تهران ما را خواهد بلعید

تهران ما را خواهد بلعید


 تمدن شهری‌ای كه حالا ما برای خودمان دست و پا كرده‌ایم، حاصل تلاش‌های چند هزارساله‌مان برای قابل سكونت‌كردن زمین بوده است؛ زمینی كه هیچ شباهتی به روزهای اولیه‌اش ندارد. برای مقایسه ابدا نیاز نیست به چندهزارسال پیش برگردیم. در قرن گذشته، در همین تهران، خانه‌هایی داشتیم با حیاط مركزی، حوض‌های بزرگ، باغچه‌هایی سرسبز، هشتی و تالار و ایوان و شاه‌نشین و كاربندی‌هایشان، ارسی‌ها و شیشه‌های رنگارنگ، تلالو هنر و معماری و زندگی كه ارزش حقیقی انسان را ارج می‌گذاشت و «خانه» برایشان بیان مقدسی بود از مجموعه هر چه خوبی و زیبایی است. شهر مملو از باغ‌هایی بود كه پر از روح زندگی بودند! هرچه از آن‌روزها گذشت، دارالخلافه بیشتر شبیه تهرانی شد كه می‌شناسیم؛ آسمانی كه دیگر آبی نیست، طبیعتی كه به یغما رفته و جایش را به برج‌هایی داده كه حتی مسیر ابرها را نیز سد كرده‌اند و پرندگانی كه با آسمان شهر قهر كرده‌اند.
فكر می‌كنید زیادی ناامیدكننده است؟ درست فكر می‌كنید! من هم با شما موافقم. شهری كه امروز در آن زندگی می‌كنیم، چیزی نیست كه باید باشد. ما روشی پیش گرفته‌ایم كه حاصلی جز مشتی روح افسرده ندارد.
این‌كه پنجره اتاق‌مان را باز كنیم، صدای پرنده‌ای باشد، سرسبزی شادابی‌بخشی باشد، هوای سالمی برای تنفس عمیق باشد دیگر حتی آرزو هم نیست، زیرا دریافته‌ایم دیگر محال است. اما به‌راستی محال است؟ این بار را اشتباه می‌كنید! من می‌گویم گذشتگان‌مان چیزی می‌دانستند كه گفته‌اند «ماهی را هروقت از آب بگیرید، تازه است» و «جلوی ضرر را از هركجا بگیریم، منفعت است»! اما به تلنگر جمعی نیاز است.
این را بارها نوشته‌ام و گفته‌ام. باید همه بخواهیم. مثل بیماری كه باید خودش بخواهد، با پای خودش به بیمارستان برود و با میل خودش درمان را بپذیرد. شهرمان بیمار است، ولی از خوش‌اقبالی، این بیماری علاج دارد!
نمی‌خواهم از دریچه تخصصم و تعاریف كارشناسانه با شما صحبت كنم؛ از این‌كه چقدر طبیعت می‌تواند الهام‌بخش باشد. در دنیای علم ثابت شده حتی می‌تواند شفابخش باشد. از این‌كه كشورهای جهان اول به این باور رسیده‌اند كه باید طبیعت را بار دیگر به شهرها تزریق كنند.  از در نظر گرفتن تسهیلات كلان برای ساختمان‌سازها، تا ساخت شهرهایی در ارتفاع به شرط ایجاد فضای سبز تا درنظرگرفتن جریمه‌های سنگین و گزاف!
من می‌خواهم از دریچه انسانی با شما صحبت كنم. از مردم، نهادها، سازمان‌ها و به‌ویژه هم‌صنف‌های خودم می‌خواهم كمك كنید روح را به شهرهای‌مان برگردانیم. بیایید به خودمان و به زمینی كه هیچ‌وقت برای‌مان كم نگذاشته رحم كنیم. اگر چنین نكنیم، خشم طبیعت ما را خواهد بلعید. باور كنید.