جنگلبانان در روزشان از مشكلاتی میگویند كه حفاظت از جنگل را به خطر انداخته است
جنگ برای حفظ جنگل
حمایت از نیروهایی كه جانشان را كف دستشان میگذارند تا درختی قطع نشود، آتش به موقع خاموش شود و كسی به عرصههای طبیعی تجاوز نكند، در میان مسؤولان به یك پز تبلیغاتی تبدیل شده است. هر مسؤولی كه میخواهد خود را دغدغهمند طبیعت نشان دهد، آماری از تعداد نیروهای حافظ طبیعت در ایران را كنار سرانههای دنیا قرار میدهد كه بگوید وضع حفاظت فیزیكی از عرصههای طبیعی وخیم است. هیچكس اما نمیگوید انسانهایی كه جان بر كف، از انفال حفاظت میكنند، چه مصائبی دارند. نیروهای حافظ عرصههای طبیعی یا همان جنگلبانان با سه نوع قرارداد مشغول فعالیت هستند. بخشی از این نیروها در قالب طرح صیانت جذب سازمان جنگلها شده و در حفاظت از طبیعت به كار گماشته شدهاند. این نیروها مشكلات بیمهای فراوان دارند و گاهی حقوق معوقه چند ماهه آنها، توان مدیریت نیازهای معیشتیشان را از آنها سلب میكند. بخش دیگری از آنها، شركتی نامیده میشوند كه در گذشته در قالب شركتهای بهرهبرداری مشغول به كار بودند و حالا با اجرای طرح تنفس، هر روز منتظر پاكت گشایی اسناد مناقصهها هستند تا كارفرمای جدید خود را بشناسند. گروهی دیگر هم نیروهای رسمی سازمان جنگلها به حساب میآیند. در میان این سه طیف سربازان وظیفه را هم كه مقطعی به جمع نیروهای حافظ جنگل اضافه میشوند باید در نظر گرفت. به گفته فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها، از 3700 نفر نیروی تحت اختیار این یگان، یك سوم نیروها در قالب طرح صیانت و شركتی فعالیت میكنند و بقیه یا سرباز وظیفه یا رسمی هستند. اگرچه او نیروهای سرباز وظیفه را بهترین نیروهای یگان توصیف میكند اما هومان خاكپور، كارشناس منابع طبیعی با نظر فرمانده موافق نیست زیرا بر این باور است كه عملكرد این نیروها بستگی مستقیم به خصوصیات فردی و علایق آنها دارد. بر اساس سخنان نیروهای فعال در امر حفاظت جنگل، جنگلبانان حافظان بیپشتوانهای هستند كه حتی تصویب قوانین جدید هم نمیتواند چتر حمایتی مناسبی روی سر آنها ایجاد كند.
در دهه 70 سازمان جنگلها شركتهای بهرهبردار را مكلف كرده بود كه به ازای بهرهبرداری از جنگل، حقوق تعدادی از قرقبانان یا همان حافظان جنگل را هم پرداخت كنند. وظیفه نیروهای شركتی نظارت بر عملكرد شركتهای بهرهبردار، حفاظت از جنگل و گزارش تخلفات به سازمان جنگلهاست. بخش دیگری از نیروهای حفاظت هم جزو پرسنل رسمی سازمان جنگلها به حساب میآیند. در این میان سربازان وظیفه هم گروه دیگری هستند كه بهطور موقت به ساختار حفاظت از عرصههای طبیعی اضافه میشوند. با توجه به تنوع قراردادها، هر كدام از این طیفها مسائل و مشكلات خاص خود را دارند و بسیاری از قوانین مصوب مجلس، چتر حمایتی مناسبی بالای سر این افراد ایجاد نمیكند. البته گفته میشود كه شاید با مصوبات اخیر، اندك حمایتی برای نیروهای غیررسمی هم بهوجود آید.
بلاتكلیفی نیروهای شركتی
نیروهای حافظ جنگل كه در قالب شركتهای بهرهبرداری فعال بودند، این روزها در بلاتكلیفی كامل به سر میبرند. امید ساحلی، مدیرعامل سابق شركت تعاونی نرماش كه تا قبل از اجرای طرح تنفس، شركت تعاونی تحت مدیریتش علاوه بر بهرهبرداری از چوب به كار حفاظت هم مشغول بود در گفتوگو با ما از مشكلات نیروهای شركتی در امر حفاظت سخن میگوید. به گفته ساحلی، این روزها نیروهای حفاظتی منتظر پاكتگشایی مناقصهها هستند تا كارفرمایشان را بشناسند.
او درباره مشكلات حافظان جنگل كه تحت پوشش قراردادهای شركتی قرار دارند، عنوان میكند: این نیروها نه تنها ثبات شغلی ندارند، بلكه معیشتشان به مناقصهها گره میخورد. هیچكدام از بچههای شركتها طبق قانون بهعنوان جنگلبان به حساب نمیآیند زیرا منابع طبیعی ساختارها را به نحوی چیده است كه ارتباط كاری با این نیروها نداشته باشد.
مدیرعامل سابق شركت تعاونی نرماش بیان میكند: نیروهای شركتی برای دفاع از خود اسلحه ندارند، ولی باید در تعقیب و گریز برای مقابله با قاچاقچیان شركت كرده و حتی گشت شبانه بدهند. در برخی موارد، قاچاقچیان با تیراندازی، ماشین نیروهای شركتی را متوقف میكنند اما اگر برای این نیروها مشكلی پیش آید، شهید به حساب نمیآیند.
او درباره مشكلات ناشی از برگزاری سالانه مناقصه میگوید: بین برگزاری دو مناقصه، مسؤولیت نیروهای شركتی با هیچكس نیست. كارفرمای نیروهای شركتی بیمه مسؤولیت مدنی هم دارد تا در صورت بروز مشكل، نیروهای حفاظتی تحت پوشش خدمات بیمهای باشند، اما در بین برگزاری دو مناقصه از آنجا كه مسؤولیت نیروهای حفاظتی با هیچ كارفرمایی نیست، اگر مشكلی پیش آید، هیچكس پاسخگو نخواهد بود.
به گفته ساحلی، نیروهای شركتی جیره غذایی هم ندارند و بسیاری از آنها با وجود اینكه 15 تا 20 سال سابقه كار دارند به دلیل اینكه دائما كارفرمایشان تغییر كرده است، حداقل حقوق یعنی حقوق پایه را دریافت میكنند، در صورتی كه سنوات باعث افزایش حقوق این نیروها و حق جذب و عائلهمندی میشود. این روندی است كه خواسته سازمان جنگلها هم هست، زیرا آنها میخواهند نیروی حفاظتی با حداقل حقوق جذب كنند.
بدون بیمه
نیروهای صیانتی كه بهطور مستقیم با سازمان جنگلها قرارداد میبندند هم مشكلات خاص خود را دارند. شاهولی یكی از نیروهایی كه چند سال قبل در منطقه زاگرس در قالب طرح صیانت به كار گرفته شده و حالا با شركت در آزمون استخدامی به نیرویی رسمی تبدیل شده است، درباره مسائل و مشكلات این دسته از نیروها به ما میگوید: نیروهای صیانت، قرارداد مستقیم با اداره منابع طبیعی شهرستان دارند و خودشان كارفرمای خودشان به حساب میآیند. این مسأله باعث میشود كه نتوانند تحت پوشش بیمه تخصصی برای حفاظت از جنگل قرار گیرند.
او ادامه میدهد: براساس قوانین بیمه، هر نوع پوشش خاص بیمهای باید در قالب شركت یا نیروی پیمانكاری باشد. این مشكلات سبب میشود كه نیروهای صیانتی، بدون پوشش بیمهای فعالیت كنند.
به گفته شاهولی، حقوق نیروهای صیانتی در مقایسه با سختی كار
آنها - شامل طی مسیرهای طولانی، كوه پیمایی، مقابله با تخلفات و آتش سوزیهای عمدی و غیر عمدی - بسیار پایین است و این نوع قراردادها، برای افراد قابلیت استخدام و تبدیل وضعیت ایجاد نمیكند.
او عنوان میكند: اگرچه طرح صیانت بودجه سالانه دارد، اما اگر نیروهای طرح صیانت بخواهند استخدام شوند، سوابق آنها در طرح صیانت به حساب نمیآید و حتما باید در آزمون استخدامی شركت كنند. همانطور كه من در آزمون استخدامی شركت كردم.
این نیروی سابق صیانتی، نبود امكانات اولیه و مناسب برای گشت در جنگل مثل كفش، لباس، دوربین و سایر لوازم را از دیگر مشكلات این دسته از نیروها اعلام میكند.
آنچه شاهولی بهعنوان مشكلات نیروهای صیانتی میشمرد، بخش كوچكی از مشكلات این طیف است. پرداخت نشدن به موقع حقوق نیروهای صیانتی به خصوص در استانهای شمالی مهمترین مشكلی است كه بیشتر نیروهای صیانتی با آن دست به گریبان هستند.
نبود جیره غذایی برای سربازان
سربازان، نیروهایی هستند كه به طور موقت و برای طول مدت سربازی به یگان حفاظت سازمان جنگلها اضافه میشوند. مشكلات بهكارگیری این نیروها فراوان است. بسیاری از سربازانی كه با اصول مهار آتش آشنایی ندارند، ولی در این حوزه به كار گرفته میشوند، در جریان عملیات اطفا دچار مشكلات حاد میشوند. از آنجا كه این نیروها هم در گروه نیروهای رسمی سازمان جا نمیگیرند، اما ناگزیرند به گشت شبانه بپردازند، سازمان جنگلها برای آنها جیره غذایی در نظر نمیگیرد و برای تامین غذای این نیروها باید از ردیفهای متفرقه استفاده شود. اگر فرمانده یگان حفاظت برخی نواحی نخواهد از اختیارات خود استفاده كند، نیروهای سرباز برای تامین غذا باید از جیب خود هزینه كنند. علی عباس نژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری كشور در گفتوگو با ما، نیروهای سرباز را جزو بهترین نیروهای یگان حفاظت توصیف میكند، زیرا جوان و پای كار هستند، اما هومان خاكپور كارشناس منابع طبیعی با نظر او موافق نیست.
خاكپور به جامجم میگوید: در این رابطه نمیتوان یك حكم كلی داد. تفكر نادرستی در سازمان جنگلها وجود دارد كه نیروهای دارای تحصیلات عالی، خیلی خود را مقید به انجام فعالیتهای حفاظتی نمیدانند. این نیروها عموما به دنبال كارهای كارشناسی هستند. وقتی نیروهای تحصیلكرده سرباز در یگان قرار میگیرند مثل نیروی حفاظتی محلی كه پذیرفته است دائما در عرصه باشد، كار نمیكنند یعنی این نیروها نمیپذیرند حضور دائمی در عرصه داشته باشند.
او عنوان میكند: در جذب نیروهای سرباز چیزی كه ملاك قرار نمیگیرد، علاقهمندی و دغدغهمندی فرد است. از ابتدا گزینشی انجام نمیشود كه آیا واقعا این نیرویی كه قرار است در یگان حفاظت سربازیاش را بگذراند، دغدغه جنگل دارد یا نه. نیروهای سرباز برای اینكه بخواهند دوران خدمت را پشت سر بگذرانند، جذب ادارات منابع طبیعی میشوند، نه بر اساس دغدغههایی كه دارند.