ملی باشیم

ملی باشیم


 واقع‌بینی كمك می‌كند معایب را زودتر كشف كنیم و زودتر هم برای حل آنها اقدام كنیم. اگر برنامه‌های تلویزیون جذاب و كافی باشد، شبكه‌های ماهواره‌ای هیچ جایگاهی در سرگرم‌سازی مخاطبان نخواهند داشت.
تلویزیون باید كار را دست كاردان بسپارد. یعنی اینقدر رابطه‌ای كار نكند و كارها را به افرادی كه خودشان دلشان می‌خواهد نسپارند و به آنهایی كه كاربلد نیستند، كار ندهند. تلویزیون نباید تجارتخانه باشد و این‌طور نباشد كه برای سوددهی در كمترین زمان به سمت ابتذال برود.
ابتذال فقط حرف زشت زدن نیست. گاهی پیش می‌آید نوع برخورد با یك‌سوژه خیلی‌خیلی معمولی، مبتذل است. نوع شوخی كردن‌ها، رابطه بین خانواده، خرج كلی هزینه برای جذب ستاره‌های سینما و حتی چیدمان صحنه و فروافتادن در دام فضاهای آپارتمانی است كه محصول را به ابتذال می‌كشاند.
تلویزیون باید سراغ افراد كاردان برود و برایش نیروی فكری و اندیشه افراد مهم باشد و نه تعداد دنبال‌کننده‌ها! تلویزیون باید از تولیدكنندگان بخواهد رسانه را ملی ببینند یعنی فقط در یك نقطه آن هم در پایتخت جا نمانند و داستان‌ها را به سراسر ایران ببرند.ِ
درست است كه مظاهر مدرنیته به ایران رسیده ولی مردم ایران دوست دارند محصولاتی را تماشا كنند كه از اصالت ایران و ایرانی بگوید. چه بهتر است كه تمركز بر بومی‌گرایی در كانون توجه داستان‌پردازان تلویزیون قرار گیرد و با روایت داستان در طبیعت بكر ایران و مکان‌هایی كه ایران را بشناسانند، اسباب جلب توجه مخاطب را موجب شوند.  رسانه‌ای كه ملی و متولی تولید محصولات ملی است، باید به دنبال تزریق تفكر و جهت‌دهی به سیستم فكری تمام مردم باشد نه این‌كه فقط پایتخت‌نشینان را مورد توجه قرار دهد و مدام برای آنها یا درباره آنها محصول تولید كند. «ملی بودن» تنها راه رستگاری رسانه ملی در كوران رقابت با رسانه‌های مختلف است.