گزارشی از نماآهنگ «علامت پرچم» که بهمناسبت اربعین از تلویزیون پخش میشود
عشق به قافیه دمشق
یكی از اتفاقات خوب تلویزیون، تولید و پخش نماآهنگهای مذهبی است كه در مناسبتهای مختلف از شبكههای سیما پخش میشوند و اغلب بسیار هم تاثیرگذار هستند و مورد توجه قرار میگیرند. كلیپهای كوتاهی كه در عرض چند دقیقه درست مثل یك فیلم كوتاه حق مطلب را ادا میكنند و از این جهت یكی از سختترین گونههای فیلمسازی محسوب میشوند. موسسه مصیر یكی از موسساتی است كه در این زمینه فعالیتهای گستردهای داشته و مسیری را ابداع كرده كه در نوع خود جدید است؛ آن هم استفاده از صدا و دكلمه شعرایی است كه با آنها همكاری میكند. در این میان به تازگی نماآهنگی به نام «علامت پرچم» را تولید كرده كه در آن گروه با توجه به مضمون نماآهنگ، سفری هم به سوریه در شرایط نهچندان مساعدی كه این كشور جنگزده دارد، داشتهاند. این نماآهنگ در همین مدت كوتاه توانسته مورد توجه هم قرار بگیرد. از این رو جامجم گزارشی در این باره داشته و با شاعر، بازیگر و كارگردان كار گفتوگو كرده و از ویژگیهای این نماآهنگ و سختیهای كار پرسیده كه در ادامه میخوانید:
حامد عسكری، بازیگر و شاعر نماآهنگ «علامت پرچم» كه همکار خودمان است و درباره حال و هوای این شعر و نحوه شكلگیری آن گفت: من پیش از این با خوانندههای بسیاری كار كردم كه تولید و پخش هم شده است، اما این نخستین تجربه من است كه روی كار با صدای خودم دكلمه میكنم و اینكه حتی بازی كردم و مقابل دوربین رفتم. ما چند جلسه در اینباره داشتیم و فیلمنامه آماده شد و من باید روی فیلمنامه شعر میگفتم و كار بسیار سختی است كه بتوانی خط روایت را حفظ كنی . آن هم در شرایطی كه به جای دوربین حرف نزنی.
وی ادامه داد: مدتی تلاش و فكر كردم اما جرقه شعر نمیخورد و مصراع اول در ذهنم نمیآمد. تصمیم گرفتم تماس بگیرم و از ادامه همكاری انصراف بدهم.
البته قرار یك جلسه را با دوستان گذاشتم تا رودررو مساله را بیان كنم. شب توی خانه بودم که مصرع اول جرقه خورد و شعر گفته شد.
عسكری درباره حضورش مقابل دوربین به عنوان بازیگر نماآهنگ هم بیان كرد: مجموعه مصیر در تمام نماآهنگهایی كه كار میكنند، از صدا و چهره شعرا استفاده میكنند.
سوریه، بهشت مستندسازان جهان است
عسكری درباره تغییرات شعر و مقابل دوربین رفتن هم توضیح داد: یك سری ابیات، كوتاه و كمتر شد و یكسری جابهجایی هم در ابیات صورت گرفت كه خروجی كار آن چیزی است كه دیدهاید.
البته برای این كار سفری هم به سوریه داشتیم كه قرار بود چند روزی را برای ضبط كار در سوریه بمانیم كه متاسفانه مجوزهای امنیتی و حراستی و محافظتی به مشكل برخورد و سفر یك هفتهای ما به 21 روز آن هم در ماه رمضان انجامید.
از این نظر، سختیهای بسیاری را پشت سر گذاشتیم. به هر حال منطقه جنگزده بود و مشكلات بسیاری از جمله ناامنی داشت.
به عنوان مثال ما برای این كلیپ علفهای خشك زمینی را آتش زدیم. آن هم در شرایطی كه بین علفها تعدادی فشنگ عملنكرده وجود داشت كه با آتشی كه ما ایجاد كردیم، فشنگها عمل كرد. خوشبختانه كسی آسیب ندید. فقط در یكی از انفجارها من زمین خوردم و زانویم
صدمه دید.
وی درباره حس و حال قرار گرفتن در یك كشور و منطقه جنگزده عنوان كرد: جنگ سوریه از ابتدا و لحظه شلیك اولین گلوله جنگ عجیبی بود. گرچه كشور ما هم سالها درگیر جنگ بوده اما جنگ كلاسیك و منظم و طبق قواعد جهان بود.
در آنجا همه قواعد میشكند. سوریه الان بهشت مستندسازان جهان است. چون آدمهای بسیاری را میتوانی ببینی كه پر از قصه هستند. ما فقط توانستیم بخش كوچكی از این داستانها را روایت كنیم. بد نیست بدانید ما در منطقه جوبر سوریه كار میكردیم كه شهركی است كه وسعت بسیاری دارد، اما به خاطر جنگ به یك ویرانه تبدیل شده بود.
سفر شاعر در عالم خیال
مهدیار عقابی، كارگردان نماآهنگ علامت پرچم در پاسخ به این سوال كه چرا چنین موضوعی را برای ساخت نماآهنگ انتخاب كرده است، عنوان كرد: كار قبلی من با عنوان «ارغوان» خوشبختانه خیلی مورد توجه قرار گرفت. به طور كلی تخصص من در زمینه ساخت نماآهنگ است و سالهاست كه نماآهنگهای بسیاری را با موضوعات مختلف ساختهام. البته با توجه به سختیهایی كه اینگونه از فیلمسازی دارد، اما میتواند تاثیرگذارتر هم باشد. همچنین بازنشر آن امكانپذیرتر است و از تاثیرات موسیقی و شعر خیلی میتوان بهره برد. علامت پرچم آخرین نماآهنگی است كه توفیق ساختش را داشتم و از ابتدا همین عنوان را داشت. ایده این عنوان و اینكه شاعر به یك مراسم شعرخوانی دعوت است و در بین راه و در عالم خیال در یك موقعیت دیگر قرار میگیرد، مفهوم كار روی علامت پرچم بود و از این رو برخلاف سایر كارهایی كه در انتها نام كار انتخاب میشود، این كار ابتدا اسمش انتخاب شد و بعد كار به شعر و موسیقی رسید. به هر حال موضوع داغی برای ما بود. از این رو كه در زمان جنگ فیلمها با محوریت دفاع مقدس و بعد از جنگ محتوای فیلمها مرتبط با جنگ بود. ما هم به این نتیجه رسیدیم حال كه موضوع جنگ خیلی مساله جدیای نیست، اما آفات و اتفاقاتی كه جنگ سوریه رقم زد و مدافعان حرم، برای ما به موضوعی جدی تبدیل شد و بستر آن هم فراهم آمد و اولین نماآهنگ داستانی است كه در موقعیت جغرافیای واقعی سوریه شكل میگیرد.
فیلمبرداری در مكانهای پاكسازی نشده
این كارگردان درباره سختیهای كار در سوریه و حضور در یك كشور جنگزده هم توضیح داد: وقتی در اتمسفر آن فضا قرار میگیری، متمركزتر میشوی. سكانسی كه زنها رهایی پیدا میكنند و آزادی صورت میگیرد، چیزی بود كه آن اتمسفر به من داد. یعنی مواجه شدن با خانواده شهدای سوریه ایدههای بسیاری را به ما میداد. البته سختی كار شاید به ناامن بودن آنجا برگردد. اینكه هنوز برخی از مكانها پاكسازی نشده و حتی برای بازدید محل هم رفتیم خیلی از جاها به ما اجازه ورود نمیدادند. اما ما خطر میكردیم تا بتوانیم بهترین مکان را انتخاب كنیم و به آن مناطق سرك میكشیدیم.
وی درباره طولانی شدن پروسه تولید هم گفت: یك هفتهای بهدلیل هماهنگ نشدن، كارمان به تعویق افتاد. چون به هر حال سوریه شرایط خاصی دارد و از این رو پروسه هماهنگی به طول انجامید. وگرنه پروسه ضبط طبق پیشبینیها و برنامهریزیها انجام شد. دلیلش هم این است كه سیستم سوریه با ایران خیلی متفاوت است. در ایران وقتی مجوز میگیری همه چیز حل میشود. اما آنجا بهدلیل اینكه همه چیز كلامی است و امكان دارد جای آدمها مدام تغییر كند و سیستم اداری شان به هم ریخته است، با مشكل روبهرو شدیم. به همین دلیل بچهها خیلی زحمت كشیدند و بهخصوص سپاه كه پیگیریهای لازم را انجام داد تا مشكلات برطرف شود. البته مشكلات سوریه زیاد بود، اما باعث نشد بترسیم و جا بزنیم و از ادامه كار منصرف شویم. امیدوارم دوستان دیگری كه میخواهند از فضای سوریه برای ساخت آثار خود بهره بگیرند، نترسند و مصمم باشند. چون خیلیها تصور میكنند كه فضای سوریه مناسب كار نیست و از این رو به آن فكر هم نمیكنند؛ در صورتی كه اصلا اینگونه نیست و خلأ این كار هم خیلی احساس میشود. بستر سوریه هم بستر بسیار مناسبی برای ساخت آثار تاثیرگذار است. آن هم در حوزه داستانی به شدت میزانسنپذیر است. مسؤولان فرهنگی سوریه هم مشتاق این همكاریها هستند.
15 روز بعد از عملیات
عقابی درباره لوكیشن این كار هم توضیح داد: ما نتوانستیم لوكیشنهای زیادی را برای كار انتخاب كنیم. آن هم به دلیل شرایط خاصی است كه این كشور دارد. از اینرو در حومه دمشق ناچار بودیم كار كنیم كه مشخص بود دو سال از جنگ گذشته و پاكسازی شده و خالی از سكنه است. حتی امكانات رفاهی هم وجود نداشت. اما توانستیم منطقه جوبر را پیدا كنیم كه چند ماهی است جنگ در آنجا به پایان رسیده است و هنوز زندگی در بخشی از آن جریان داشت؛ چون داستان نماآهنگ 15 روز بعد از عملیات است كه میبینیم، از این رو به پیشنهاد دوستان آنجا را پیدا كردیم و دوستان هم كمك كردند تا صحنه را آماده كنیم. ضمن اینكه همزمان با كار ما، گروهی در حال پاكسازی هم بودند.
وی درباره استفاده از صدای شعرا در نماآهنگ و حضورشان مقابل دوربین هم بیان كرد: ما مجموعهای هستیم كه به صورت تخصصی در حوزه نماآهنگ كار میكنیم و ایده استفاده از صدا و بازی شعرا، ایده همین مجموعه است. ما چون شعرا را هنرمندان فرهیخته میدانیم، چه بهتر كه از صدا و چهره آنها استفاده كنیم تا تاثیرگذارتر باشد. بهخصوص اینكه از شعرای صاحبنام استفاده كردیم. بنابراین ترجیح دادیم كه از خوانندهها استفاده نكنیم و این جریان استفاده از شعرا را به راه انداختیم و نتیجه هم گرفتیم. البته شاید در كارهای بعد سراغ ایدههای جدید برویم. چون در این زمینه اشباع شدهایم.
وی در پایان درباره سایر بازیگران نماآهنگ عنوان كرد: بهدلیل اینكه برای اعزام دوستان محدودیت داشتیم، از دوستان سوری برای بخشهایی از كار بهره گرفتیم. البته آن بازیگری كه نقش مدافع حرم را بازی كرد، از دوستان ایرانی ما بود كه برای تحقیق به سوریه آمده بود. سایر دوستان و خانوادهها همگی همسر و فرزندان شهدای سوریه هستند كه با ما در سكانسی از كار همكاری كردند؛ ضمن اینكه ما از هیچ پلان آرشیوی استفاده نكردیم. چه در پلان حرم و چه در هیات همگی برگزار شد و تصویر گرفتیم. بدون اینكه بخواهیم از آرشیو استفاده كنیم. موسیقی كار هم زیر نظر آقای سعادتمند انجام شد و سعی كردیم موسیقی تاثیرگذاری باشد.