یك روز نه چندان عادی

یك روز نه چندان عادی


گروه فرهنگی، روز به ظاهر آرامی را پشت سر گذاشته؛ دیروز نه از تعاملات و گپ و بحث‌های معمول خبری بود و نه از یكی به‌دو كردن‌های دوستانه كه با سفر صابرخان محمدی از رونق افتاده، اما در این سكوت از سكون و رخوت خبری نبود؛ اگر باور ندارید به این چهار‌صفحه پیش رویتان نگاه كنید كه حاصل همین روز نه‌چندان عادی و آرامش ظاهری گروه فرهنگ و هنر است. در هر صفحه علاوه‌بر اخبار روز، گزارش‌هایی تدارك دیده‌ایم كه هر كدام نكته دارند و حرفی برای گفتن؛ دست‌كم ما این طور فكر می‌كنیم.
از همین‌ صفحه شروع می‌كنیم كه گزارشی خواندنی دارد از یك ویدئوی جذاب. تصور كنید بیش از 50 نویسنده، لباس ارتشی بپوشند و به جای سلاح،
‌ساز به دست بگیرند و به احترام حماسه‌سازان خرمشهر بنوازند. شاید درباره این ویدئو چیزهایی شنیده باشید اما بدون تردید در این گزارش چیزهای تازه‌ای دستگیرتان خواهد شد؛ از جمله این‌كه چطور و توسط چه كسانی این ویدئو ساخته‌شده و چرا این اتفاق افتاده است.
 در صفحه 10 یك گزارش خواندنی دیگر داریم با اطلاعات دست اول. اگرچه نیمی از این صفحه را سازمان محترم آگهی‌ها از آن خود كرده و ما هم به احترام رزق و بركت این آگهی‌ها، كوتاه می‌نویسیم اما دلیل نمی‌شود كم‌فروشی كنیم و به همین دلیل در این صفحه اطلاعات منتشرنشده‌ای خواهید خواند از تصمیم شورای اسباب‌بازی در كانون پرورش فكری كودك و نوجوان. این شورا برای ساماندهی به بازار اسباب‌بازی
دست به كار شده و به تولیدكنندگان اسباب‌بازی سه ماه فرصت داده تا فعالیتشان را به ثبت برسانند كه اگر چنین نكنند روزگار سختی در پیش خواهند داشت.
 خبرنگاران سینمایی در صفحه 11 سراغ محمد آزادی، بازیگر و تهیه‌كننده قدیمی سینما رفته‌اند كه دوبار نقش امام (ره) را بازی كرده، اما این روزها در زندان است. داستان به زندان افتادن و گرفتار شدن این تهیه‌كننده قدیمی هم داستان جالبی است كه می‌توانید در گزارش امید رحمانی بخوانید به‌علاوه این‌كه چند نمونه مشابه از سینماگران حبس كشیده هم ضمیمه گزارش شده تا فراموش نكنیم سینما با تمام جذابیت‌هایش گاهی بسیار بی‌رحم است و به دوستدارانش جفا می‌كند.
 چهارشنبه كه می‌‌شود، نوبت می‌رسد به تاریخ و صفحه نسبتا تاریخی كه محمدرضا كائینی زحمتش را می‌كشد. این بار همكار راه دورمان سراغ
ژینت مسعود، دختر محمد مسعود نویسنده و روزنامه‌نگار رفته و درباره زندگی و مرگ پدر با او به گفت‌وگو نشسته است. از آنجا كه مسعود همواره روزنامه‌نگاری منتقد بوده با قلم و واكنش‌های تند و تیز، مخالفان و دشمنانی هم داشته و خودش نیز مخالف مسؤولان و جریان‌هایی بوده كه می‌توانید روایت دخترش را در این موارد بخوانید.