نسخه Pdf

نقش حَرمَله نقطه عطف بازیگری من است

ناگفته‌های انوش معظمی از بازی در «مختارنامه»

نقش حَرمَله نقطه عطف بازیگری من است

هرساله و همزمان با فرا رسیدن حماسه عاشورای حسینی، رسانه ملی نیز برنامه‌ها و سریال‌های خود را با این ایام تطبیق داده و به پخش برنامه‌ها و سریال‌هایی با رویكرد مذهبی مشغول می‌شود. سریال‌هایی با مضامینی مذهبی با رویكرد مرور تاریخ مذهبی ما در جهان‌اسلام كه در این ایام مخاطبان زیادی را به پای جعبه جادو كشانده است. در این شماره از قاب كوچك سراغ منفی‌ترین و جاودان‌ترین نقش‌های منفی سریال‌های مذهبی رفته ایم تا از سختی‌ها و فراز و نشیب‌های آنها بدانیم. یكی از از این نقش‌های منفی، نقش حرمله در سریال «مختارنامه» است كه یكی از منفورترین شخصیت‌های تاریخ اسلام است. در همین رابطه با انوش معظمی بازیگر این كاراكتر به گفت‌وگو نشستیم تا به مرور سختی‌های ایفای این نقش، بازخوردهای آن و خاطراتش بپردازد كه در ادامه می‌خوانید.

زهرا دمز آبادی

 در ابتدا از سختی‌ها و فراز و نشیب ایفای نقش‌های منفی در سریال‌های مذهبی بگویید.
نقش‌های منفی ذاتا در دل خود یك سری سختی‌ها دارند. در نگاه مخاطب مقایسه‌ای بین شخصیت بازیگر و نقش منفی صورت می‌گیرد و مخاطبان نسبتا به شخصیت واقعی آن فرد در جامعه، گارد می‌گیرند. اگر این نقش‌ها واقعی باشند و در قلب مخاطب هم ما به ازای تاریخی داشته باشند، این سختی بیشتر می‌شود و اگر این سابقه تاریخی مذهبی باشد، این سختگیری نسبت به شخصیت واقعی فرد در جامعه صدچندان خواهد شد، بازیگر باید پی سختی‌های ایفای این نقش‌ها را به تن خود بمالد، اما به‌دلیل اعتقاد قلبی و مذهبی بازیگران ایرانی نسبت به این نقش‌ها، ایفای این نقش‌ها را به راحتی می‌پذیرند و سختی‌های آن را به جان می‌خرند و نگاهی عاشقانه، مذهبی و اعتقادی به انتخاب این نقش‌ها دارند كه من هم از این قاعده مستثنی نبودم و هرگونه واكنشی را نسبت به این نقش 
ثواب می‌بینم.
 با توجه به این‌كه نقش‌های منفی در خاطر مخاطبان بیشتر به جا می‌ماند، بازخوردها نسبت به بازی‌تان و این نقش چه بود؟ 
در زمانه ما این مساله نسبی است و تمام چیزهایی كه گفتید در بازی كردن یك نقش وجود دارد؛ خود من و آقای میرباقری فكر نمی‌كردیم كه این نقش چنین بازخوردی داشته باشد. من در سریال «مختارنامه» در دو قسمت ایفای نقش می‌كنم، اما اگر حمل بر خودستایی نباشد، از هر مخاطب «مختارنامه» بپرسید كه سه چهار شخصیت به یاد ماندنی این سریال را نام ببرد، قطعا حرمله یكی از آنها خواهد بود و این مایه مباهات من است كه از پس این نقش برآمدم و در خاطر مخاطبان مانده است.
 فكر نمی‌كردید با بازی در این نقش، همیشه از شما به عنوان یك كاراكتر منفی یا منفور یاد خواهد شد؟ 
این خطر برای همه بازیگران وجود دارد، برای من هم وجود داشته است و من هم دو روی سكه ایفای این نقش را دیدم. مورد مهر و هم مورد بی مهری از سمت همكاران خودم در سینما و تلویزیون واقع شدم كه برچسب نقش منفی را روی من زدند و با نقش‌آفرینی منفی به صورت آماتور برخورد می‌كنند و فكر نمی‌كنند یك بازیگر ممكن است توانایی انجام ده نقش دیگر را هم داشته باشد. پیشنهادهایی كه معمولا به من داده می‌شود در همین فضای كاری است و این موضوع یكی از اشكالات مملكت ماست.
 از سختگیری‌های داوود میرباقری برای رسیدن شما به این نقش كه ما به ازای تاریخی داشت، بگویید.
 در این كه سختگیری‌های آقای میرباقری در چه سطحی است، صحبت‌های زیادی شده است و شاید مخاطب شما هم در مطبوعات با این موضوع نا‌آشنا نباشند. آقای میرباقری در مواجهه با نقش و بازیگر ظرافت‌های خودش را دارد و بسیار سختگیر هستند و تا وقتی كه آن چیزی كه در ذهن دارد، به ثمر نرسد، ممكن است 50 یا صد برداشت هم برای یك بازیگر در یك پلان وقت بگذارند تا آن چیزی كه می‌خواهند را ببینند. او نسبت به من هم سختگیری زیادی داشت، چون پیش از آن كه من بازیگر آقای میرباقری باشم رابطه ما استاد شاگردی بود و به همین دلیل سطح توقع ایشان از من بیشتر بود و دوست داشتند نسبت به بقیه زودتر به نقش برسم.
 ایفای این نقش برای شما چه سختی‌هایی داشت؟
نقش حرمله سختی‌های بسیار زیادی داشت، 
از جمله گریم سنگین آن كه از صورت تجاوز می‌كرد و به روی دست‌های من می‌رسید و دست‌های من تا انگشتان همه پوشیده از مو بود. ما نزدیك شش ساعت زمان گریم داشتیم و آقای مسعود ولدبیگی شخصا روی گریم من كار كردند. در محل‌های فیلمبرداری سختی هم كار كردیم، ولی در نهایت حاصل كار هیچ كدام از سختی‌ها را 
به یاد ما نمی‌آورد.
 چطور شد كه برای ایفای نقش حرمله انتخاب شدید؟
من زمانی كه فیلم «معصومیت از دست رفته» را كار می‌كردم، باید خنجرهایی را به سیبلی پرتاب می‌كردم كه در این راستا تمرین‌هایی كردم و زمانی كه آن را اجرا كردم، آقای میرباقری از آن بسیار خوشش آمد و در لحظه جرقه ایفای نقش حرمله توسط من به ذهن‌شان خطور كرد و پیشنهاد آن را همان زمان به من دادند و گفتند اگر نقش حرمله را بازی كنی اتفاقات خوبی در بازیگری برای تو اتفاق 
خواهد افتاد.
 به نظر خود شما، پس از ایفای این نقش اتفاق خوبی برای شما در عرصه بازیگری افتاد؟
قطعا اتفاق خوبی در عرصه هنری برای من افتاد و همچنان هم اتفاق خوبی است. همین كه هنوز و با گذشت ده سال با من درباره این نقش مصاحبه می‌شود، یعنی اتفاق خوبی برایم می‌افتاده است. كدام نقش و مجموعه‌ای است كه این میزان عمر طولانی داشته باشد؟ پس این سندی است كه اتفاق خوبی برایم افتاده است. اگر زاویه‌ای كه نسبت به این كاراكترها در سینما درباره بازیگر گرفته می‌شود، زاویه درستی نیست، نباید آن را گردن نقش بیندازیم. نقش حرمله نقطه عطف بازیگری من بود و كاملا بازیگری من را به دو بخش قبل و بعد از «مختارنامه»  
تقسیم كرد.
 خاطره شیرین یا تلخی از زمان ایفای این نقش دارید؟
بگذارید یكی از خاطراتی را برایتان بگویم كه تاكنون جایی نگفته‌ام. من زمانی كه قرار بود پلان معروف پرتاب تیر را بازی كنم، در فاصله 50 متری ما عكاس كار آقای مسعود پاكدل زیر یك سایبانی با آن دوربین‌ها و تجهیزات روبه‌روی من روی یك صندلی نشسته بودند تا از آن پلان عكس تهیه كنند. یک لحظه به دلم افتاد كه به آقای پاكدل بگویم كنار بروند و از او خواستم محل استقرار خود را تغییر دهد كه او هم خوشبختانه پذیرفت. زمانی كه من تیر را پرتاب كردم، در كسری از ثانیه این تیر در محلی كه پیش از این آقای پاكدل روی آن نشسته بوند فرو رفت و من خدارا شكر كردم كه محل قرار گیری مسعود پاكدل تغییر كرد و شاهد اتفاق ناگواری نبودیم.
 حرف ناگفته‌ای از نقش حرمله و سریال «مختارنامه» وجود دارد كه بگویید؟
از سریال «مختارنامه» حرف ناگفته‌ای وجود ندارد، اما از واقعه كربلا و روز عاشورا بی‌نهایت مطالب ناگفته و فیلم‌های نساخته وجود دارد و بسیاری از فیلمسازان ما می‌توانند به واقعه كربلا نزدیك شوند و اثر خود را به یادگار بگذارند و فرهنگ حسینی را از طریق ساخته‌های خودشان به همه دنیا ثابت كنند. امیدوارم روزی برسد كه سختگیری‌ها در این حوزه به حداقل برسد و اجازه دهند فیلمسازان ما آزمون و خطا كنند. امیدوارم شرایط فراهم و سختگیری‌ها نسبت به واقعه عاشورا كمتر شود.