جنایت به‌خاطر سوءظن

مرد شكاك به اتهام قتل پسر نوجوان محاكمه شد

جنایت به‌خاطر سوءظن

زمانی كه مرد میانسال وارد خانه‌اش شد و بهزاد ۱۷ ساله را مقابل خانه‌شان دید، به گمان این‌كه او برای برقراری ارتباط با دخترش آنجا آمده، او را تعقیب كرد. سرانجام درگیری خونینی بین او و پسر رخ داد كه نتیجه‌اش جز كشته شدن نوجوان نبود. متهم روز گذشته در جلسه محاكمه، ادعا كرد قصد به قتل رساندن پسر را نداشته است.

به گزارش خبرنگار جام‌جم، ظهر سوزان ۱۸ تیر ۹۶ بود و هاشم داشت دوان دوان طول كوچه را طی می‌كرد تا به خانه‌اش برسد كه یكدفعه چشمش به بهزاد افتاد كه دم در خانه‌شان ایستاده بود. هاشم دید كه در حیاط باز شد و بهزاد وارد خانه شد. پشت سر او هم مرد میانسال وارد خانه شد.
چند لحظه بعد كوچه پر شده بود از داد و فریاد مرد میانسال، بهزاد پا به فرار گذاشته بود و هاشم كه به‌خاطر گرمای هوا به نفس نفس افتاده بود و به او نمی‌رسید، چاقویی را كه در دست داشت از پشت سر به سمت او پرتاب كرد. چاقو به بدن بهزاد فرو رفت و نوجوان ۱۷ ساله نقش زمین شد.همان موقع بود كه مادر و خواهر بهزاد كه از قبل با همسر هاشم قرار داشتند، سر رسیدند و شاهد مجروح شدن او بودند.
ماجرا خیلی سریع به اطلاع امدادگران اورژانس رسید و بهزاد به یكی از بیمارستان‌های نزدیك محل حادثه یعنی ورامین منتقل شد.
ساعتی از بستری شدن پسر نوجوان نگذشته بود كه او به‌دلیل پارگی ریه ناشی از اصابت چاقو، جان خود را از دست داد . متهم همان شب دستگیر شد و در اولین اظهارات خود گفت: «آن روز وقتی به خانه رسیدم و پسر نوجوان را دم در خانه‌مان دیدم، اول گمان كردم كه او برای كار خیاطی به خانه‌مان آمده است. همسرم در خانه خیاطی می‌كند و خیلی وقت‌ها پیش می‌آید كه یك مرد برای گرفتن سفارش مادر یا خواهرش به خانه ما می‌آید و سریع می‌رود. همان جا سر كوچه ایستادم و یك سیگار كشیدم. اما دیدم پسر وارد خانه‌مان شد و بیرون نیامد. به خانه رفتم و متوجه شدم همسرم خانه نیست. یكدفعه پسر نوجوان از كنارم رد شد و بیرون رفت. حالم خیلی بد شده بود و چون دختر 15 ساله‌ام در خانه تنها بود، هزار و یك فكر مختلف به سرم زد. به حدی عصبانی بودم كه چیزی از دخترم نپرسیدم و فقط دنبال پسر رفتم. اما او با سرعت رفت و دور شد و من هم به‌خاطر گرمای هوا به نفس نفس افتاده بودم و نتوانستم خودم را به او برسانم.»
هاشم در آن لحظه به خانه برگشته بود و در تماس با همسرش موضوع را به او اطلاع داده بود. متهم ادامه داد: «به همسرم زنگ زدم و ماجرا را گفتم. او سریع خودش را به خانه رساند و گفت آن پسر بهزاد، پسر یكی از دوستان او بوده است. گفت از او خواسته بود به خانه بیاید و رایانه را تعمیر كند. بعد هم گفت همین الان با خواهر و مادر بهزاد برای كار خیاطی قرار دارد و گفت برای اطمینان من به خود بهزاد هم زنگ می‌زند كه بیاید خودش توضیح دهد.»
با تماس همسر هاشم، بهزاد باز هم به خانه هاشم رفته بود، اما با سر رسیدن بهزاد، هاشم باز هم كنترل خشم خود را از دست داده و شروع به داد و بیداد كرده بود.
هاشم گفت: «او خیلی ترسیده بود و قسم می‌خورد كه با اطلاع همسرم به خانه آمده بود و فكر می‌كرد خود همسرم در خانه است. وقتی پا به فرار گذاشت، دنبالش دویدم. از مدت‌ها قبل یك چاقو در خیاطی بود كه داخل غلاف هم بود. با شتاب آن را برداشتم و به سمتش پرتاب كردم. »
با اظهارات صریح متهم و شكایت اولیای‌دم یعنی پدر و مادر بهزاد، پرونده با صدور كیفرخواست راهی دادگاه كیفری یك استان تهران شد. بعد از جلسه اول محاكمه، متهم به قصاص محكوم شد اما با ایراد نقص در پرونده از سوی دیوانعالی كشور، مبنی بر روشن شدن علت تامه فوت در گزارش پزشكی قانونی، پرونده به دادگاه بازگشت و پرونده بعد از رفع نقص‌بار دیگر برای رسیدگی به شعبه هشتم فرستاده شد. براساس نظریه پزشكی‌قانونی علت تامه فوت پارگی ریه ناشی از اصابت جسم تیز و برنده گزارش شده است.
روز گذشته طرفین پرونده در شعبه هشتم حاضر شدند. مادر و پدر داغدار بهزاد تقاضای قصاص متهم را عنوان كرده و بیان كردند به هیچ وجه از خواسته خود كوتاه نمی‌آیند.
در این لحظه متهم در جایگاه دفاع حاضر شد و گفت: بابت اتفاقی كه افتاده خیلی متاسفم و به خانواده بهزاد تسلیت می‌گویم. اما من اتهام قتل عمد را قبول ندارم، چرا كه نمی‌خواستم بهزاد را به قتل برسانم. باور كنید آن چاقو داخل غلاف بود و من فكرش را هم نمی‌كردم که باعث فوت او شود. فقط می‌خواستم زهرچشمی از او بگیرم.
قاضی رحمانی از متهم پرسید: «اگر راست می‌گویی و چاقو در غلاف بود چطور باعث مرگ پسر شد؟»
متهم گفت: «نمی‌دانم. شاید نوك آن از غلاف بیرون بوده.»
پس از دفاعیات متهم و وكیل مدافعش، قضات برای صدور حكم وارد شور شدند.