ــــــچرا؟
یكی از بازیگران سریال ستایش در برنامه فرمول یك از احتمال ساخته شدن یا نشدن «ستایش ۴» و ماجرای ممنوعالكاریش گفت.
كه؟ مهدی سلوكی
ستایش ادامه دارد؟ فكر نمیكنم این اتفاق بیفتد، چون همه چیز به سر و سامان رسید و همه به مرادشان رسیدند و دیگر دلیلی ندارد كه ادامه داشته باشد. قبلا برخی دوستان حرف زده بودند درباره فصل ۳ و دعوایشان را كرده بودند ما حرفی نزنیم بهتر است.
درباره نقشش چه گفت؟ نمیدانستم گریمها قرار بود چطور باشد و دخالتی هم نداشتیم. چون به ما مربوط نیست.
دیگه چی گفت؟ ما ایرانیها كلا خواسته یا ناخواسته سنتی هستیم. حتی نوجوانهای بهروزمان هم رگههایی از سنت مثل احترام به بزرگترها، حرف زشت نزدن و... در وجودشان هست. به اعتقاد من اینكه ستایش خیلی بیننده داشت همین دلیل بود كه این روابط را خیلی زیاد داشت. این احترامها قشنگ بود.
یك جایی هم خواسته یا ناخواسته مجبوری. به هر حال سریال ساخته میشود كه حرفی برای گفتن داشته باشد و ما سرتیترهایی مثل احترام را به مخاطب دیكته كنیم. برای همین هم مخاطب زیاد دارد. پدربزرگ خود من وقتی در قید حیات بود و به خانهاش میرفتیم پدرم از قبل میگفت اگر آنجا رفتیم و پدربزرگ چیزی گفت جواب ندهیها. روابط نوه و پدربزرگ را در سریال ستایش هم میدیدیم و نوه حتی اجازه اظهارنظر جلوی پدربزرگ را نداشت.
بازهم درباره مخاطبان باید بگویم همه جا حتی در شهرهایی كه تلویزیون آنجا به سختی پیدا میشد از من درباره ستایش میپرسیدند. با همه اینها به آماری كه وجود دارد، كاری ندارم، اما قبل از اینكه كار را شروع كنیم هر جا میرفتم از من میپرسیدند ستایش چه میشود؟ پیش داوری نمیكنم اما به نظرم مسائلی در سریال هست كه ایرانیها دوست دارند.
اجرا و ممنوعالكاری: 18 سال پیش مجری «نیمرخ» بودم اما دیدم این كاره نیستم و اجرا را كنار گذاشتم. مدل آن برنامه مجری- بازیگری بود و ما پلاتو را حفظ میكردیم و مدلی كه مهمانی داشته باشیم یا موضوعی به ما بگویند و اجرایش كنیم، نبود.
من اجرا را كنار نگذاشتم و خودش مرا كنار گذاشت. آخرین بار مجری «نیمرخ» بودم و دیدند جواب نداد كلا جمع شد!
در مورد ممنوعالكاری هم بعد سریال «نرگس» بود كه زمانی در حالی كه علتش را نمیدانم، صلاح دانستند من فعالیتی نداشته باشم! آن زمان مدام قرارداد میبستم و به دفاتر میرفتم اما میگفتند شما بروید منزل استراحت كنید! این شد كه دیگر به دبی رفتم و چهار پنج سال آنجا بودم. البته در آن مدت هم سعی میكردم به تلویزیون برگردم.
یك كار هم صحبت كردیم و قرارداد بستیم و سه چهار بار به ایران آمدم و برگشتم و نشد. گفتم حداقل پول بلیت مرا بدهید! به هر حال دوباره خواست خدا شامل حال من شد و با نقشهای كوچك كار كردم و به عشقم رسیدم و دوباره دارم كار میكنم. چون من بازیگری را خیلی
دوست دارم.
كه؟ مهدی سلوكی
ستایش ادامه دارد؟ فكر نمیكنم این اتفاق بیفتد، چون همه چیز به سر و سامان رسید و همه به مرادشان رسیدند و دیگر دلیلی ندارد كه ادامه داشته باشد. قبلا برخی دوستان حرف زده بودند درباره فصل ۳ و دعوایشان را كرده بودند ما حرفی نزنیم بهتر است.
درباره نقشش چه گفت؟ نمیدانستم گریمها قرار بود چطور باشد و دخالتی هم نداشتیم. چون به ما مربوط نیست.
دیگه چی گفت؟ ما ایرانیها كلا خواسته یا ناخواسته سنتی هستیم. حتی نوجوانهای بهروزمان هم رگههایی از سنت مثل احترام به بزرگترها، حرف زشت نزدن و... در وجودشان هست. به اعتقاد من اینكه ستایش خیلی بیننده داشت همین دلیل بود كه این روابط را خیلی زیاد داشت. این احترامها قشنگ بود.
یك جایی هم خواسته یا ناخواسته مجبوری. به هر حال سریال ساخته میشود كه حرفی برای گفتن داشته باشد و ما سرتیترهایی مثل احترام را به مخاطب دیكته كنیم. برای همین هم مخاطب زیاد دارد. پدربزرگ خود من وقتی در قید حیات بود و به خانهاش میرفتیم پدرم از قبل میگفت اگر آنجا رفتیم و پدربزرگ چیزی گفت جواب ندهیها. روابط نوه و پدربزرگ را در سریال ستایش هم میدیدیم و نوه حتی اجازه اظهارنظر جلوی پدربزرگ را نداشت.
بازهم درباره مخاطبان باید بگویم همه جا حتی در شهرهایی كه تلویزیون آنجا به سختی پیدا میشد از من درباره ستایش میپرسیدند. با همه اینها به آماری كه وجود دارد، كاری ندارم، اما قبل از اینكه كار را شروع كنیم هر جا میرفتم از من میپرسیدند ستایش چه میشود؟ پیش داوری نمیكنم اما به نظرم مسائلی در سریال هست كه ایرانیها دوست دارند.
اجرا و ممنوعالكاری: 18 سال پیش مجری «نیمرخ» بودم اما دیدم این كاره نیستم و اجرا را كنار گذاشتم. مدل آن برنامه مجری- بازیگری بود و ما پلاتو را حفظ میكردیم و مدلی كه مهمانی داشته باشیم یا موضوعی به ما بگویند و اجرایش كنیم، نبود.
من اجرا را كنار نگذاشتم و خودش مرا كنار گذاشت. آخرین بار مجری «نیمرخ» بودم و دیدند جواب نداد كلا جمع شد!
در مورد ممنوعالكاری هم بعد سریال «نرگس» بود كه زمانی در حالی كه علتش را نمیدانم، صلاح دانستند من فعالیتی نداشته باشم! آن زمان مدام قرارداد میبستم و به دفاتر میرفتم اما میگفتند شما بروید منزل استراحت كنید! این شد كه دیگر به دبی رفتم و چهار پنج سال آنجا بودم. البته در آن مدت هم سعی میكردم به تلویزیون برگردم.
یك كار هم صحبت كردیم و قرارداد بستیم و سه چهار بار به ایران آمدم و برگشتم و نشد. گفتم حداقل پول بلیت مرا بدهید! به هر حال دوباره خواست خدا شامل حال من شد و با نقشهای كوچك كار كردم و به عشقم رسیدم و دوباره دارم كار میكنم. چون من بازیگری را خیلی
دوست دارم.