نهضت ضدبیكاری

نهضت مهارت‌افزایی می‌خواهد ائتلافی اجتماعی برای مقابله با بی مهارتی و بیكاری راه بیندازد

نهضت ضدبیكاری

نرخ بیكاری در كشورمان روی عددهای درشتی می‌چرخد، این عدد در استان البرز 14 درصد است،‌ در لرستان و چهارمحال و بختیاری بالای 16 درصد، در هرمزگان 9/15 درصد،‌ در كرمانشاه 14درصد و در كرمان و یزد بیش از 12 درصد، بقیه استان‌ها نیز كمی پایین‌تر از اینها. آمارهای كشوری به این ترتیب وقتی یك كاسه می‌شوند آمار ملی بیكاری به دست می‌آید كه در بهار امسال 8/10 درصد را نشان می‌دهد. بیكاری نزدیك به 11 نفر در هر صد نفر نیروی آماده كار تقریبا بحران است. موضوع وقتی به جوان‌ها و آمار27 درصدی بیكاری‌شان می‌رسد نیز می‌شود خودِ خود بحران. این كه بیش از 40 درصد تحصیلكرده‌های دانشگاهی، شاید از زور بیكاری و به امید یافتن شغل، آخر و عاقبت می‌روند سراغ مراكز فنی و حرفه‌ای و در مسیر مهارت‌آموزی قرار می‌گیرند نیز چالشی است بزرگ‌تر كه سیستم آموزش عالی را یكسره زیر سوال می‌برد.

همه اینها را كه با هم جمع كنیم نیاز به شغل و البته مهارت‌آموزی كه لازمه مقابله با بیكاری است عیان می‌شود، به اندازه‌ای كه شاید لازم باشد حتی بسیجی ملی در این باره شكل بگیرد. البته مدتی است در جلسات وزارت كار، در برخی مراسم و بعضی تریبون‌هایی كه وزیر كار سخنران است، همچنین در سازمان فنی و حرفه‌ای كشور و تعاملات مقامات دولتی با هم، سخن از نهضت مهارت‌افزایی در میان است، نهضتی كه البته كمتر برای مردم عادی تبیین شده و كمتر كسی درباره‌اش توجیه است، نهضتی كه قاعدتا اگر چرخ‌هایش به حركت درآید همین بسیج ملی شكل خواهد گرفت؛ بسیجی ضدبیكاری و بی‌مهارتی.
 ائتلافی علیه بیكاری و فقر
آدم‌های فقیر معمولا بیكارند، بیكارها هم قاعدتا افراد فقیری هستند. رابطه فقر و بیكاری طوری است كه
این دو را برای هم علت و معلول یا لازم و ملزوم كرده كه در كنارهم یك دور باطل و یك زنجیره معیوب می‌سازند. دنباله بیكاری و فقر را هم كه بگیریم معمولا به آدم‌های بی‌مهارت برمی‌خوریم، به آدم‌های بی‌تخصص درهر زمینه ای. درست در همین‌جاست كه گفتن از نهضت مهارت افزایی حرفی بامسما می‌شود و معنی پیدا می‌كند؛ موضوعی كه مدتی است وارد ادبیات دولتی‌ها شده است.
از سلیمان پاك‌سرشت، رئیس سازمان فنی و حرفه‌ای كشور كه درباره این نهضت و رویایی كه در سر می‌پرورد سوال كردیم، او چكیده آن را در یك تركیب چند كلمه‌ای خلاصه كرد و گفت: ائتلافی است اجتماعی برای بالا بردن سطح مهارت افراد جامعه. در توضیح مفصل‌تر اما شرح داد كه نهضت مهارت‌افزایی، تكاپویی همگانی و مشاركت‌جویانه است كه از یك سو بنگاه‌های اقتصادی فعال در كشور را به این سمت سوق دهد كه امكاناتشان را درخدمت آموزش‌های مهارتی قرار دهند و شریك دولت در حوزه مهارت‌آموزی شوند و از سوی دیگر خیران و سازمان‌های مردم‌نهاد اجتماعی را ترغیب كند كه اگر تا امروز منابع مالی‌شان را صرف درمان زخم‌های آسیب‌دیدگان اجتماعی می‌كرده‌اند از این پس این منابع را در حوزه مهارت‌آموزی صرف كنند كه نوعی اقدام پیشگیرانه در آسیب‌های اجتماعی
است.
پاك‌سرشت می‌گوید رسیدن به این نقطه یك پروژه اجتماعی است كه اقدامی جمعی می‌خواهد و لازمه‌اش دست به دست هم دادن دستگاه‌های دولتی و بنگاه‌های اقتصادی و همه فعالان اجتماعی و ائتلاف‌شان حول این عقیده است كه اگر افراد با آموختن یك مهارت توانمند شوند، دیگر در سیكل ناامیدكننده فقر و آسیب‌های اجتماعی قرار نمی‌گیرند.
این نهضت البته فعلا در حد یك گفتمان رایج در طبقه حاكم است و تا به لایه‌های زیرین اجتماع برسد و تبدیل به فرهنگ عمومی شود نیاز به زمان و همت دارد، همچنین نیاز به برخی الزامات كه هنوز در كشورمان مهیا نیست و اگر هست هنوز نیم‌بند است.
 الزامات نهضت مهارت‌افزایی
می‌گوید حتما دیده‌اید، شاید هم خودتان به كسی گفته باشید كه اگر درس نخوانی باید بروی دنبال كار و این جمله را چنان بد گفته‌اید و بد گفته‌اند كه انگار كاركردن چیز بدی است. مصطفی آذركیش، مدیركل دفتر آموزش‌های كارودانش وزارت آموزش و پرورش مصاحبه‌اش با ما را با این جملات آغاز كرد و خواست با این ادبیات به ما نشان دهد كه فرهنگ كار در جامعه‌مان مقدس نیست. او توضیح داد كه اگر نهضت مهارت‌افزایی قرار است در كشورمان شكل بگیرد و به نتیجه برسد ابتدا باید این مشكل فرهنگی حل شود و جایگاه و شأن كار و كارگر تقویت شود.
آذركیش اما گام دوم را تعامل بین دستگاهی می‌داند، مدینه فاضله‌ای كه البته در كشورمان تقریبا در هیچ حوزه‌ای به طور كامل و موثر وجود ندارد. او می‌گوید اگر این تعامل به وجود بیاید هرگونه آموزش مهارتی متناسب با نیاز بازار كار تعریف می‌شود و میان عرضه و تقاضا توازن شكل می‌گیرد. گام سوم برای تحقق نهضت مهارت‌افزایی اما از نظر او تدوین و تصویب قوانین حمایتی و ایجاد مشوق‌هایی است برای این‌كه افراد برای ورود به رشته‌های مهارتی و ماندن در آنها انگیزه پیدا كنند، مشوق‌هایی مثل اعمال اولویت‌های اشتغال برای افراد ماهر یا تسهیلات دوره سربازی برای نیروهای با مهارت.
این الزامات كه مدیركل دفتر آموزش‌های فنی و حرفه‌ای آموزش و پرورش به آنها اشاره می‌كند، البته دو سال است كه مورد تاكید قانون نظام جامع آموزش و تربیت فنی، حرفه‌ای و مهارتی قرار گرفته و از این پس فقط كافی است به مرحله عمل برسد. این قانون كه آبان سال96 به تصویب مجلس رسیده و یك ماه بعد توسط رئیس‌جمهور ابلاغ شده، ترویج و تقویت فرهنگ كار، تولید، كارآفرینی و اخلاق حرفه‌ای همچنین آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص متناسب با نیازهای بازار كار امروز و فردا و كمك به تولید ثروت و كاهش فقر از طریق توانمندسازی نیروی كار و در نتیجه خوداشتغالی و كاهش بیكاری را در اولویت اهدافش قرار داده، كلید واژه‌ها و الزاماتی كه البته به صرف زیبا و جذاب بودن به نتیجه نمی‌رسد و به قول آذركیش فقط در شرایطی به جریان ملی مهارت‌آموزی تبدیل می‌شود كه به قول رئیس سازمان فنی و حرفه‌ای این الزامات به شكل‌گیری یك اتئلاف اجتماعی حول محور مهارت‌آموزی منجر شود.