بهار باش!
تورج شعبانخانی به كما رفت. او اكنون در بیمارستان عرفان با وجود نارسایی بدنی با عفونت سرتاسری و مشكلات حاد ریوی و قلبی مبارزه میكند. همسر این آهنگساز پیشكسوت در گفتوگو با جامجم، حال تورج را وخیم توصیف كرد و گفت: تلاش پزشكان به خاطر شرایط جسمی وی كمبازده بوده است و...
با تورج شهریور81 دیداری داشتم كه با دوستی پایدار به عاقبتبخیری انجامید. انسانی دلآگاه و هشیار كه علاوه بر بینش روشن، دارای منشی نیك است ممیزهای كه كمتر میتوان درباره برخی امروزیان به كارش برد.
چه آن روز در نخستین دیدار چه در دیدارهای مكرر بعدی و شبنشینیهای پیاپی مان تورج گزینگویههایی دلنشان داشت درباره موسیقی كه سخن میگفت مجابت میكرد و سرشار از انگیزه: «اگرچه پاپ كار میكنیم اما میتوانیم از همین موسیقی فولكلور خودمان موسیقی روستاها و اقلیمهای ایران بهره بگیریم. ما غنیترین ملودیهای دنیا را در اختیار داریم، منبع نغمه هستیم. موسیقی ما در جهان نقش بسته است ؛ یعنی چیزی ابداع كرده ایم كه تا دنیا دنیاست مدیون ماست.»
باری دیگر این فرازش به خود مشغولم كرد: «چیزهایی توی وجود ما هست كه هنوز كشفشان نكردهایم چیزهایی كه در درون ما میجوشد مال حالا نیست از چند هزار سال پیش میجوشد هر كس جای ملت ما بود با آن تاریخ خونبار و یورشها و ... نابودشده بود در حالی كه ما آن فرهنگِ درونشناختی مان، آنِمان را از دست نداده ایم.»
وقتی چنین هنرمند تاثیربخشی (درباره رخدادها و حوادث اجتماعی) چنین سخنی میگوید باید شنید و به جان نیوشید: «هنرمندان جوان خودشان را دست كم نگیرند، همدیگر را كوچك نكنند، پشت هم باشند و رفیق هم. باید خودمان را حفظ كنیم نباید خودمان را خراب كنیم. (باید یك جوان بداند)ما ملتی هستیم كه هركس میخواهد ما را خراب كند حتما در اشتباه است، ما ایرانیها به مو میرسیم اما پاره نمیشویم.» تورج به درستی باور دارد كه باید از دریچه نگاه خودمان به عنوان یك آدم شرقی یك ایرانی بنگریم و احساسات خودمانی را در یك اثر بگنجانیم نه دادههای غربی را. نتیجه سهل الوصول در هنر موسیقی عاید كسی نمیشود.
تورج در فصل دوم دوران كاری اش به سادگی ملودیها و شفافیت شان زلالی شان اهمیت بیشتری میداد و از آن سنگینی و صعبی ملودیهای (آدمك. لانه مور) بسی فاصله گرفت.
این آرزوی تورج بی شك آرزوی همه ما ست: آرزوی منم این است آن پرستیژی را كه در جهان داشته ایم احیا كنیم باید به پرستیژ تمدنی فرهنگی ایرانی فكركنیم و آن را كه از دست داده ایم به هرقیمتی برگردانیم و سرجایش قراردهیم. اگر بخواهیم غیر از این راه برویم آن چیزی كه باید نمیشویم و به چیزی كه آرزویمان است دست نمییابیم. البته این موضوع، موسیقی و غیرموسیقی ندارد. تنها بایسته و شایسته آن است كه خودمان باشیم.