جستارهایی در سیره سیاسی آیتا... العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی در گفت و شنود با فرزند ایشان
پناه انقلابیون بود
سالروز ارتحال مرجع والاقدر شیعه مرحوم حضرت آیتا... العظمی سید محمدرضا گلپایگانی(قده) فرصتی مناسب برای بازخوانی فرازهایی از كارنامه سیاسی آن بزرگ است. مرحوم آیتا... العظمی گلپایگانی بعد از رحلت مرحوم آیتا... بروجردی شروع به فعالیت سیاسی كردند. در آن دوره، بزرگان و علمای حوزه برای تعیین مرجعیت جلسهای میگذارند. در آن جلسه به جز مرحوم گلپایگانی، امام خمینی(ره)، شریعتمداری، مرتضی حائری، سیدمحمد داماد، سید احمد زنجانی و عدهای دیگر حضور داشتند و برای مرجعیت پس از آقای بروجردی پیشنهادهایی را مطرح میكنند كه شرحش را در این گفتوگو خواهید خواند. آیتا... العظمی گلپایگانی همچنین بر پیكر حضرت امام خمینی (ره) نیز نماز خواندهاند. همه اینها و بسیاری موارد دیگر را در گفتوشنودی كه پیش روی دارید با فرزند این فقیه راحل، حجت الاسلام والمسلمین سید محمدباقر گلپایگانی گفته و شنیدهایم؛ امید آنكه تاریخپژوهان انقلاب و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
از واقعه 15 خرداد 1342 چه خاطراتی دارید؟
من آن روزها به مدرسهای در گذر خان میرفتم. آن روز به ما گفتند كسی از طرف گذر خان عبور نكند، مگر كسانی كه خانهشان آنجاست. در مسیر دیدم كه اوضاع شهر آشفته است. وقتی به خانه رسیدم، دیدم آقا خانه نیستند. به ما گفتند ایشان به حرم رفتهاند و ما هم نباید از خانه بیرون برویم. عدهای از اعضای دفتر و بازاریها و محترمین شهر، در بیرونی منزل جمع شده بودند و اخباری را رد و بدل میكردند. من بچه كنجكاوی بودم و سعی كردم هر جور كه شده از بیرون خبر بگیرم. به گذر خان رفتم و دیدم عده زیادی جلوی گذر خان، خیابان ارم و میدان آستانه تجمع كردهاند، طوری كه رفتوآمد دشوار و غیرعادی بود. معلوم بود كه داخل صحن پر از جمعیت است. مردم هیاهو میكردند و از بلندگوی آستانه صدا میآمد. فهمیدم كه مرحوم آقا با عدهای از آقایان مراجع و مرحوم حاجآقا مصطفی خمینی، در داخل صحن هستند. ظاهرا آقا در همان وقت اطلاعیهای میدهند كه كسی برود و آن را بخواند. در آن اطلاعیه، آقا از مردم خواسته بودند متفرق شوند، چون با آن وضع نمیشد كاری كرد. اطلاعیه همینطور روی دست آقا مانده بود و كسی جرأت نمیكرد برود بخواند تا بالاخره آقای شیخ اسماعیل معزی ملایری به آقا عرض میكند اگر شما حكم بدهید، میروم میخوانم كه اگر كشته شدم، شهید باشم! آقا حكم میكنند و آن بنده خدا میرود و اطلاعیه را میخواند و مردم متفرق میشوند. گمانم آن روز حاجآقا مصطفی همراه آقا به منزل ما آمدند. یادم هست تیراندازیها چنان پشت سر هم بودند كه انگار داشتند سنگ خالی میكردند! ما رفته بودیم روی پشتبام و هواپیماها به قدری پایین پرواز میكردند كه ما فكر میكردیم به ساختمانها خواهند خورد! آنها برای شكستن دیوار صوتی و ارعاب مردم، در ارتفاع خیلی پایین پرواز میكردند.
پس از تبعید امام و طبق بسیاری از اسناد ساواك، تقریبا تنها صدای اعتراضی كه از مراجع برمی خاست، صدای مرحوم آیتا... گلپایگانی بود. از مصادیق شاخص اعتراضات ایشان خاطرهای دارید؟
رژیم به انحای مختلف سعی میكرد ابهت حوزه و حرمت مراجع قم را مخدوش كند. از جمله تلاش كرد در قم سینما بسازد كه مركز فساد بود و هر شهری را كه میخواستند خراب كنند، در آنجا سینما میساختند. آقا از همان ابتدا با این كار مخالفت و با دولتیها قطع رابطه كردند و دیگر آنها را به خانه راه ندادند! آنها برای درست كردن سینما دلایل مسخرهای میآوردند. از جمله میگفتند قم كه از مشهد مذهبیتر نیست، مشهد سینما دارد. میگفتند میخواهیم در سینمای قم فیلمهای مذهبی نشان بدهیم! آن روزها تازه فیلم مكه آمده بود. آقا میفرمودند مگر چند تا فیلم مذهبی دارید؟ گیریم یك ماه فیلم مكه گذاشتید، ماه بعد میخواهید چه كار كنید؟... و درست هم میگفتند، چون كمكم همان فیلمهایی را كه در تهران نمایش میدادند، در سینما دروازه طلایی قم هم گذاشتند! منبریها به تحریك آقا دائما علیه سینما سخنرانی میكردند. آقایان منبری به طعنه میگفتند: دروازه حلبی نمیخواهیم! آقای شریعتمداری گفته بود قول دادهاند فیلمهای اسلامی بگذارند! از سر همین قضیه، رابطه آقا و آقای شریعتمداری شكرآب شد! بعد از اینكه جوانان انقلابی سینما را منفجر كردند، آیتا... نجفی مرعشی زمین آنجا را خریدند و تبدیل به مدرسه كردند. یكی دیگر از موارد دادن اطلاعیه توسط آقا، در پی آتش زدن مسجدالاقصی توسط اسرائیل بود. ایشان در مدرسه فیضیه و به همین مناسبت، مجلسی را برگزار كردند. آقا ضمن درس به دستگیری كاركنان چاپخانه آقای طباطبائی كه اعلامیه را چاپ كرده بود، اعتراض كردند و فرمودند: «چرا آنها را میگیرید؟ بیایید مرا بگیرید كه اعلامیه را نوشتهام!»
مورد بعدی موضوع دادگاه خانواده و دادن اختیار طلاق به زن بود. همینطور تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی. ایشان به رؤسای مجلس سنا و شورای ملی ریاضی و شریف امامی تلگراف زدند و گفتند: «به زودی خودتان مجبور میشوید دوباره تاریخ را برگردانید!».
اعتراضات ایشان تا چه حد تأثیر داشت؟
واقعیت این است كه رژیم خیلی از نفوذ و قدرت آقا میترسید. در قضیه شهادت آقای سعیدی، در حالی كه خفقان بسیار سنگینی حاكم بود، آقا اعلامیه دادند و مجلس ترحیم برگزار كردند. مهمترین اثر وجودی آقا این بود كه نمیگذاشتند جریان نهضت در قم خاموش و فراموش شود و به هر شكل ممكن، اعتراض و اخطار میكردند. آقا وقتی تصمیم میگرفتند كاری را انجام بدهند، كسی جرأت جیك زدن نداشت. بعد از فوت حاجآقا مصطفی، اخوان حاجآقا مهدی و حاجآقا جواد برای تسلیت به منزل آقای پسندیده رفتند و گفتند كه: آقا فرمودهاند در مسجد اعظم مجلس فاتحه میگیریم! یادم است كه مجلس عظیم و عجیبی شد و آقای آلطاها هم منبر رفت. از همین جا بود كه دیگران هم جرأت كردند فاتحه بگیرند و جرقه انقلاب زده شد. در اسنادی كه بعدها در پرونده ساواك آقا دیدیم، معلوم شد كه گزارشگرهای ساواك از كوچكترین مسائل خانوادگی تا مهمترین مسائل سیاسی را گزارش میدادند و همهچیز را تحت كنترل داشتند. رفتار آقا در دوران تبعید امام و در جریان مبارزات، بسیار حساب شده بود كه گزك دست رژیم ندهند و رژیم جرأت نكند مستقیم با ایشان برخورد كند. در عین حال اعتراضاتشان را هم مطرح میكردند. آقا برخوردهای فوقالعاده حساب شدهای در قضایای مختلف داشتند و در عین حال پناهی برای انقلابیون بودند و این موضوع بسیار برای رژیم سنگین بود. قم مركز انقلاب بود و اگر از دست میرفت، بعید بود از جای دیگری حركتی صورت بگیرد. یكی از مهمترین ویژگیهای آقا، زیركی و فراست ایشان بود. در روایت هم است كه، «المومن كیس» مؤمن باید زرنگ باشد. به نظر من اگر زیركی آقا نبود، شاید جریان انقلاب به آن شكل زنده و متحرك باقی نمیماند؛ مخصوصا كه آقای شریعتمداری در امور سیاسی و مبارزاتی با آقا همراهی نمیكرد و معتقد بود كه باید با دستگاه مدارا كرد، در حالی كه ابدا جای مدارا نبود و اگر صدایی بلند نمیشد، رژیم به هدف خود میرسید. ساواك سعی میكرد به این اختلافات دامن بزند، اما آقا خیلی حواسشان جمع بود و طوری رفتار میكردند كه شأن حوزه و مرجعیت حفظ شود.
از روزهایی كه مقاله رشیدیمطلق در روزنامه اطلاعات چاپ و منجر به حوادث 19 دی سال 56 قم شد، چه به یاد دارید؟
آقا همان روز مقاله را خواندند. صبح روز بعد میخواستم برای درس بروم كه دیدم آقای سیدحسن طاهری و آقای مؤمن دارند به طرف منزل آیتا... حاجآقا مرتضی حائری -كه همسایه ما بودند- میروند. ما پیشبینی میكردیم كه پس از چاپ آن مقاله، مراجعه به آقا زیاد شود. به همین دلیل به مرحوم حاجآقا مهدی زنگ زدم كه زود بیایید اینجا. آقای مؤمن و آقای طاهری آمدند پیش آقا و گفتند: با این توهینی كه به آقای خمینی شده، از شما میخواهیم كه به نشانه اعتراض، یك روز درس را تعطیل كنید. آن روز درس تعطیل شد و ساعت 10 بود كه طلبهها به خانه آقا آمدند و آقا برایشان صحبت كردند. البته تعطیلی به دو روز كشید و طلاب به منزل سایر علما هم رفتند و این قضایا طول كشید تا عصر روز نوزدهم كه آن كشتار در خیابان صفائیه اتفاق افتاد.
ظاهرا مرحوم آیتا... گلپایگانی به رغم حمایتهای گسترده از بنیصدر و مخصوصا گرایش برخی از انقلابیون به او، از ابتدا نظر خوشی نسبت به بنیصدر نداشتند. اینطور نیست؟
همینطور است. ایشان همان موقعی كه امام به قم آمدند و اولین جایی كه آمدند، منزل آقا بود ـ ایشان برای تسلیت فوت حاج آقا مهدی آمده بودند ـ با بنی صدر صحبت كردند و پس از آن گفتند: من چشمم از او آب نمیخورد! امام گفته بودند: من تأییدش نكردهام و آقا گفته بودند به هر حال از بیت شما دارند حمایتش میكنند. بعد كه آن قضایا پیش آمد، حاج احمد آقا گفته بود كه امام گفتند آقای گلپایگانی بنیصدر را بهتر و زودتر از همه ما شناخت! آقا برای پیروزی بنیصدر در انتخابات هم برای او تلگرام تبریك نفرستادند. بنیصدر به مناسبت عید برای آقا تلگرام فرستاد و آقا با اصرار افراد زیادی كه میآمدند و پیله میكردند، جواب خیلی سستی به او دادند. آقا از همان اول هم از او خوششان نمیآمد.
همیشه حاج احمد آقا از طرف امام میآمد و از آیتا... گلپایگانی مشورت میگرفت. از آن مشورتها چیزی یادتان هست؟
گاهی امام برای آقا پیغام میفرستادند كه من در اینجا شرایطم طوری نیست كه به فلان مساله اعتراض كنم. شما اقدام كنید و من دنباله كار را میگیرم. در اینگونه موارد آقا تذكر میدادند و امام بلافاصله دستور میدادند كه به تذكر آقای گلپایگانی عمل شود.
گویا امام پس از عزل آقای منتظری، احتیاطات خود را به آیتا... گلپایگانی ارجاع دادند؟
از قبل هم همینطور بود. غیر از مرحوم امام، آیات عظام خوئی، شاهرودی، خوانساری و... هم فقاهت آقا را قبول داشتند و احتیاطات خود را به ایشان ارجاع میدادند. از قول آقاموسیصدر نقل شده كه از امام میپرسند مراجع نجف را چگونه میبینید؟ و امام پاسخ میدهند: «كسی مانند آسید محمدرضای خودمان ندارند!» امام یك بار گفته بودند: «اگر آقای گلپایگانی مرا تخطئه هم بكنند، میدانم كه از روی عقیده و برای خداست!».
امام بر ریاست آیتا... گلپایگانی بر حوزه هم تأكید داشتند. علت این امر چه بود؟
همینطور است. خیلیها بودند كه میخواستند حوزه را به دست آقای منتظری بسپارند. امام از مدتها قبل، از كارهای مهدی هاشمی و دار و دسته او خبر داشتند. منتها شرایط را برای طرح موضوع مناسب نمیدانستند. ایشان میدانستند اگر آقای منتظری رئیس حوزه شود، حوزه به دست این دار و دسته میافتد، به همین دلیل در برابر اصرار افرادی كه نامه مینوشتند و درخواست میكردند، مقاومت كردند. امام حتی به صورت كتبی نوشتند كه در تمام كلیات و جزئیات حوزه، باید نظر آیتا... گلپایگانی مد نظر قرار گیرد. امام از مدیریت خوب آقا كاملا خبر داشتند و مدارس و بیمارستانها و خیریههای ایشان را میشناختند.
بار آخر كه امام در بیمارستان بستری شدند و قرار شد تحت جراحی قرار بگیرند، واكنش آیتا... گلپایگانی چه بود؟
ایشان فوقالعاده نگران شدند و دستور دادند در مدرسه فیضیه مجلس دعایی برگزار شود. اول قرار بود آقای آلطاها منبر برود، ولی بعد آسید صادق شمس انتخاب شد. بعد كه كسالت امام شدت یافت، آقا حاجآقا جواد را برای عیادت به تهران فرستادند. ما دائما با بیمارستان در تماس تلفنی بودیم تا وقتی كه ساعت 9 شب 13 خرداد خبر دادند دیگر امیدی به بهبود امام نیست و فردا صبحش هم خبر ارتحال ایشان منتشر شد و آقا اعلامیه بسیار بلیغی دادند.
نظر آیتا... گلپایگانی به رهبری آیتا... خامنهای چه بود؟
ایشان میگفتند من رأی مجلس خبرگان را قبول دارم و بنای مخالفت با ایشان را ندارم. یكبار هم ایشان برای احوالپرسی همراه آقای محمدی گلپایگانی به منزل آقا در قم آمدند. آقا گفتند: هر وقت نكته خاصی به نظرم رسید، برایتان مینویسم. صحبتهای معمولی بود و موضوع خاصی مطرح نشد.
-
مسافران ناخوانده در مسیر مرگ
-
قصه سن و سال نمیشناسد
-
تولید 20سریال با حضور 200بازیگر شاخص
-
داستان «در شهر »
-
حاشیه ممنوع!
-
ماجــــرا ی موتورگــــازی و تـــویــوتــا!
-
درآمد از دود
-
پناه انقلابیون بود
-
«اطلاعات» فروشی!
-
پسماند گرا نی
-
لودگی پاستوریزه
-
موعود آقای وزیر...
-
من، رویایی دارم
-
موضعگیری خصمانه وزیر خارجه عربستان علیه ایران
-
بازار داغ فضای مجازی و پراید ۵۵ میلیونی