تجربه كن، سرگرم شو، یاد بگیر!
نگاهی به تجربیات ارائه شده در كارگاه بینالمللی موزههای علم برای اینكه ببینیم در موزههای علم كشورهای دیگر چه میگذرد.
با شنیدن نام موزه اولین تصویری كه در ذهن نقش میبندد، جایی پر از اشیای خاك گرفته و باستانی است كه پشت شیشهها و حفاظها قرار گرفتهاند. شنیدن نام موزهها و مراكز علم احتمالا قضیه را كمی بغرنجتر هم میكند؛ احتمالا قرار است مكانی پر از ابزار علمی پیچیده را تصور كنیم. موزههای علم شاید هنوز برای ما مكانهای ناشناختهای باشند كه اولویتی در اوقات فراغتمان به آنها اختصاص نمیدهیم. اما در بسیاری از كشورها به مركزی برای تفریح و سرگرمی و البته كنجكاوی علمی تبدیل شدهاند. كمیته بینالمللی موزههای علم و فناوری (CIMUSET) كه از زیر مجموعههای شورای بینالمللی موزهها(ICOM) است از 27 آبان تا 5 آذر 98، كارگاه آموزشی بینالمللی برای موزهداران و مسؤولان مراكز علم در پكن برگزار كرد. در این كارگاه از هر كشور فقط یك نماینده پذیرفته میشد و من هم از ایران حاضر بودم. در مجموع 21 نماینده از كشورهای مختلف در این رویداد شركت كردند و چین بنا به حق میزبانی، نمایندههای بیشتری داشت.
دغدغههای مشابه در مراكز علم جهان
این كارگاه با هدف ظرفیتسازی و توسعه مراكز علم فرصتی بود تا همه كسانی كه به نوعی درگیر فعالیت در این زمینه هستند، بتوانند تجربهها و دغدغههایشان را با هم به اشتراك بگذارند. در نگاه اول به نظر میرسد شاید بسیاری از دغدغهها و مسائل این حوزه در كشورهای مختلف با هم تفاوتهای اساسی داشته باشد و گفتمان مشتركی برای حل مسائل به وجود نیاید. اما بر خلاف انتظار، وقتی پای صحبت هر یك از مسؤولان مراكز علم در جهان مینشینیم، شاهد هستیم كه بخش زیادی از مشكلات درباره آموزش، جریانسازی و ترویج علم كاملا جهانی است. سوالهای پر چالشی كه بین نمایندگان كشورها مطرح شد نشان میداد بهرغم تفاوتهای فرهنگی، اشتراكات زیادی بین مدعوین وجود دارد. این كه اساسا موزهها باید نسبت به خرافه و شبه علم واكنش داشته باشند یا نه، از مباحث مهم كارگاه بود. ورود خرافات و محتواهای غیرعلمی، زندگی آدمها را مختل و از روند طبیعی و منطقی خارجش میكند. توجه مردم به كفبینی و پیشگویی آینده در صحبتهای بیشتر سخنرانها به عنوان دغدغهای مهم مطرح بود. «تغییر اقلیم» از دیگر مسائل مشترك كشورها بود؛ این كه این موضوع چقدرش مستند است و اینكه اصلا مراكز علم باید چه رویكردی برای توضیح آن به مردم داشته باشند از بحثهای داغ كارگاه بود. «آیا واقعا انسان بر ماه قدم گذاشته است یا همه تصاویر و فیلمها سینمایی و ساختگی هستند؟» جای تعجب نیست كه كارشناسان و طراحان موزه با این مساله درگیر باشند زیرا مردم هنوز این سوالات را میپرسند و دوست دارند دربارهاش صحبت كنند.
موزههای جذاب برای خردسالان
یكی دیگر از سخنرانیهای مهم كارگاه درباره بچهها بود، گروه سنی خردسال كه خیلیوقتها تا وارد مدرسه نشوند در برنامهریزیهای ما جایی ندارند. نماینده كشور آمریكا كه از بوستون در این كارگاه حضور پیدا كرده بود بخش قابل توجهی از سخنرانیاش را به برنامههای موزه برای بچههای زیر شش سال اختصاص داده بود. این كه چطور میشود حتی برای بچههای یك ساله برنامه متفاوت و موثری داشت موضوع صحبت او بود. این موضوعی است كه برای ما در ایران چالشبرانگیز است و خوشبختانه راهكارهای خوبی برای علاقهمندسازی خردسالان به علم از طریق موزهها در جهان ارائه شده است.
بازی، زبان ارتباط با كودكان
بخش مهمی از بازدیدكنندگان موزهها و مراكز علم بچهها هستند و در تمام جهان، زبان بچهها «بازی» است. نمونه موفق آموزش در قالب بازی را در قسمتهای مختلف موزه علم و فناوری چین میشود دید.
یكی از بخشها كه به شدت توجه بچهها را به خودش جلب میكند دوچرخهای است كه نحوه شكلگیری هلالهای ماه را به بچهها نشان میدهد. بچهها روی دوچرخه مینشینند و فقط كافی است پا بزنند؛ مسیر این دوچرخه یك دایره است و بالای سرشان لامپی روشن قراردارد كه با چرخیدن دور لامپ میتوانند دقیقا متوجه حركت زمین و ماه و علت بهوجود آمدن هلالهای ماه شوند.
در شرایطی كه بازی میكنند یكی از سوالهایشان هم پاسخ داده میشود.این توجه همزمان به انتخاب قالب درست برای ارائه یك محتوای علمی در كنار سرگرمی، شاید راز موفقیت موزههای مطرح علم در جهان باشد؛ جایی كه خبری از راهنما نیست و موزه به شكل دیجیتال، تمام اطلاعات مورد نیاز بازدیدكننده را در اختیارش قرار میدهد.
در چنین موزههایی راهنمای موزه دور میایستد تا همه بتوانند خودشان تجربه كنند و یاد بگیرند.
به اشتراكگذاری این تجربیات به ما یادآوری میكند كه شاید موزههای علم ما نوپا و كوچك باشند اما مسالههایی كه پیش رو دارند كاملا جهانی است و رسالتشان با بقیه موزههای دنیا تفاوتی ندارد.
دغدغههای مشابه در مراكز علم جهان
این كارگاه با هدف ظرفیتسازی و توسعه مراكز علم فرصتی بود تا همه كسانی كه به نوعی درگیر فعالیت در این زمینه هستند، بتوانند تجربهها و دغدغههایشان را با هم به اشتراك بگذارند. در نگاه اول به نظر میرسد شاید بسیاری از دغدغهها و مسائل این حوزه در كشورهای مختلف با هم تفاوتهای اساسی داشته باشد و گفتمان مشتركی برای حل مسائل به وجود نیاید. اما بر خلاف انتظار، وقتی پای صحبت هر یك از مسؤولان مراكز علم در جهان مینشینیم، شاهد هستیم كه بخش زیادی از مشكلات درباره آموزش، جریانسازی و ترویج علم كاملا جهانی است. سوالهای پر چالشی كه بین نمایندگان كشورها مطرح شد نشان میداد بهرغم تفاوتهای فرهنگی، اشتراكات زیادی بین مدعوین وجود دارد. این كه اساسا موزهها باید نسبت به خرافه و شبه علم واكنش داشته باشند یا نه، از مباحث مهم كارگاه بود. ورود خرافات و محتواهای غیرعلمی، زندگی آدمها را مختل و از روند طبیعی و منطقی خارجش میكند. توجه مردم به كفبینی و پیشگویی آینده در صحبتهای بیشتر سخنرانها به عنوان دغدغهای مهم مطرح بود. «تغییر اقلیم» از دیگر مسائل مشترك كشورها بود؛ این كه این موضوع چقدرش مستند است و اینكه اصلا مراكز علم باید چه رویكردی برای توضیح آن به مردم داشته باشند از بحثهای داغ كارگاه بود. «آیا واقعا انسان بر ماه قدم گذاشته است یا همه تصاویر و فیلمها سینمایی و ساختگی هستند؟» جای تعجب نیست كه كارشناسان و طراحان موزه با این مساله درگیر باشند زیرا مردم هنوز این سوالات را میپرسند و دوست دارند دربارهاش صحبت كنند.
موزههای جذاب برای خردسالان
یكی دیگر از سخنرانیهای مهم كارگاه درباره بچهها بود، گروه سنی خردسال كه خیلیوقتها تا وارد مدرسه نشوند در برنامهریزیهای ما جایی ندارند. نماینده كشور آمریكا كه از بوستون در این كارگاه حضور پیدا كرده بود بخش قابل توجهی از سخنرانیاش را به برنامههای موزه برای بچههای زیر شش سال اختصاص داده بود. این كه چطور میشود حتی برای بچههای یك ساله برنامه متفاوت و موثری داشت موضوع صحبت او بود. این موضوعی است كه برای ما در ایران چالشبرانگیز است و خوشبختانه راهكارهای خوبی برای علاقهمندسازی خردسالان به علم از طریق موزهها در جهان ارائه شده است.
بازی، زبان ارتباط با كودكان
بخش مهمی از بازدیدكنندگان موزهها و مراكز علم بچهها هستند و در تمام جهان، زبان بچهها «بازی» است. نمونه موفق آموزش در قالب بازی را در قسمتهای مختلف موزه علم و فناوری چین میشود دید.
یكی از بخشها كه به شدت توجه بچهها را به خودش جلب میكند دوچرخهای است كه نحوه شكلگیری هلالهای ماه را به بچهها نشان میدهد. بچهها روی دوچرخه مینشینند و فقط كافی است پا بزنند؛ مسیر این دوچرخه یك دایره است و بالای سرشان لامپی روشن قراردارد كه با چرخیدن دور لامپ میتوانند دقیقا متوجه حركت زمین و ماه و علت بهوجود آمدن هلالهای ماه شوند.
در شرایطی كه بازی میكنند یكی از سوالهایشان هم پاسخ داده میشود.این توجه همزمان به انتخاب قالب درست برای ارائه یك محتوای علمی در كنار سرگرمی، شاید راز موفقیت موزههای مطرح علم در جهان باشد؛ جایی كه خبری از راهنما نیست و موزه به شكل دیجیتال، تمام اطلاعات مورد نیاز بازدیدكننده را در اختیارش قرار میدهد.
در چنین موزههایی راهنمای موزه دور میایستد تا همه بتوانند خودشان تجربه كنند و یاد بگیرند.
به اشتراكگذاری این تجربیات به ما یادآوری میكند كه شاید موزههای علم ما نوپا و كوچك باشند اما مسالههایی كه پیش رو دارند كاملا جهانی است و رسالتشان با بقیه موزههای دنیا تفاوتی ندارد.