گفتوگو با امیریل ارجمند در سالروز تولد پدرش؛ داریوش ارجمند
پدرم هیچوقت دنبال پول نبوده
یك جایی خواندم، یادم نیست كجا! احتمالا مجله فیلم در پروندهای كه برای فیلم ناخدا خورشید، منتشر كرده بود. آنجایی كه ناصر تقوایی درباره انتخاب بازیگران این فیلم صحبت میكند؛ داریوش ارجمند را برای نقش سردسته تبعیدیها (فتحعلی اویسی) به دفتر تولید دعوت میكنند. تقوایی اما با دیدن داریوش ارجمند میگوید، دستت را از آرنج پشتت بگیر (ناخدا خورشید یك دستش از آرنج قطع بود) بعد از او میخواهد چند تا از دیالوگهای فیلم را بگوید كه میگوید. ناصر تقوایی به گروهش میگوید: این ناخدای من است...
ناخدا خورشید كه اكران شد، روشن كردن كبریت با یك دست و دیالوگ «آتیشی به پا میكنم كه خواجه ماجد و آدماش یك جا بسوزن» با لهجه بوشهری شد دیالوگ جوانهای عشق سینما و عاشق تقوایی كه حالا یك بازیگر ناب پیدا كرده بودند؛ داریوش ارجمند، بازیگری كه سیمرغ جشنواره را برای ناخدا خورشید به خانه برد. بعد از ناخدا خورشید داریوش ارجمند چند نقش عالی در چند تایی از بهترین فیلمهای سینمای ایران بازی كرد؛ كشتی آنجلیكا، پرده آخر، ناصرالدینشاه آكتور سینما، آدمبرفی و سگكشی. در آدمبرفی كه داستانش، قصه پر غصه مهاجران ایرانی در تركیه را روایت میكرد عالی بود و در سگكشی ساخته بهرام بیضایی یكی از درخشانترین نقشهایش را بازی كرد، نقشی كوتاه كه محال است فراموش شود.
در تلویزیون با نقش مالك اشتر در سریال امام علی (ع) درخشید. اصلا انگار بازیگر شده بود تا مالك اشتر را بازی كند. آنقدر این نقش را عالی بازی كرد كه به گفته بسیاری از منتقدان سینما سالهای زیادی طول كشید تا ارجمند توانست از این نقش فاصله بگیرد؛ حتی در زندگی روزانه و روابط دوستانه و كاری و اجتماعی.سریال ستایش و نقش حشمت فردوس، ارجمند را مقابل نقشی قرار داد كه از زمین تا آسمان با نقش مالك اشتر تفاوت داشت. نقشی تقریبا شبیه آنچه در فیلم آدمبرفی بازیاش كرده بود. هرچه بود نام داریوش ارجمند را بار دیگر
بر سرزبانها انداخت، مردی لجوج و سختگیر كه حتی به اعضای خانواده خود هم رحم نمیكند. تكیه كلام او « افتاد...!» با حركات دست خاصش خیلی زود بین مردم راه پیدا كرد.
داریوش ارجمند با كارنامهای كه برخی اوقات در اوج است و برخی اوقات روی خطی مستقیم، امروز وارد 75 سالگی میشود. به همین مناسبت با پسرش امیریل ارجمند كه در رشتههای موسیقی و بازیگری فعالیت دارد همصحبت شدم تا درباره پدرش بگوید و رابطه پدر و پسری.
پدرم پارتیام نیست !
امیریل ارجمند درباره پدرش با افتخار صحبت میكند. پدری كه همیشه باعث سربلندی او بوده و هست. امیریل همیشه در همه گفتوگوهایش تاكید كرده كه پدرش واسطه یا پارتی او برای ورود به دنیای بازیگری نبوده و نیست. میگوید: از همان بچگی مرا جوری تربیت كرد كه روی پای خودم بایستم و توانمندیهایم را ارتقا دهم. اینجور نبود كه چون به بازیگری علاقهمندم واسطهای شود كه نقش به من بدهند. در حوزه بازیگری زیر سایه پدرم هستم چون او در اوج است اما هیچوقت مرا
به كارگردان یا تهیهكنندهای معرفی نكرده كه بهواسطه اینكه پسر داریوش ارجمند هستم نقش به من بدهند.
خانواده فرهنگی
امیریل ارجمند از پدرش به عنوان یكی از شریفترین و صادقترین آدمهای زندگیاش یاد میكند. میگوید: یكی از ویژگیهای پدرم روراستی و صداقتش است، نهتنها با ما كه با همه مردم چنین است. پدرم مرد شریفی است و همه آنهایی كه از نزدیك او را میشناسند این گفته را تایید میكنند. هرگز شرافتش را با هیچ چیزی عوض نكرده، نه پست و مقام نه پول و هیچ چیز دیگر. همه عمر روی پای خودش ایستاده و تمركزش روی توانمندیهایش بوده. همینها را به ما هم یاد داده. متكی به خود تربیتمان كرده كه خدای نكرده زیادهخواهی یا توقع باعث نشود به دیگران رو بزنیم و چیزی از آنها بخواهیم كه شرافتمان را زیر سوال ببرد.
چارچوب خانواده ما روی تجارت و پول ساخته نشده بلكه اساس و بنیادش فرهنگ است، پدرم دانشآموخته رشته هنر است و همه عمرش را در حوزه فرهنگ و هنر كار كرده و بازنشسته وزارت فرهنگ و ارشاد است و مادرم معلم بوده. ما با كتاب و هنر و فرهنگ بزرگ شدیم، در خانواده ما حرفی از تجارت و ساختمانسازی و سرمایهگذاری با سود كلان و ... نبوده و نیست. پدرم مانند بازیگرانی كه یكشبه معروف میشوند و برای نقشهایشان پولهای آنچنانی میگیرند، نیست. نقشهایی كه بازی كرده در فهرست بهترینهای سینما و تلویزیون است اما هیچوقت بازیگر پركاری نبوده، برای نقش از جان و دل مایه میگذارد. برای همین هرگز چند تا نقش را همزمان با هم بازی نكرده كه پول زیادی به جیب بزند.
حمایت مادر از همه خانواده
به امیر ارجمند میگویم حرفه بازیگری از آن مشاغلی است كه زمان مشخصی ندارد، ساعت كار بازیگر در شبانهروز دست برنامهریز است، زمانی كه پدر پركار بود و شما در سن نوجوانی بودید، غیبتهای طولانی پدر شما را اذیت نمیكرد؟
میگوید: به هرحال ما درك میكردیم حرفه پدر ایجاب میكند كه گاهی حتی چندشبانهروز او را نبینیم اما واقعیت این است كه مادرم همه تلاش خود را میكرد كه نبود بابا را كمتر احساس كنیم. مادرم حامی اصلی پدر و خانواده بود و هست. وقتی پدر نقشی را قبول میكرد، مادرم امور
خانواده را چنان مدیریت میكرد كه كمترین آسیب به كار پدر و به ما وارد شود. در موفقیت پدرم نمیتوان نقش مادرم را نادیده گرفت. او هم حواسش به ما بود هم به پدرم. یكتنه از پس همه كارها برمیآمد.
پسر ارشد داریوش ارجمند درباره حمایت مالی پدرش میگوید: قبل این كه در تئاتر دندون طلا به كارگردانی آقای میرباقری بازی كنم، از نظر مالی وابسته به پدرم بودم اما بعد از این تئاتر كمكم مستقل شدم اما هر زمان كه نیاز داشتم، بابا به من كمك میكرد.
امیریل ارجمند در سالروز تولد پدرش برای او بهترینها را آرزو میكند. میگوید: از خدا برایش سلامتی میخواهم، تنش به ناز طبیبان مبتلا مباد و از خدا میخواهم سایه پدر را همیشه بالای سر ما حفظ كند.
ناخدا خورشید كه اكران شد، روشن كردن كبریت با یك دست و دیالوگ «آتیشی به پا میكنم كه خواجه ماجد و آدماش یك جا بسوزن» با لهجه بوشهری شد دیالوگ جوانهای عشق سینما و عاشق تقوایی كه حالا یك بازیگر ناب پیدا كرده بودند؛ داریوش ارجمند، بازیگری كه سیمرغ جشنواره را برای ناخدا خورشید به خانه برد. بعد از ناخدا خورشید داریوش ارجمند چند نقش عالی در چند تایی از بهترین فیلمهای سینمای ایران بازی كرد؛ كشتی آنجلیكا، پرده آخر، ناصرالدینشاه آكتور سینما، آدمبرفی و سگكشی. در آدمبرفی كه داستانش، قصه پر غصه مهاجران ایرانی در تركیه را روایت میكرد عالی بود و در سگكشی ساخته بهرام بیضایی یكی از درخشانترین نقشهایش را بازی كرد، نقشی كوتاه كه محال است فراموش شود.
در تلویزیون با نقش مالك اشتر در سریال امام علی (ع) درخشید. اصلا انگار بازیگر شده بود تا مالك اشتر را بازی كند. آنقدر این نقش را عالی بازی كرد كه به گفته بسیاری از منتقدان سینما سالهای زیادی طول كشید تا ارجمند توانست از این نقش فاصله بگیرد؛ حتی در زندگی روزانه و روابط دوستانه و كاری و اجتماعی.سریال ستایش و نقش حشمت فردوس، ارجمند را مقابل نقشی قرار داد كه از زمین تا آسمان با نقش مالك اشتر تفاوت داشت. نقشی تقریبا شبیه آنچه در فیلم آدمبرفی بازیاش كرده بود. هرچه بود نام داریوش ارجمند را بار دیگر
بر سرزبانها انداخت، مردی لجوج و سختگیر كه حتی به اعضای خانواده خود هم رحم نمیكند. تكیه كلام او « افتاد...!» با حركات دست خاصش خیلی زود بین مردم راه پیدا كرد.
داریوش ارجمند با كارنامهای كه برخی اوقات در اوج است و برخی اوقات روی خطی مستقیم، امروز وارد 75 سالگی میشود. به همین مناسبت با پسرش امیریل ارجمند كه در رشتههای موسیقی و بازیگری فعالیت دارد همصحبت شدم تا درباره پدرش بگوید و رابطه پدر و پسری.
پدرم پارتیام نیست !
امیریل ارجمند درباره پدرش با افتخار صحبت میكند. پدری كه همیشه باعث سربلندی او بوده و هست. امیریل همیشه در همه گفتوگوهایش تاكید كرده كه پدرش واسطه یا پارتی او برای ورود به دنیای بازیگری نبوده و نیست. میگوید: از همان بچگی مرا جوری تربیت كرد كه روی پای خودم بایستم و توانمندیهایم را ارتقا دهم. اینجور نبود كه چون به بازیگری علاقهمندم واسطهای شود كه نقش به من بدهند. در حوزه بازیگری زیر سایه پدرم هستم چون او در اوج است اما هیچوقت مرا
به كارگردان یا تهیهكنندهای معرفی نكرده كه بهواسطه اینكه پسر داریوش ارجمند هستم نقش به من بدهند.
خانواده فرهنگی
امیریل ارجمند از پدرش به عنوان یكی از شریفترین و صادقترین آدمهای زندگیاش یاد میكند. میگوید: یكی از ویژگیهای پدرم روراستی و صداقتش است، نهتنها با ما كه با همه مردم چنین است. پدرم مرد شریفی است و همه آنهایی كه از نزدیك او را میشناسند این گفته را تایید میكنند. هرگز شرافتش را با هیچ چیزی عوض نكرده، نه پست و مقام نه پول و هیچ چیز دیگر. همه عمر روی پای خودش ایستاده و تمركزش روی توانمندیهایش بوده. همینها را به ما هم یاد داده. متكی به خود تربیتمان كرده كه خدای نكرده زیادهخواهی یا توقع باعث نشود به دیگران رو بزنیم و چیزی از آنها بخواهیم كه شرافتمان را زیر سوال ببرد.
چارچوب خانواده ما روی تجارت و پول ساخته نشده بلكه اساس و بنیادش فرهنگ است، پدرم دانشآموخته رشته هنر است و همه عمرش را در حوزه فرهنگ و هنر كار كرده و بازنشسته وزارت فرهنگ و ارشاد است و مادرم معلم بوده. ما با كتاب و هنر و فرهنگ بزرگ شدیم، در خانواده ما حرفی از تجارت و ساختمانسازی و سرمایهگذاری با سود كلان و ... نبوده و نیست. پدرم مانند بازیگرانی كه یكشبه معروف میشوند و برای نقشهایشان پولهای آنچنانی میگیرند، نیست. نقشهایی كه بازی كرده در فهرست بهترینهای سینما و تلویزیون است اما هیچوقت بازیگر پركاری نبوده، برای نقش از جان و دل مایه میگذارد. برای همین هرگز چند تا نقش را همزمان با هم بازی نكرده كه پول زیادی به جیب بزند.
حمایت مادر از همه خانواده
به امیر ارجمند میگویم حرفه بازیگری از آن مشاغلی است كه زمان مشخصی ندارد، ساعت كار بازیگر در شبانهروز دست برنامهریز است، زمانی كه پدر پركار بود و شما در سن نوجوانی بودید، غیبتهای طولانی پدر شما را اذیت نمیكرد؟
میگوید: به هرحال ما درك میكردیم حرفه پدر ایجاب میكند كه گاهی حتی چندشبانهروز او را نبینیم اما واقعیت این است كه مادرم همه تلاش خود را میكرد كه نبود بابا را كمتر احساس كنیم. مادرم حامی اصلی پدر و خانواده بود و هست. وقتی پدر نقشی را قبول میكرد، مادرم امور
خانواده را چنان مدیریت میكرد كه كمترین آسیب به كار پدر و به ما وارد شود. در موفقیت پدرم نمیتوان نقش مادرم را نادیده گرفت. او هم حواسش به ما بود هم به پدرم. یكتنه از پس همه كارها برمیآمد.
پسر ارشد داریوش ارجمند درباره حمایت مالی پدرش میگوید: قبل این كه در تئاتر دندون طلا به كارگردانی آقای میرباقری بازی كنم، از نظر مالی وابسته به پدرم بودم اما بعد از این تئاتر كمكم مستقل شدم اما هر زمان كه نیاز داشتم، بابا به من كمك میكرد.
امیریل ارجمند در سالروز تولد پدرش برای او بهترینها را آرزو میكند. میگوید: از خدا برایش سلامتی میخواهم، تنش به ناز طبیبان مبتلا مباد و از خدا میخواهم سایه پدر را همیشه بالای سر ما حفظ كند.