گفتوگو با چنگیز جلیلوند، دوبلور پیشكسوت
کسی به فکر قهرمانان نیست
چند سال قبل جشنواره آسیاپاسفیك در شیراز برگزار شد. چنگیز جلیلوند هم به عنوان مهمان در جشنواره حضور داشت. یادم هست تازه از آمریكا برگشته بود و خیلی آرام و مأخوذ به حیا میآمد و میرفت و با لبخند جواب سلام ما را میداد و اگر سوالی از او میپرسیدیم، خیلی كوتاه جواب میداد با همان لبخند.همه خبرنگارهایی كه در این جشنواره حضور داشتند، درباره این صداپیشه دوستداشتنی و پیشكسوت یك جمله مشترك داشتند: «آقای جلیلوند از آمریكا برگشته!»
جلیلوند اوایل پیروزی انقلاب به آمریكا مهاجرت كرد و بعد از 20 سال برگشت. در گفتوگوهایش همه سالهایی را كه در آمریكا زندگی كرده و كارهایی را كه برای درآمدزایی انجام داده از جمله كار كردن در خشكشویی! تعریف کرده است. در همه این گفتوگوها عنوان كرده از روزی كه رفته، دلش برای ایران تنگ شده و این دلتنگی آنقدر زیاد شده كه روزی چمدان را بسته و برگشته. دیروز هم كه برای گفتوگو به او تلفن كردم در بخشی از صحبتهایش آنجا كه حرف مهاجرت پیش آمد و من خاطرهام از جشنواره آسیاپاسفیك شیراز را برایش تعریف كردم، گفت: «از همان روز اول كه رفتم تصمیم داشتم برگردم و برگشتم».
حس خوب، حال خوب
چنگیز جلیلوند، یكی از ممتازترین دوبلورهای ایرانی است كه به جای بازیگران مطرح زیادی از جمله پل نیومن،مارلون براندو، كلارك گیبل، كلینت ایستوود و سیلوستر استالونه صحبت كرده است. دیروز كه به او تلفن كردم قصد داشتم درباره سیلوستراستالونه با هم همصحبت شویم. روز تولدش بود و جلیلوند به جای او در فیلم«راكی یك» صحبت كرده و آنقدر با نقش راكی به اصطلاح قاطی شد كه همه راكی را با صدای جلیلوند شناختند و در یادشان ثبت كردند.
به جلیلوند میگویم در شیراز كه شما را دیدم خیلی آرام بودید و كمتر با كسی صحبت میكردید، اما همه مهمانهای ایرانی جشنواره خوشحال بودند كه شما برگشتید، این نشان میداد هر چند 20 سال نبودید اما كارها و هنرتان توانسته بود شما را در ذهن ما آنقدر تثبیت كند كه فراموشتان نكنیم.از او میپرسم این باید حس خوبی به شما میداد؛ این كه مردم دوستتان دارند.
میگوید: به خاطر همین حس برگشتم. این حس خوب زندگی را زیباتر میكند. آن زمان تازه از آمریكا برگشته بودم و راستش بین سینماگران احساس غریبی داشتم. به هرحال سالهای زیادی نبودم و چون حرفهام صداپیشگی فیلمهای خارجی بود زیاد اهالی سینمای آن دوران را نمیشناختم و زمان نیاز داشتم تا دوباره به هنرمندان و سینماگران نزدیك شوم.
راكی همان استالونه است
به جلیلوند میگویم، امروز تولد استالونه است، بازیگری كه با راكی به قهرمان تبدیل شد، نه تنها در آمریكا بلكه در دیگر كشورهای دنیا. از این صداپیشه قدیمی میخواهم تا از کار فیلم راكی بگوید و این كه میگویند، راكی خود استالونه است، مردی كه برای رسیدن به موفقیت سختی زیادی كشیده است.
جلیلوند میگوید: استالونه از بازیگران محبوبم است. مرد دوستداشتنیای كه میتوان او را در ردیف آدمهای خوساخته قرار داد. وقتی فیلمنامه راكی را نوشت، سه سال از دفتر این تهیهكننده به دفتر تهیهكننده دیگر رفت. هیچكس تهیهكنندگی آن را قبول نمیكرد.تولید این فیلم برای استالونه یك هدف بود و او با هر مشقتی كه بود راكی را ساخت و زمانی كه اكران شد، كولاك كرد و همه آنها كه دست رد به سینه استالونه زده بودند پا پیش گذاشتند تا راكی 2 را بسازند و چنین شد كه شش راكی ساخته شد و استالونه به نقطهای كه هدفش بود و دوست داشت، رسید.
من به جای راكی صحبت كردم و بعد از ایران رفتم. اما زمانی كه برگشتم مدیر موسسه قرن بیستویكم از من خواست تا راكیهای بعدی را دوباره دوبله كنیم و من به جای استالونه صحبت كنم، به بقیه گویندهها كاری نداشت اما میخواست در مجموعه فیلم راكی، من به جای استالونه صحبت كنم. این كار را انجام دادیم و خیلی هم خوب شد و در مجموعه فیلم راكی، یك نفر به جای شخصیت اصلی فیلم صحبت میكند.
به جلیلوند میگویم: این كار خوبی است كه هر بازیگری یك صداپیشه خاص خودش را داشته باشد، چون آن بازیگر خارجی با صدای یك صداپیشه شناخته میشود و صدایش به نوعی امضای آن شخصیت در دوبله فارسی میشود؟
جلیلوند میگوید: در دوره طلایی دوبله ایران این اتفاق میافتاد. برای بازیگران مطرح، دوبلورهای خاصی در نظر گرفته میشد و ایرانیها آن بازیگر را با صدای یك دوبلور میشناختند. آن زمان فیلمها اكران سینمایی میشد و صداپیشهها، باعث رونق گیشه میشدند، اما سالهاست دوبله از دوران طلایی خود فاصله گرفته و دیگر مهم نیست چه كسی جای چه بازیگری صحبت میكند. به من تلفن میكنند كه مثلا فلان روز بیا و جای فلان بازیگر صحبت كن. میگویم در آن تاریخ به هر دلیلی نمیتوانم، میگویند، باشد یكی دیگر را میآوریم. یعنی فرقی نمیكند كه به جای بازیگری مثل استالونه چه کسی و با چه توانمندیهایی صحبت كند !
سینما خنثی شده
به جلیلوند میگویم آنطور كه در تاریخ نوشتهاند روز پنجشنبه در ایران باستان روز جشن تیرگان بوده، روزی كه آرش كمانگیر بر فراز دماوند میرود و آن تیر معروف را از كمان رها میكند تا مرز توران (ایران) را مشخص كند. كشورهایی مانند كرهجنوبی درباره اسطورههای نداشته خود، فیلم و سریال میسازد و برای مردمش قهرمانسازی میكند. سینمای آمریكا هم براساس قهرمان و ضدقهرمان تولیدات خود را برنامهریزی میكند، اما در ایران كه مهد قهرمانهای باستانی و تاریخی و معاصر است، قهرمانها در فرهنگ و هنر جایی ندارند.
این صداپیشه پیشكسوت میگوید: دقیقا این اتفاقی است كه چند سال است در سینمای ایران افتاده و هیچكس به فكر قهرمانسازی نیست، در حالیكه سینما حول محور قهرمان و ضدقهرمان میچرخد. برای همین است كه سینمای ایران به سینمایی خنثی تبدیل شده كه هیچ موج و انگیزهای در جامعه و تماشاچی به وجود نمیآورد.در تلویزیون چند سریالی مثل امام علی (ع)، ولایت عشق و مختارنامه بر اساس قهرمانهای مذهبی ساخته شدهاند، اما در سینما هیچ خبری از قهرمان نیست و این بزرگترین آسیب و چالش سینمای ایران است.
چنگیز جلیلوند عاشق ایران و فرهنگ و هنرش است. او همچنان در حرفه دوبله فعال است و گاهی در سینما و تلویزیون هم نقشهایی را بازی میكند. از نقشهای به یادماندنی او میتوان به سریالهای عبور از پاییز و یلدا اشاره كرد.
جلیلوند اوایل پیروزی انقلاب به آمریكا مهاجرت كرد و بعد از 20 سال برگشت. در گفتوگوهایش همه سالهایی را كه در آمریكا زندگی كرده و كارهایی را كه برای درآمدزایی انجام داده از جمله كار كردن در خشكشویی! تعریف کرده است. در همه این گفتوگوها عنوان كرده از روزی كه رفته، دلش برای ایران تنگ شده و این دلتنگی آنقدر زیاد شده كه روزی چمدان را بسته و برگشته. دیروز هم كه برای گفتوگو به او تلفن كردم در بخشی از صحبتهایش آنجا كه حرف مهاجرت پیش آمد و من خاطرهام از جشنواره آسیاپاسفیك شیراز را برایش تعریف كردم، گفت: «از همان روز اول كه رفتم تصمیم داشتم برگردم و برگشتم».
حس خوب، حال خوب
چنگیز جلیلوند، یكی از ممتازترین دوبلورهای ایرانی است كه به جای بازیگران مطرح زیادی از جمله پل نیومن،مارلون براندو، كلارك گیبل، كلینت ایستوود و سیلوستر استالونه صحبت كرده است. دیروز كه به او تلفن كردم قصد داشتم درباره سیلوستراستالونه با هم همصحبت شویم. روز تولدش بود و جلیلوند به جای او در فیلم«راكی یك» صحبت كرده و آنقدر با نقش راكی به اصطلاح قاطی شد كه همه راكی را با صدای جلیلوند شناختند و در یادشان ثبت كردند.
به جلیلوند میگویم در شیراز كه شما را دیدم خیلی آرام بودید و كمتر با كسی صحبت میكردید، اما همه مهمانهای ایرانی جشنواره خوشحال بودند كه شما برگشتید، این نشان میداد هر چند 20 سال نبودید اما كارها و هنرتان توانسته بود شما را در ذهن ما آنقدر تثبیت كند كه فراموشتان نكنیم.از او میپرسم این باید حس خوبی به شما میداد؛ این كه مردم دوستتان دارند.
میگوید: به خاطر همین حس برگشتم. این حس خوب زندگی را زیباتر میكند. آن زمان تازه از آمریكا برگشته بودم و راستش بین سینماگران احساس غریبی داشتم. به هرحال سالهای زیادی نبودم و چون حرفهام صداپیشگی فیلمهای خارجی بود زیاد اهالی سینمای آن دوران را نمیشناختم و زمان نیاز داشتم تا دوباره به هنرمندان و سینماگران نزدیك شوم.
راكی همان استالونه است
به جلیلوند میگویم، امروز تولد استالونه است، بازیگری كه با راكی به قهرمان تبدیل شد، نه تنها در آمریكا بلكه در دیگر كشورهای دنیا. از این صداپیشه قدیمی میخواهم تا از کار فیلم راكی بگوید و این كه میگویند، راكی خود استالونه است، مردی كه برای رسیدن به موفقیت سختی زیادی كشیده است.
جلیلوند میگوید: استالونه از بازیگران محبوبم است. مرد دوستداشتنیای كه میتوان او را در ردیف آدمهای خوساخته قرار داد. وقتی فیلمنامه راكی را نوشت، سه سال از دفتر این تهیهكننده به دفتر تهیهكننده دیگر رفت. هیچكس تهیهكنندگی آن را قبول نمیكرد.تولید این فیلم برای استالونه یك هدف بود و او با هر مشقتی كه بود راكی را ساخت و زمانی كه اكران شد، كولاك كرد و همه آنها كه دست رد به سینه استالونه زده بودند پا پیش گذاشتند تا راكی 2 را بسازند و چنین شد كه شش راكی ساخته شد و استالونه به نقطهای كه هدفش بود و دوست داشت، رسید.
من به جای راكی صحبت كردم و بعد از ایران رفتم. اما زمانی كه برگشتم مدیر موسسه قرن بیستویكم از من خواست تا راكیهای بعدی را دوباره دوبله كنیم و من به جای استالونه صحبت كنم، به بقیه گویندهها كاری نداشت اما میخواست در مجموعه فیلم راكی، من به جای استالونه صحبت كنم. این كار را انجام دادیم و خیلی هم خوب شد و در مجموعه فیلم راكی، یك نفر به جای شخصیت اصلی فیلم صحبت میكند.
به جلیلوند میگویم: این كار خوبی است كه هر بازیگری یك صداپیشه خاص خودش را داشته باشد، چون آن بازیگر خارجی با صدای یك صداپیشه شناخته میشود و صدایش به نوعی امضای آن شخصیت در دوبله فارسی میشود؟
جلیلوند میگوید: در دوره طلایی دوبله ایران این اتفاق میافتاد. برای بازیگران مطرح، دوبلورهای خاصی در نظر گرفته میشد و ایرانیها آن بازیگر را با صدای یك دوبلور میشناختند. آن زمان فیلمها اكران سینمایی میشد و صداپیشهها، باعث رونق گیشه میشدند، اما سالهاست دوبله از دوران طلایی خود فاصله گرفته و دیگر مهم نیست چه كسی جای چه بازیگری صحبت میكند. به من تلفن میكنند كه مثلا فلان روز بیا و جای فلان بازیگر صحبت كن. میگویم در آن تاریخ به هر دلیلی نمیتوانم، میگویند، باشد یكی دیگر را میآوریم. یعنی فرقی نمیكند كه به جای بازیگری مثل استالونه چه کسی و با چه توانمندیهایی صحبت كند !
سینما خنثی شده
به جلیلوند میگویم آنطور كه در تاریخ نوشتهاند روز پنجشنبه در ایران باستان روز جشن تیرگان بوده، روزی كه آرش كمانگیر بر فراز دماوند میرود و آن تیر معروف را از كمان رها میكند تا مرز توران (ایران) را مشخص كند. كشورهایی مانند كرهجنوبی درباره اسطورههای نداشته خود، فیلم و سریال میسازد و برای مردمش قهرمانسازی میكند. سینمای آمریكا هم براساس قهرمان و ضدقهرمان تولیدات خود را برنامهریزی میكند، اما در ایران كه مهد قهرمانهای باستانی و تاریخی و معاصر است، قهرمانها در فرهنگ و هنر جایی ندارند.
این صداپیشه پیشكسوت میگوید: دقیقا این اتفاقی است كه چند سال است در سینمای ایران افتاده و هیچكس به فكر قهرمانسازی نیست، در حالیكه سینما حول محور قهرمان و ضدقهرمان میچرخد. برای همین است كه سینمای ایران به سینمایی خنثی تبدیل شده كه هیچ موج و انگیزهای در جامعه و تماشاچی به وجود نمیآورد.در تلویزیون چند سریالی مثل امام علی (ع)، ولایت عشق و مختارنامه بر اساس قهرمانهای مذهبی ساخته شدهاند، اما در سینما هیچ خبری از قهرمان نیست و این بزرگترین آسیب و چالش سینمای ایران است.
چنگیز جلیلوند عاشق ایران و فرهنگ و هنرش است. او همچنان در حرفه دوبله فعال است و گاهی در سینما و تلویزیون هم نقشهایی را بازی میكند. از نقشهای به یادماندنی او میتوان به سریالهای عبور از پاییز و یلدا اشاره كرد.
تیتر خبرها
-
دوست دارم برگردم
-
آتش در لانه عنکبوت
-
روایت بچه محله امامزاده حسن(ع) از ظلم انگلیسی
-
تداوم جهاد در دنیای کودکان
-
کسی به فکر قهرمانان نیست
-
دولت بهدنبال پرکردنخانههایخالی
-
تابستان داغ لواسان
-
توقیف نفت در کانال اروپایی
-
قـابلمه در دستــان ستـــــاره!
-
آمریکا خواستار برگزاری نشست ویژه شورای حکام آژانس درباره ایران شد
-
جناب ردوی، از این طرف لطفا !