بهمناسبت آغاز هفته ترویج علم
مرجعیت علم و روح علم
ابتدای اكتبر امسال، اواسط مهر 98، سالنامه پزشكی داخلی ایالات متحده كه نشریه علمی معتبری است به انتشار پنج مقاله در باب اثر مصرف گوشت قرمز و گوشت فرآوری شده بر بدن انسان پرداخت. این توصیه كه مصرف كمتر گوشت قرمز و فرآوری شده به سلامت فرد كمك میكند به یكی از توصیههای اساسی علم تغذیه بدل شدهاست؛ اما در یكی از پژوهشهایی مبسوط كه در سالنامه پزشكی داخلی كه به این موضوع میپردازد، نتیجه پژوهشگران در تضاد با این توصیه رایج است: «كاهش مصرف گوشت تازه یا فرآوریشده میتواند به كاهش ریسك ابتلا به بیماریهای قلبی-متابولیكی و كاهش نرخ مرگ و میر بینجامد. میزان این اثر مثبت، اگر وجود داشته باشد، بسیار اندك بوده و اطمینان در باب شواهد در باب این اثر بسیار ضعیف است.» قدرت آماری این بررسی بسیار بالا بهنظر میرسد؛ زیرا تحلیل نویسندگان مبتنی بر بررسی بیش از چهار میلیون نفر است.
چنین نتیجهگیریای در میان متخصصان تغذیه غوغا به پا كرد. برخی به درستی بر بعضی جنبههای علمی این پنج مقاله پژوهش خرده گرفتند؛ اما آنچه توجه مرا جلب كرد اظهار نارضایتی برخی متخصصان برجسته علم تغذیه از انتشار چنین مقالات چالشبرانگیزی بود. زیرا از منظر آنان، توصیههای متناقض تغذیهای، اعتماد عموم به علم را تضعیف میكند. این انتقاد به درستی تناقض میان روح علم و تصویری كه امیدواریم همگان از علم داشته باشند ـ تصویری كه مرجعیت علم مبتنی بر آن است ـ را هویدا میكند.
علم، همانند هر دستاورد دیگر گونه انسان، توسط انسانها ابداع شده و علمورزان نیز خود از اعضای همینگونهاند. گرچه روش علمی، در معنای انتزاعی آن، بهترین روش در دسترس برای فهم علل پدیدههای طبیعی است، اما در عمل بسیاری از این پدیدهها چنان پیچیدهاند كه علم از ترسیم تصویر بسیار دقیق از این پدیدهها ناتوان است. با پیشرفت علمی تصاویر موجود دقیقتر میشود اما پدیدههای تازهای نیز به فهرست موضوعات مورد مطالعه علم افزوده میشود كه خود پیچیدهاند. (در اینجا پیچیدگی را در معنای عمومی آن و نه لزوما در معنای «سامانههای پیچیده»، به كار میبرم). چنین دشواریهای در فهم علل پدیدهها بخش جداییناپذیر از علم بهویژه زیستشناسی است، اما توصیههای علمی كه ملل و دولتمردان سراسر جهان در پی آنند تكرنگند: خوردن گوشت قرمز یا بیماریزا است یا نیست!
گرمایش جهانی یا به انقراض میانجامد یا هیچاثری ندارد! انرژی هسته یا پرخطرترین فناوری است یا بهترین شكل فناوری! و دوگانههای دیگر پرشماری بر همین روال. چنین توصیههایی با «شاید» كه در گزارههای علمی بسیار یافت میشود سرسازش ندارد و با اظهار این «شاید»، اعتماد به علم از پایه و اساس از میان میرود. مشكل اینجاست كه ما در مواجهه با مسائل در پی پاسخهای قطعی و سرراست هستیم، اما واقعیت این است كه دنیای اطراف ما به دستان ما پیریزی نشده و سرشتش با چنین پاسخهای سرراستی گرهنخورده است!