خیران بیایند و ماندگار شوند
به روایت آمار وزارت نیرو، امروز بیش از3200 نیروگاه پشت بامی در ایران فعال است كه از خوش حادثه، زهك سیستان و مدرسه غلامعلی شهركی به عنوان تنها مدرسه دولتی ایران كه برق تولید میكند، در بین این آمارهاست. همین نیروگاه كوچك یك نفر سرویسكار را به استخدام درآورده كه حقوقش را نیز همین برق تولیدی میدهد.
ریگی میگوید حالا فرض كنید از این دست نیروگاهها درسیستان زیاد و زیادتر شود و مردمی كه حالا از فقر و یاس كاسه چه كنم به دست گرفتهاند خودشان بشوند تولیدكننده و فروشنده برق، صاحب یك درآمد دائمی كه نه از سیاست آسیب میبیند و نه از اقتصاد. معلوم است كه دیو فقر كمكم از پای در میآید و روزهای خوش سیستان دوباره سر میرسد.
برای تحقق این آرزو اما پول لازم است كه در جیب آدمهایی غیر از رامین ریگی است. او چشم امیدش مثل همیشه به خیران است كه اگر مثل یك عروس و داماد كه خرج عروسیشان و آن مرد كه هزینه حجش را دادند به او تا مدرسهای دوكلاسه بسازد برای دانشآموزان متوسطه كه ترك تحصیل نكنند، این بار به او در خرید صفحههای خورشیدی كمك كنند، كاری که به قول او دانشآموزان و مدرسه حداقل20 سال از ثمراتش نفع میبرند.
ریگی با پولی كه از فروش برق به دست میآورد میخواهد كارهای بزرگی بكند. او میخواهد خرج درمان و تحصیل بچههای بیبضاعت را بدهد و بچههای بیشناسنامه و بازمانده از تحصیل را زیر چترحمایتی بگیرد. ریگی میگوید به چشم میبیند نیمی از دانشآموزان سیستانی به مرز ترك تحصیل رسیدهاند و علت اصلی فقر است و فقر. او بچههای بیشناسنامه را میبیند كه یا پدرانشان مردانی خارجیاند یا ایرانیانی كه سهل انگاری كردهاند و دنبال شناسنامه نرفتهاند.
مدرسه غلامعلی شهركی120 دانشآموز دارد كه این به غیر از 25 نفری است كه به واسطه ترك تحصیل یا نداشتن شناسنامه سنشان از سن مدرسه ابتدایی گذشته، ولی پشت همین میز و نیمكتها مینشینند به امید بیسواد نماندن و مهیا شدن برای رویارویی با زندگی.
همه این حمایتها اما نیاز به سرمایه دارد و ریگی همه امیدش به نیکوکارانی است كه در خرید صفحههای خورشیدی مشاركت كنند، نگاهش نیز همچنان به آسمان و خورشید همیشه تابان سیستان است، در سرزمینی كه اگر زمین و رودش آب ندارد، ولی آسمانش پر از آفتاب است.
ریگی میگوید حالا فرض كنید از این دست نیروگاهها درسیستان زیاد و زیادتر شود و مردمی كه حالا از فقر و یاس كاسه چه كنم به دست گرفتهاند خودشان بشوند تولیدكننده و فروشنده برق، صاحب یك درآمد دائمی كه نه از سیاست آسیب میبیند و نه از اقتصاد. معلوم است كه دیو فقر كمكم از پای در میآید و روزهای خوش سیستان دوباره سر میرسد.
برای تحقق این آرزو اما پول لازم است كه در جیب آدمهایی غیر از رامین ریگی است. او چشم امیدش مثل همیشه به خیران است كه اگر مثل یك عروس و داماد كه خرج عروسیشان و آن مرد كه هزینه حجش را دادند به او تا مدرسهای دوكلاسه بسازد برای دانشآموزان متوسطه كه ترك تحصیل نكنند، این بار به او در خرید صفحههای خورشیدی كمك كنند، كاری که به قول او دانشآموزان و مدرسه حداقل20 سال از ثمراتش نفع میبرند.
ریگی با پولی كه از فروش برق به دست میآورد میخواهد كارهای بزرگی بكند. او میخواهد خرج درمان و تحصیل بچههای بیبضاعت را بدهد و بچههای بیشناسنامه و بازمانده از تحصیل را زیر چترحمایتی بگیرد. ریگی میگوید به چشم میبیند نیمی از دانشآموزان سیستانی به مرز ترك تحصیل رسیدهاند و علت اصلی فقر است و فقر. او بچههای بیشناسنامه را میبیند كه یا پدرانشان مردانی خارجیاند یا ایرانیانی كه سهل انگاری كردهاند و دنبال شناسنامه نرفتهاند.
مدرسه غلامعلی شهركی120 دانشآموز دارد كه این به غیر از 25 نفری است كه به واسطه ترك تحصیل یا نداشتن شناسنامه سنشان از سن مدرسه ابتدایی گذشته، ولی پشت همین میز و نیمكتها مینشینند به امید بیسواد نماندن و مهیا شدن برای رویارویی با زندگی.
همه این حمایتها اما نیاز به سرمایه دارد و ریگی همه امیدش به نیکوکارانی است كه در خرید صفحههای خورشیدی مشاركت كنند، نگاهش نیز همچنان به آسمان و خورشید همیشه تابان سیستان است، در سرزمینی كه اگر زمین و رودش آب ندارد، ولی آسمانش پر از آفتاب است.
تیتر خبرها