگلهای برگریز معتدل در صورتی كه زنبورها نباشند فاتحهشان خوانده است. زیرا تولید دانه و میوه با گردهافشانی حشرات ممكن میشود و زنبورها هم از گردهافشانهای اصلی در طبیعت هستند. در جنگلهای بارانی، بهویژه جنگلهای واقع در كوههای مرتفع كه آبوهوای بیش از حد سردی برای زنبورها دارند، بهجای زنبورها گردهافشانهای دیگری ازجمله خفاشها و پرندهها دستبهكار میشوند. این درحالی است كه در نواحی زراعی زنبورها نقش پررنگتری در گردهافشانی دارند. اما در كل نقش زنبورها در اكوسیستمها همان كار گردهافشانی است.
زنبورها و گردهافشانی
زنبورها و بیشتر گیاهان گلدار طی میلیونها سال ارتباط تنگاتنگی باهم پیدا كردهاند. اغراق نیست اگر بگوییم حدود ۸۰ درصد گیاهان گلدار اِنتوموفیل محسوب میشوند؛ یعنی برای تولیدمثل تا حد زیادی به گردهافشانی توسط حشرات وابستهاند. بسیاری هم توسط زنبورها بقا پیدا میكنند. زنبورهای عسل در این میان كاركشتگی خاصی دارند. دلیلش به جمعیت بالا، ساختار بدنی و نوع رفتار غذایی این حشره برمیگردد.
زنبورها با تغذیه از شهد و گرده گلها سیر میشوند. گلها شهد را برای جذب زنبورها تولید میكنند، اما گرده بااینكه در جذب زنبورها به نشستن روی گل بیتأثیر نیست، كاركرد دیگری هم دارد و آن اینكه در درجه نخست برای بقای نسل تولید میشود. زنبور براثر تماس با بساك حامل گرده (پرچم گل كه دانههای گرده درون آن است) گردهای میشود. اما تفاوتش در این است كه زنبورها در مقایسه با سایر حشرات گردهافشان مودارترند و ساختار شاخهای موهای بدنشان طوری است كه برای انتقال گرده كارآمدترند.
زنبور عسل با نشستن روی گل بعدی گردهها را به گل میزبان انتقال میدهد. بعضی زنبورها برای اینكه گردههای جمعآوریكرده را حین پرواز از دست ندهند، گردهها را با مقداری شهد مخلوط میكنند. به همین دلیل توپكهای گردهای كه زنبورها جمعآوری كردهاند معمولا شیرینمزهاند. كمی هم رنگ تیرهتری دارند و بهسختی میتوان فهمید كه گرده كدام گل هستند. درهرصورت وقتی زنبور روی گل میزبان فرود میآید، همیشه مقداری گرده برای ریختن به كلاله گیاه میزبان همراه دارد.
برخی گلها با دریافت گرده از یك زنبور كامل بارور نمیشوند. برای مثال بعضی از انواع گیاه توتفرنگی برای باروری كامل به حدود ۲۰ عدد دانه گرده نیاز دارند كه باید توسط چند زنبور تأمین شود. اگر باروری با تعداد گردههای كافی صورت نگیرد، تمام دانهها رشد پیدا نمیكنند و در نهایت میوهای ناقص و كوچك پدید میآید. باروری درواقع مقدمه شكلگیری دانه جدیدی است كه وقتی رشد كند گیاه جدیدی به بار مینشیند. این چرخه تا هروقت ادامه پیدا كند، هم نسل گیاهان از بین نمیرود و هم منبع تغذیه زنبورها تداوم پیدا میكند.
زنبورها میانجی كشمكشهای انسان و حیاتوحش
زنبورها همچنین كارایی ویژهای در آشتی انسان با حیاتوحش دارند. شاید تابهحال چیزی درباره حصارهای كندویی نشنیده باشید. كشاورز كه باشید خوب میدانید محافظت از زمین و محصول در برابر حمله حیوانات وحشی كار سادهای نیست. گاهی كشاورزان برای نجات محصول مجبورند جان حیوان بیگناه را بگیرند.
حصارهای كندویی در مناطقی كه زمینهای كشاورزی از حمله فیلها در امان نبودند جواب داده است. وقتی فیلی به كندوهای كار گذاشتهشده اطراف زمینهای زراعی نزدیك میشود براثر حمله زنبورها خودبهخود عقبنشینی میكند و دیگر نیازی به دخالت انسانی نخواهد بود. حامیان حقوق فیلها در كنیا با كارگذاری آزمایشی حصارهای كندویی در اطراف زمینهای زراعی دریافتند ۸۰ درصد فیلهای مناطق همجوار از ورود به زمین بازداشته شدند. كشاورز با این روش نهتنها محصولش حفظ میشود، بلكه میتواند درآمد خوبی هم از زنبورداری كسب كند. بهاضافه اینكه از كشتار حیاتوحش هم كاسته میشود.
زنبور عسل، منجی محیط زیست؟
با این اوصاف پرورش زنبور عسل كسبوكاری محیطزیستدوستانه بهشمار میرود كه هم برای حیاتوحش و هم برای طبیعت با فواید سودمندی همراه است. پس آیا برای حفظ منابع طبیعی باید بهدنبال راهی برای ترویج زنبورپروری باشیم؟ راستش هنوز برخی دانشمندان با این ایده مخالفند و بهنظرشان نباید زنبور عسل را به نماد نجات محیطزیست تبدیل كرد.
برای مثال جوناس گِلدمن از دانشگاه كمبریج میگوید رقابت زنبورهای عسل مدیریتشده با سایر گردهافشانان میتواند برای گونههای وحشی خطرناك باشد. مانو ساندرز، از محققان دانشگاه نیو اینگلند استرالیا، نیز دراینباره معتقد است كه این پتانسیل زنبورهای عسل را نباید سادهانگارانه تحلیل كرد، چراكه گردهافشانان وحشی از قبیل حشرات، پروانهها یا سایر گونههای زنبورها در مقایسه با كلونیهای زنبورهای عسل مدیریتشده به حفظ طیف وسیعتری از زیستگاههای طبیعی نیاز دارند.
ساندرز بر این باور است تصمیمگیری برحسب نیازهای فقط یك گونه میتواند حتی بهضرر سایر گونهها تمام شود. درواقع برخی دانشمندان احتمال میدهند چنین حركتی ممكن است در درازمدت بهدلیل ناهمخوانی با نیازهای سایر گونهها نتایج منفی بیافریند.
اما درهرصورت نمیتوان انكار كرد آگاهیرسانی در زمینه فواید زنبورهای عسل برای طبیعت میتواند محرك خوبی در جهت تشویق مردم به حفظ و حراست از طبیعت باشد.
منابع: FAO و BBC
زنبورها در اكوسیستم
گردهافشانها نقش مهمی در حفظ و بقای اكوسیستم بازی میكنند و جزو عوامل كلیدی برای ایجاد تنوع ژنتیكی در جوامع گیاهی بهشمار میآیند. زنبورها هم جزو گردهافشانها محسوب میشوند. اما معمولا پتانسیلهای زنبور در خصوص اكوسیستمهایی كه حداقل سه تا چهار ماه از سال دارای پوشش گیاهی سبز هستند نادیده گرفته میشود. بسیاری از جوامع گیاهی مانند جنگلهای استوایی و جنگلهای برگریز معتدل در صورتی كه زنبورها نباشند فاتحهشان خوانده است. زیرا تولید دانه و میوه با گردهافشانی حشرات ممكن میشود و زنبورها هم از گردهافشانهای اصلی در طبیعت هستند. در جنگلهای بارانی، بهویژه جنگلهای واقع در كوههای مرتفع كه آبوهوای بیش از حد سردی برای زنبورها دارند، بهجای زنبورها گردهافشانهای دیگری ازجمله خفاشها و پرندهها دستبهكار میشوند. این درحالی است كه در نواحی زراعی زنبورها نقش پررنگتری در گردهافشانی دارند. اما در كل نقش زنبورها در اكوسیستمها همان كار گردهافشانی است.
زنبورها و گردهافشانی
زنبورها و بیشتر گیاهان گلدار طی میلیونها سال ارتباط تنگاتنگی باهم پیدا كردهاند. اغراق نیست اگر بگوییم حدود ۸۰ درصد گیاهان گلدار اِنتوموفیل محسوب میشوند؛ یعنی برای تولیدمثل تا حد زیادی به گردهافشانی توسط حشرات وابستهاند. بسیاری هم توسط زنبورها بقا پیدا میكنند. زنبورهای عسل در این میان كاركشتگی خاصی دارند. دلیلش به جمعیت بالا، ساختار بدنی و نوع رفتار غذایی این حشره برمیگردد.
زنبورها با تغذیه از شهد و گرده گلها سیر میشوند. گلها شهد را برای جذب زنبورها تولید میكنند، اما گرده بااینكه در جذب زنبورها به نشستن روی گل بیتأثیر نیست، كاركرد دیگری هم دارد و آن اینكه در درجه نخست برای بقای نسل تولید میشود. زنبور براثر تماس با بساك حامل گرده (پرچم گل كه دانههای گرده درون آن است) گردهای میشود. اما تفاوتش در این است كه زنبورها در مقایسه با سایر حشرات گردهافشان مودارترند و ساختار شاخهای موهای بدنشان طوری است كه برای انتقال گرده كارآمدترند.
زنبور عسل با نشستن روی گل بعدی گردهها را به گل میزبان انتقال میدهد. بعضی زنبورها برای اینكه گردههای جمعآوریكرده را حین پرواز از دست ندهند، گردهها را با مقداری شهد مخلوط میكنند. به همین دلیل توپكهای گردهای كه زنبورها جمعآوری كردهاند معمولا شیرینمزهاند. كمی هم رنگ تیرهتری دارند و بهسختی میتوان فهمید كه گرده كدام گل هستند. درهرصورت وقتی زنبور روی گل میزبان فرود میآید، همیشه مقداری گرده برای ریختن به كلاله گیاه میزبان همراه دارد.
برخی گلها با دریافت گرده از یك زنبور كامل بارور نمیشوند. برای مثال بعضی از انواع گیاه توتفرنگی برای باروری كامل به حدود ۲۰ عدد دانه گرده نیاز دارند كه باید توسط چند زنبور تأمین شود. اگر باروری با تعداد گردههای كافی صورت نگیرد، تمام دانهها رشد پیدا نمیكنند و در نهایت میوهای ناقص و كوچك پدید میآید. باروری درواقع مقدمه شكلگیری دانه جدیدی است كه وقتی رشد كند گیاه جدیدی به بار مینشیند. این چرخه تا هروقت ادامه پیدا كند، هم نسل گیاهان از بین نمیرود و هم منبع تغذیه زنبورها تداوم پیدا میكند.
زنبورها میانجی كشمكشهای انسان و حیاتوحش
زنبورها همچنین كارایی ویژهای در آشتی انسان با حیاتوحش دارند. شاید تابهحال چیزی درباره حصارهای كندویی نشنیده باشید. كشاورز كه باشید خوب میدانید محافظت از زمین و محصول در برابر حمله حیوانات وحشی كار سادهای نیست. گاهی كشاورزان برای نجات محصول مجبورند جان حیوان بیگناه را بگیرند.
حصارهای كندویی در مناطقی كه زمینهای كشاورزی از حمله فیلها در امان نبودند جواب داده است. وقتی فیلی به كندوهای كار گذاشتهشده اطراف زمینهای زراعی نزدیك میشود براثر حمله زنبورها خودبهخود عقبنشینی میكند و دیگر نیازی به دخالت انسانی نخواهد بود. حامیان حقوق فیلها در كنیا با كارگذاری آزمایشی حصارهای كندویی در اطراف زمینهای زراعی دریافتند ۸۰ درصد فیلهای مناطق همجوار از ورود به زمین بازداشته شدند. كشاورز با این روش نهتنها محصولش حفظ میشود، بلكه میتواند درآمد خوبی هم از زنبورداری كسب كند. بهاضافه اینكه از كشتار حیاتوحش هم كاسته میشود.
زنبور عسل، منجی محیط زیست؟
با این اوصاف پرورش زنبور عسل كسبوكاری محیطزیستدوستانه بهشمار میرود كه هم برای حیاتوحش و هم برای طبیعت با فواید سودمندی همراه است. پس آیا برای حفظ منابع طبیعی باید بهدنبال راهی برای ترویج زنبورپروری باشیم؟ راستش هنوز برخی دانشمندان با این ایده مخالفند و بهنظرشان نباید زنبور عسل را به نماد نجات محیطزیست تبدیل كرد.
برای مثال جوناس گِلدمن از دانشگاه كمبریج میگوید رقابت زنبورهای عسل مدیریتشده با سایر گردهافشانان میتواند برای گونههای وحشی خطرناك باشد. مانو ساندرز، از محققان دانشگاه نیو اینگلند استرالیا، نیز دراینباره معتقد است كه این پتانسیل زنبورهای عسل را نباید سادهانگارانه تحلیل كرد، چراكه گردهافشانان وحشی از قبیل حشرات، پروانهها یا سایر گونههای زنبورها در مقایسه با كلونیهای زنبورهای عسل مدیریتشده به حفظ طیف وسیعتری از زیستگاههای طبیعی نیاز دارند.
ساندرز بر این باور است تصمیمگیری برحسب نیازهای فقط یك گونه میتواند حتی بهضرر سایر گونهها تمام شود. درواقع برخی دانشمندان احتمال میدهند چنین حركتی ممكن است در درازمدت بهدلیل ناهمخوانی با نیازهای سایر گونهها نتایج منفی بیافریند.
اما درهرصورت نمیتوان انكار كرد آگاهیرسانی در زمینه فواید زنبورهای عسل برای طبیعت میتواند محرك خوبی در جهت تشویق مردم به حفظ و حراست از طبیعت باشد.
منابع: FAO و BBC