شانه تخممرغها طبق طبق
«كمدی دیگر از مصطفی كیایی». این عبارتی است كه روی پوستر فیلم «مطرب» میبینیم. جملهای كه ظاهرا نوید یك فیلم دیگر نسبتا جذاب از مصطفی كیایی را میدهد. واقعیت سالن سینماها اما این را نشان نمیدهد. مطرب ملغمهای شده از بازی روی خطوط قرمز به سطحیترین حالت ممكن و دستاویز قرار دادن جذابیتهای سطحی و مبتذل برای گرفتن خنده از مخاطب. اتفاقی كه بیش از هر چیزی افسوس را به ذهن تداعی میكند كه چرا باید كار یك مولف از آثاری مانند «خط ویژه» و «عصر یخبندان» به اثر یك بار مصرفی مانند مطرب برسد. كافی است اگر گذرتان به سینما افتاد، علاوه بر اینكه حواستان به فیلم بود نیمنگاهی هم به تماشاگران و حاضران در سینما باشد.
اصلا بشمارید كه تماشاگران چند بار میخندند و این تعداد خندیدنها چند بار مربوط به صحنههایی حاوی دیالوگهای جنسی است. آش مطرب به قدری شور میشود كه موتیف تكرار شونده فیلم یكی از همین شوخیهای دستمالی شده جنسی است. فارغ از اینكه همراه شدن فیلم با چنین عبارات و خنده گرفتن از مخاطب با آویزان شدن از چنین موقعیتهایی چقدر هنر است و چقدر درست، افسوس بزرگ هر كسی كه كیایی و سابقه و كارنامه او را دنبال كرده باشد این است كه مصطفی كیایی دارد با خودش چه میكند؟!
آقای فیلمساز حتی در پرورش قصه و درام موضوع هم تلاش نكرده تا حداقل اثری در حد و اندازههای نام خودش خلق كرده باشد. این قابل فهم است كه كیایی برای گیشه و فروش بیشتر تن به ورود به چنین گونهای داده، ولی سؤال این كه آیا برای كشاندن مخاطب
به گیشه، راهی به جز ریختن مناظری از یك كشور خارجی و بازیگر زن غیرایرانی و خوانندگیاش روی صحنه و شوخیهای جنسی در توبره و هم زدن آنها و ریختنشان روی پرده سینما باقی نمانده؟! فیلمساز داستان ما البته برای داغ كردن تنور فیلم گیشهپسندش به همین هم بسنده نكرده و نیمنگاهی هم به ساحت سیاست داشته است.
نكته دیگر اثر جدید كیایی، كم شدن فاصله او با شعارهای گلدرشت سیاسی است. كیایی هر چند در آثار انتقادی و اجتماعی چند سال اخیر سعی كرده به گونهای رفتار كند كه از حواشی سیاسی دور بماند، اما در اثر اخیر خود که به وضوح موضوعی را دستمایه نوستالژی و خندیدن و مهاجرت و طعنه زدن به زبان طنز انتخاب كرده به وضوح نسبت خاصی با مجموعه حاكمیت دارد. سوژه اصلی داستان او خوانندهای است كه به تعبیر خودش اگر یك ماه دیرتر انقلاب شده بود الان به یكی از ستارههای دنیای موسیقی تبدیل شده بود ولی واقعیت آنگونه پیش نرفت كه مطربِ داستان كیایی در ذهنش پیشبینی
میكرد.
با همه اینها اما فرم و لعاب سینمایی كیایی آنقدر سطحی و دمدستی و مبتذل در آمده كه مضمون سیاسی پنهان در فیلم اصلا به چشم نیامده و احتمالا هم جدی گرفته نمیشود. شاید به همین دلیل هم باشد كه مقاماتی از دستگاه قضا كه به تعبیر كیایی، فیلم را دیدهاند، مشكلی با آن نداشته و به ادعای خود كارگردان با حذف چند صحنه تن به اكران و نمایش عمومی آن دادهاند. كسی چه میداند شاید هم توقیف خواسته یا ناخواسته «خانه پدری» امتیازی شد برای مطرب كه بسیاری از انتقادهای خانه پدری هم به او میچسبید، ولی خب عدم صدور برای اكران و نمایش آن دیگر به صلاح نبود.
تیتر خبرها