یك موزه كاملا روستــایی

اولین موزه مردم‌شناسی استان آذربایجان شرقی با مشاركت اهالی و دهیاری روستای بشیر این منطقه افتتاح شده است

یك موزه كاملا روستــایی

در فهرست 62 هزار و 284 تایی آبادی‌های كشورمان كه اسامی شان در سرشماری سال 95 مركز آمار ایران منتشر شده، نام روستای بِشیر هم به چشم می‌خورد، جایی همان اوایل فهرست در استان آذربایجان شرقی. روستایی كوچك كه حدود 130 نفر جمعیت ثابت دارد و 80 نفر جمعیت فصلی. بشیر اما یك روستای خاص است، روستایی كه به همت اهالی‌اش حالا بیشتر از یك سال است كه موزه مردم‌شناسی دارد، موزه‌ای كه سال گذشته همزمان با روز روستا در بشیر افتتاح و به نخستین موزه مردم‌شناسی روستایی آذربایجان‌شرقی تبدیل شده است. اتفاقی كه باعث شده نام این روستا به عنوان یكی از برگزیده‌های محور اجتماعی اقتصادی طرح‌های برگزیده دهیاری‌های كشور معرفی شود. بشیر حالا یک روستای معمولی نیست، جزو معدود روستاهای کشورمان است که برای خودش موزه دارد و اهالی هروقت بخواهند می توانند سری به این موزه بزنند و اشیایی را ببینند که یادگار نسل قدیم روستاست؛ نسلی که حالا مدت‌هاست از دنیا رفته اند اما نام و یادشان در این موزه زنده نگه داشته شده است.

یحیی پاشایی‌بشیر، دهیار جوان روستای بشیر است، كارشناسی ارشد حقوق سیاسی خوانده و از دوسال پیش پیشنهاد اعضای شورای روستایش را قبول كرده و حالا دهیار روستایی است كه در پنج كیلومتری بخش خواجه شهرستان هریس استان آذربایجان شرقی قرار گرفته. پاشایی درباره دلایل انتخابش به ما می‌گوید: من قبل از این كه دهیار بشوم خیلی در روستا فعال بودم، كارهای حقوقی همه اهالی را انجام می‌دادم و فكر كنم به خاطر همین مسائل بود كه شورا مرا انتخاب كرد، از وقتی هم كه دهیار شدم، همچنان به همان روال قبل به مشاوره‌های حقوقی‌ام به‌صورت رایگان ادامه می‌دهم، البته الان به‌جز اهالی روستای خودمان، اهالی روستاهای اطراف، بخش و...هم به من مراجعه می‌كنند.
دهیار جوان روستای بشیر درباره راه‌اندازی موزه مردم‌شناسی یعنی همان طرحی كه اسم روستای بشیر را در سطح ملی در كشور مطرح كرده، می‌گوید: ما این موزه را با پیشنهاد آقای سلیم‌پور، بخشدار دلسوزمان و همچنین آقای قابل‌نژاد كه كارشناس فرهنگ عامه هستند و همكاری اعضای شورا و همه اهالی روستا ساختیم. موزه در فضای داخلی یكی از خانه‌های قدیمی روستا كه كلا كاهگلی بود، ساخته شد و ما سعی كردیم همه وسایل قدیمی و سنتی روستا را كه نشان از فرهنگ و تاریخ و گذشته ما داشت در اینجا جمع كنیم و به معرض نمایش بگذاریم.
این یعنی هرچه در این موزه روستایی به چشم می‌خورد از خانه اهالی جمع شده و پشت هركدام یك دنیا خاطره وجود دارد؛ البته جمع‌آوری این وسیله‌ها اصلا كار راحتی نبوده. پاشایی در این‌باره هم می‌گوید: كلا برای انجام كارهای فرهنگی در هر جایی باید زمینه‌سازی شود، باید با اهالی صحبت شود و ما هم برای انجام این ایده، با تك‌تك اهالی صحبت كردیم، گفتیم كه با این كار می‌توانیم روستایمان را مطرح كنیم و بشیر قابلیت مطرح شدن در سطح كشور را با توجه به قدمتش دارد، كم‌كم اهالی هم راضی شدند به جای این‌كه وسایل قدیمی‌شان را دور بریزند یا كنج پستوها نگه دارند یا به كمترین قیمت به دوره‌گرد‌ها بفروشند، اینها را به موزه روستا اهدا كنند و در این كار مشاركت داشته باشند؛ چرا كه به این ترتیب این وسایل به‌عنوان داشته و سرمایه روستا برای روستای ما ماندگار می‌شود.
 مردم را پای یك كار فرهنگی آوردیم
رحیم قابل‌نژادفر، همان كارشناس فرهنگ عامه‌ای است كه یكی از اركان اصلی راه‌اندازی این موزه روستایی بوده، او دبیر بازنشسته آموزش و پرورش است و از سال 86 كه حكم بازنشستگی‌اش آمده، به خاطر علاقه زیادی كه به بحث مردم‌شناسی داشته، شال و كلاه كرده و راهی روستاهای مختلف آذربایجان شده تا روی فرهنگ فولكور مردم این منطقه كار كند. قابل‌نژادفر به ما می‌گوید: روستای بشیر یكی از روستاهای قدیمی این منطقه است، گورستان این روستا قدمت زیادی دارد و شكل مزار‌ها هم بسیار خاص است. خانه‌های این روستا هم با یك معماری خاص ساخته شده‌اند و حتی محل نگهداری دام‌ها، متفاوت از بقیه جاهاست. من به توصیه بخشدار در ساخت این موزه مردم‌شناسی مشاركت كردم و قرار بر این شد كه یكی از خانه‌های قدیمی این روستا را بازسازی كنیم. البته انجام این كارهای فرهنگی در روستاها واقعا كار سختی است چراكه بودجه دهیاری روستاها خیلی كم است و از همین مقدار كم هم، فقط 3 درصد به كارهای فرهنگی اختصاص داده می‌شود.
 داخل یخدان‌ها را هم دیدیم
این دبیر بازنشسته كه حالا مدتی است با علاقه شخصی به صورت حرفه‌ای روی فرهنگ عامه مردم كار می‌كند، در همه سفرهایش یك همراه ویژه دارد؛ همسرش كه از ابتدای ازدواج او را همراهی كرده و حضورش در این روستا هم مفید بوده: من از 30 سال خدمتم 24سالش را در روستاها معلم بودم و به‌خوبی با آداب و رسوم مردم روستاها و نحوه برخورد با اهالی آشنا هستم.
در جریان سفر به روستای بشیر هم همسرم همراهم بود و با همدیگر با مشاركت دهیاری، در تك‌تك خانه‌های این روستا را زدیم و وارد خانه‌ها شدیم. حتی داخل یخدان‌ها(صندوقچه‌های فلزی) اهالی را دیدیم و به این ترتیب اشیای قدیمی، لباس‌های سنتی و... را جمع‌آوری كردیم تا در این موزه به نمایش گذاشته شود.
حالا همه وسایلی كه در موزه روستا به چشم می‌خورند، توسط اهالی اهدا شده‌اند و قابلی‌نژاد درباره‌شان می‌گوید: به‌جز وسایل قدیمی خود اهالی، خیلی پیش می‌آمد كه كشاورزان موقع كشاورزی چیزهایی را مثل فسیل‌های قدیمی در صحرا پیدا می‌كردند و اینها را یا دور می‌انداختند یا می‌فروختند ولی حالا همه اینها به‌صورت خودجوش به موزه روستا اهدا می‌شود و اتفاقا این طرح آن‌قدر در بین روستاهای منطقه صدا  كرده كه الان اهالی سه روستای دیگر هم اعلام آمادگی كرده‌اند تا مشابه همین موزه را در روستای آنها بسازیم.
 بی‌توجهی به آیین‌های سنتی
قابلی‌نژاد اما به‌عنوان یك كارشناس فرهنگ عامه، یك دغدغه بزرگ دارد و می‌گوید: یكی از موضوعاتی كه من همیشه به آن توجه كرده‌ام و جای خالی‌اش در كشور ما دیده می‌شود، این است كه گردشگران خارجی وقتی وارد كشور ما می‌شوند می‌خواهند چیزهایی را ببینند كه در كشور خودشان وجود ندارد، یكی از اینها مراسم‌ آیینی و موسمی است كه در آذربایجان خوشبختانه بیش از 30 مورد آداب و رسوم محلی وجود دارد كه هنوز هم سالانه انجام می‌شود اما هنوز بحث جذب گردشگر از طریق ارائه و نمایش این آداب و رسوم مورد توجه مسؤولان ما قرار نگرفته است.
این علاقه باعث شده باز هم با همكاری مشترك این كارشناس و بخشدار بخش خواجه، چهار مراسم فراموش شده در این منطقه احیا شود. قابلی‌نژاد در توضیح بیشتر می‌گوید: در منطقه ما چهار رسم و آیین قدیمی وجود داشت كه مدت‌ها بود اجرا نمی‌شد. یكی مراسم طلب باران بود، یكی مراسم بركت‌خواهی، یكی هم آیین شكرگزاری بعد از برداشت محصول، اخرین مراسم هم، به اسم سَن آی یعنی ماه آخر در پایان تقویم كشاورزی انجام می‌شد كه حالا خوشبختانه موفق شدیم تمام این مراسم را احیا كنیم و دوباره به اجرا در بیاوریم.
قابلی‌نژاد البته به ما می‌گوید كه موزه بشیر، سومین موزه‌ای است كه توسط او و همسرش راه‌اندازی شده: ما اولین‌بار موزه مردم‌شناسی ساردور را در شهرداری سردرود در جنوب تبریز، راه انداختیم بعد ایده موزه مردم‌شناسی شهرداری خسروشاه در ده كیلومتری جنوب تبریز را اجرایی كردیم، این دو موزه با حمایت شهرداری شهر‌های مربوط افتتاح شدند و بعد هم نوبت موزه روستای بشیر بود.