یكی حواسش به ما هست
محمدرضا باقری مجری و سردبیر برنامه «یه روز تازه»
روز صفر سعید ملكان اگر چه دومین اثر سینمایی درباره عبدالمالك ریگی است، اما به خوبی توانسته مكمل خوبی برای شبی كه ماه كامل شد نرگس آبیار باشد. هر چه آبیار تلاش كرده بود از سوژه اصلی دوری كند و با یك ماجرای دراماتیك داستان را جلو ببرد، ملكان بی پرده وارد اصل موضوع شده و مستندوار قضایا را روایت كرده است. هرچه فیلم آبیار زنانه و پر از ظرافت است، فیلم ملكان خشن و مردانه است. تریلر سیاسی - امنیتی ملكان داستان پیچیدهای ندارد، موضوع برای مخاطب از اول لو رفته و پایان آن هم مشخص است، كسی توقع ندارد مثلا ریگی فرار كند و دستگیر نشود، اما كارگردان هنرمندانه طوری داستان را جلو برده است كه مخاطب برای تماشای همین ماجرای با پایان از پیش معلوم، دوساعت مینشیند و با این كه ریتم فیلم نوسان دارد، با هیجان كار را دنبال میكند.
ملكان روایت را دو پاره كرده؛ گاهی از نگاه ریگی، گاهی از نگاه مامور امنیتی فیلم ادامه مییابد و این كمی به ساختار روایت آسیب وارد میكند. برای مخاطب بدون پیش زمینه ذهنی، كه حالا بعد از چند سال ماجرای واقعی دستگیری ریگی را میبیند، ریگی فیلم ملكان تنها یك تیپ است كه تبدیل به كاراكتر نشده است و دلیل سبعیت و جنایات او مشخص نیست. كارگردان اینها را بدیهی درنظر گرفته كه ریگی و رذایلش را همه میدانند و نیازی به توضیح بیشتری نیست. او فقط قرآن میخواند، به جهاد دعوت میكند و از دیدار رسول ا... میگوید. هرچند اشاره بسیار كوچكی به نقش وهابیها در پروژههای تربیت نیرو در پاكستان در فیلم هست، اما در مجموع شخصیت عبدالمالك ریگی یك وضع مجهول برای مخاطب دارد؛ خصوصا مخاطبی كه اصلا از پیشینه این فرد و گروهكش خبر نداشته باشد. شخصیت مامور امنیتی از این هم گنگتر است. فردی كه از اول تا آخر فیلم فقط میدانیم یك مامور امنیتی است كه برای وطنش و امنیت مردم مبارزه میكند، همین.
نكته جذاب فیلم اما در تم معمایی و جاسوسی آن نهفته است، شگفتی مخاطب از عملیات چند لایه و پیچیده سرویس امنیتی ایران كه در برابر هر تك گروهک ریگی، پاتكی در آستین دارد، نفسها را در طول نمایش فیلم در سینه حبس میكند. آنچه از شواهد و قراین پیداست، روز صفر درصد قابل توجهی با آنچه در عملیات دستگیری ریگی اتفاق افتاده تطابق دارد و واقعی است و این نكته بیشتر نشان میدهد چه قابلیت عظیمی در پروندههای امنیتی كشور برای سینما وجود دارد. قهرمان روز صفر احساس امنیت به مخاطب میدهد، این كه كسی حواسش به ما هست، دست پنهانی كه مردم را از خطرات نجات میدهد و امنیت را نه تنها در كشور، بلكه هزاران كیلومتر دورتر برای مردم فراهم میكند.
روز صفر هر چه در متن و داستان كشش و جذابیت دارد، اما در دستاوردهای فنی و فرمی، چنان كه باید توفیقی ندارد. از بازی خوب امیر جدیدی كه بگذریم، باقی موارد در سطح متوسط قرار دارد، نه در فیلمبرداری اتفاق خارقالعادهای میبینیم، نه صحنه آرایی و حتی موسیقی درست فیلم هم تولیدی نیست و انتخابی است. اگرچه روز صفر به لحاظ كیفی قابل قبول است، اما چون مدت كمی از تولید اثر با مضمون مشابه آن، شبی كه ماه كامل شد میگذرد، با آن مقایسه میشود، سكانس بازارروز و سكانسهای تعقیب و گریز در فیلم آبیار
به شدت بالاتر از فیلم ملكان قرار میگیرد.
ملكان روایت را دو پاره كرده؛ گاهی از نگاه ریگی، گاهی از نگاه مامور امنیتی فیلم ادامه مییابد و این كمی به ساختار روایت آسیب وارد میكند. برای مخاطب بدون پیش زمینه ذهنی، كه حالا بعد از چند سال ماجرای واقعی دستگیری ریگی را میبیند، ریگی فیلم ملكان تنها یك تیپ است كه تبدیل به كاراكتر نشده است و دلیل سبعیت و جنایات او مشخص نیست. كارگردان اینها را بدیهی درنظر گرفته كه ریگی و رذایلش را همه میدانند و نیازی به توضیح بیشتری نیست. او فقط قرآن میخواند، به جهاد دعوت میكند و از دیدار رسول ا... میگوید. هرچند اشاره بسیار كوچكی به نقش وهابیها در پروژههای تربیت نیرو در پاكستان در فیلم هست، اما در مجموع شخصیت عبدالمالك ریگی یك وضع مجهول برای مخاطب دارد؛ خصوصا مخاطبی كه اصلا از پیشینه این فرد و گروهكش خبر نداشته باشد. شخصیت مامور امنیتی از این هم گنگتر است. فردی كه از اول تا آخر فیلم فقط میدانیم یك مامور امنیتی است كه برای وطنش و امنیت مردم مبارزه میكند، همین.
نكته جذاب فیلم اما در تم معمایی و جاسوسی آن نهفته است، شگفتی مخاطب از عملیات چند لایه و پیچیده سرویس امنیتی ایران كه در برابر هر تك گروهک ریگی، پاتكی در آستین دارد، نفسها را در طول نمایش فیلم در سینه حبس میكند. آنچه از شواهد و قراین پیداست، روز صفر درصد قابل توجهی با آنچه در عملیات دستگیری ریگی اتفاق افتاده تطابق دارد و واقعی است و این نكته بیشتر نشان میدهد چه قابلیت عظیمی در پروندههای امنیتی كشور برای سینما وجود دارد. قهرمان روز صفر احساس امنیت به مخاطب میدهد، این كه كسی حواسش به ما هست، دست پنهانی كه مردم را از خطرات نجات میدهد و امنیت را نه تنها در كشور، بلكه هزاران كیلومتر دورتر برای مردم فراهم میكند.
روز صفر هر چه در متن و داستان كشش و جذابیت دارد، اما در دستاوردهای فنی و فرمی، چنان كه باید توفیقی ندارد. از بازی خوب امیر جدیدی كه بگذریم، باقی موارد در سطح متوسط قرار دارد، نه در فیلمبرداری اتفاق خارقالعادهای میبینیم، نه صحنه آرایی و حتی موسیقی درست فیلم هم تولیدی نیست و انتخابی است. اگرچه روز صفر به لحاظ كیفی قابل قبول است، اما چون مدت كمی از تولید اثر با مضمون مشابه آن، شبی كه ماه كامل شد میگذرد، با آن مقایسه میشود، سكانس بازارروز و سكانسهای تعقیب و گریز در فیلم آبیار
به شدت بالاتر از فیلم ملكان قرار میگیرد.