ماجرای ضربدرهای جواد

حرف‌های جواد رضویان در برنامه عصر جدید بازتاب‌های زیادی در فضای مجازی داشت

ماجرای ضربدرهای جواد

 برنامه عصر جدید در بخشی از قسمت‌های اعلام نتایج مهمانی سرشناس را به برنامه دعوت می‌کند تا از مسیر دشواری که تا اینجای راه موفقیت پیموده است،‌ بگوید. در این مدت افرادی چون سالار عقیلی،‌ گلاره عباسی و بهداد سلیمی به برنامه آمده‌اند. همچنین برخی داوران نیز روی سن قرار گرفتند و برای شرکت‌کنندگان برنامه از سختی‌های موفقیتی گفتند که با انتخاب آنان به عنوان فینالیست یا برنده برنامه تازه برایشان آغاز می‌شود. مهمان جمعه شب عصر جدید، جواد رضویان بود و از روزهای  سختی گفت که 20 سال پیش و پس از رسیدن به شهرت بر او گذشته است. صحبت‌های این کمدین که برای اولین بار در قاب تلویزیون مطرح می‌‌شد بازتاب‌های فراوانی در فضای مجازی داشت .
 گفتند مطرب شده است
در ویژه‌برنامه آخر اعلام نتایج رای مردمی نیمه‌نهایی عصر جدید جواد رضویان مهمان برنامه بود تا از سدهای درونی و بیرونی كه گاه میان راه موفقیت و رسیدن به هدف او سبز شده‌اند، برای شركت‌كنندگانی كه تا این‌جای برنامه آمدند و دیگر مخاطبان بگوید. احسان علیخانی، رضویان را به صحنه دعوت كرد و به او گفت: همه تو را به عنوان كسی می‌شناسند كه آنها را می‌خنداند، وظیفه تو را فقط همین می‌دانند و حق دیگری برایت قائل نیستند. شاید خیلی‌ها با تلاش‌ها، زمین خوردن و گرفتن ضربدرهای قرمزت آشنا نباشند. فكر می‌كنند تو به سادگی جایت را پیدا كرده‌ای و به این جواد رضویان تبدیل شده‌ای. توقع دارند همیشه در خیابان لبخند بزنی، با آنها عكس بیندازی و ...
رضویان در پاسخ، سر درددلش باز شد و قصه راهی كه تا امروز پیموده است را این‌گونه تعریف كرد: من خدا را هزار مرتبه شاكرم كه از یك خانواده خیلی مذهبی وارد هنر شدم و البته این بزرگ‌ترین عامل بازدارنده برای جواد رضویان بود. جواد رضویان یا باید ریاضی محض می‌خواند یا پزشكی می‌خواند كه شأنیت خانواده را حفظ كند. من اولین نفر بودم كه از خانواده وارد دانشكده هنر شدم اما خدا را شكر بعد از من این تابو شكسته شد. آن زمان واژه مطرب را برایم به كار بردند، می‌گفتند رفته مطرب شده است و این برای من و خانواده نازنینم كه هر چه دارم از آنان دارم، خیلی سنگین بود. اگر اینجا هستم، بخش عمده‌ای از آن دعای خیر پدر، مادرم و خانواده عزیزم بوده كه پشتم بودند. نقطه پرش دیگر من از مقطع ورود همسرم به زندگی‌ام است كه می‌گویم من را مثل توپ به هوا پراند و‌هاج و واجم كرد.
 ضربدر اول
رضویان ضربدرهای قرمز زندگی‌اش كه گاه او را از ادامه مسیر ناامید و سرخورده می‌كرد، توضیح داد: ضربدر اول را وقتی خوردم كه وارد دانشكده هنر شدم و نقاشی خواندم كه كار خبطی به نظر می‌آمد. بعدش آمدم كنار نقاشی، بازیگر شدم كه این دیگر برایشان افتضاح بود. از‌ آنجایی كه من همیشه از طرف خداوند حفاظت شدم، این تابو شكسته شد و بالاخره این اذن از طرف خانواده گرفته شد. روزها گذشت تا ضربدر بعدی.
 ضربدر دوم را از خدا خوردم
او ضربدر دومی را كه در زندگی گرفته است، چنین بیان كرد: ضربدر بعدی جایی بود كه سال 78 جواد رضویان بالغ بر ده ماه یا بیشتر، خانه‌نشین شد. دو بار وصیتم را به همسر عقد كرده‌ام، داده بودم. سیب خنده، حرف تو حرف و... را قبل از آن بازی كرده بودم و در واقع در اوج شهرت یك سال خانه‌نشین شدم. وقتی بعد از 11 ماه از خانه بیرون آمدم، می‌توانم راحت بگویم كه كسی دیگر من را نمی‌شناخت چون اصلاح نكرده بودم و موهایم بلند شده بود. این ضربدر را به نظرم از خدا خوردم، هیچ‌كس دیگری این ضربدر را برای من نزد. چرا؟ چون من این به باور رسیده بودم كه خودم همه این موفقیت‌ها را به‌دست آورده‌ام. به خودم می‌گفتم جواد باورت می‌شود به اینجا رسیده باشی؟ با خود می‌گفتم چه كسی جنم این را دارد كه صبح كله سحر بیدار شود و 20 ساعت كار كند؟ كی جراتش را دارد این چنین كار كند و خانم تازه عقد كرده‌اش را نبیند؟ معلوم است كه خودت همه این كارها را كردی. در واقع من خودم را گم كرده بودم. امشب به همه عزیزانی كه فینالیست می‌شوند عاجزانه می‌گویم یك لحظه هم به این باور نرسید كه تا اینجای كار فقط خودتان بودید. درست است همه ما اول خودمان بودیم، ما لازمیم اما كافی نیستیم. آن بالایی اراده نكند برگی از درخت نمی‌افتد.
 باران سومی كه نیامد
او حالش در آن روزها را این‌گونه توصیف كرد: دو بار با تحویل وصیت‌نامه از همسرم خواستم از من جدا شود. همسرم آن موقع سنی نداشت شاید حدود 16 یا 17 ساله بود. یك جورهایی خالی كرده بودم. احساس می‌كردم توان ندارم، جرات نداشتم تا سوپرماركت بروم. با غروب آفتاب خیال می‌كردم ناقوس مرگ به صدا درمی‌آید. از شب به شكل وحشتناكی می‌ترسیدم و افسردگی گرفته بودم. فكر می‌كردم دارم می‌میرم. خواب دیدم باران سوم پاییز كه بزند خواهم مرد. باران اول زد، باران دوم بارید اما بارش سوم باران نبود؛ برف بود و جواد ماند!
 موانع، مشوق می‌شوند
سال 78 همان عوامل بازدارنده و كسانی كه به قول علیخانی ضربدر اول را به‌خاطر هنر به او داده بودند، ناجی او شدند. ناجی‌ای به‌نام خانواده كه به او امید دادند و جواد رضویان بار‌دیگر بلند شد.
 او می‌گوید بالاخره به سمت سریال پاورچین هل داده شد و از آن مسیر به مسیر دیگری آمد. علیخانی هم ادامه داد: بعضی از بیماری‌ها از همین جنسی كه جواد گفت، یقه آدم را می‌گیرد و با پر و بالی كه فرد به آن می‌دهد، واقعا گاهی تو را تا آستانه مرگ می‌برد و تا كارش را نكند رهایت نمی‌كند.
 تبعات شهرت
رضویان رو به شركت‌كنندگانی كه منتظر اعلام نتایج بودند گفت: در شش هفت ماه شما به جایگاهی رسیدید كه احتمالا در خیابان به من می‌گویند كنار بایست ما ترجیح می‌دهیم اول با گروه سربازان وطن عكس بگیریم. اما در كنارش باید بدانید كه این داستان چه تبعات و خطراتی می‌تواند داشته باشد؟ چه حفاظت‌هایی باید از شما بشود؟ چقدر خانواده،‌ خودتان، توكل و توسلتان در این راه می‌تواند مهم باشد؟
 مرگ را دیدم
رضویان از تجربه خودش به شركت‌كنندگان گفت: من مرگ را دیدم و باید به گروهی كه امشب حذف می‌شوند، بگویم كه رفتن از این برنامه بالاتر از مرگ نیست. گاهی به آن روزهایم فكر می‌كنم و به خدا می‌گویم آیا من لیاقتش را دارم؟ آیا لایق امانتی كه حالا 20 سال است روی دوش من گذاشته‌ای، هستم؟
او رو به شركت‌كنندگان ادامه داد: ان‌شاا... همه نگاهمان به یك قدرت باشد كه بدون اجازه‌اش برگی از درخت نمی‌افتد. در مسیر موفیت اول اوست. دوم همت خودتان و سوم خانوده‌تان. پدر و مادر سرمایه اولاد هستند.
 اشك شُكر
این بازیگر درباره نقش پدر و مادر در این راه گفت: مادر من مدام از كارهایم می‌پرسد و نگرانی‌های مادرانه دارد اما پدرم همیشه یك دعا برایم می‌كند. می‌گوید: «خدا قوت، خدا آبرویت را حفظ كند.»
این حرف‌های رضویان حال و هوای استودیو عصر جدید را حسابی به‌هم ریخت و علاوه‌بر تشویق تماشاچیان با اشك برخی از جمله رویا نونهالی همراه بود. نونهالی دلیل اشك‌هایش را شكرانه برای داشتن پدر و مادری دانست كه در سن بالا آنها را از دست داده و توانسته است پیری‌شان را ببیند.
 علیخانی هم به طعنه و شوخی گفت به شبكه سه پیشنهاد می‌دهم، ادامه اجرای ماه عسل را به جواد رضویان بدهد زیرا او توانسته است، اشك خانم نونهالی را دربیاورد!
پایان‌بخش برنامه، برگزاری جشن تولد جواد رضویان روی صحنه عصر جدید بود.