یک روز خوشحال کننده
همکاران عزیزمان در کانال داخلی روابط عمومی جام جم، لابه‌لای سخن بزرگانی چون آندره ژید، آلبرت اینشتین و ... بنا به تقویم، لطف دارند و سالروز تولد همکاران را با متنی پراحساس یادآوری می کنند و تبریک می گویند. منتهی این جا با تبعیضی آشکار و بامزه روبروییم و سن و سال همکاران آقا، بدون ملاحظه و با نمایش بی پروای اعداد روی آن کیک آلبالویی، همچون نمک یدداری است که روی سن رفته پاشیده می شود و درعوض سن و سال همکاران خانم، با یک شمع علامت سوال رفع و رجوع می شود! کسی هم نیست داد این بی عدالتی را بستاند و از مظلومیت آقایانِ سن لورفته دفاع کند.
مثلا همین علی اکبر مظاهری که با آن بوق اشغالش از کفر ابلیس هم مشهورتر است، چه گناهی کرده که شمع تولد چهل و هشت سالگی‌اش، جلوی چشم انبوه همکاران در کانال روابط عمومی جام جم، آب شود و جلب توجه کند؟ به جز این مزاح کلامی و احترام تاکیدی به حفظ حرمت خانم‌ها و دفاع از آن شمع‌های علامت سوالی، آن چه عجالتا اهمیت دارد، تولد علی مظاهری عزیز است که اگرچه با سلام گفتن‌های مکرر و صدای بلند و بیش از حد رسا و رفت و آمدهای گاه غیرضروری، همکاران دیگر را تا مرز کلافگی و عصیان می برد، ولی سواد و خوش سخنی و شیرینی قلم و کلامش و مهر غالبا بی دریغش بر همکاران پوشیده نیست.
او به قدری لطف دارد که کادوی تولد اهدایی صرفا گروه فرهنگی را با اعطای آش رشته به کل تحریریه تلافی کرد! هدیه ناقابل ما به علی جان مظاهری باوجود بدآموزی، بامزه و قابل عرض است: یک سیگارپیچ و مخلفاتش که راه اندازی آن برای دقایقی، کل کار تحریریه را مختل کرد و برخی همکاران هر فن و هنری که با دیدن فیلم‌هایی چون سنتوری، لامپ صد و متری شیش و نیم و قس علی هذا یاد گرفته بودند، روی این هدیه ناقابل پیاده کردند تا بالاخره سیگاری پیچانده شد تا گیرانده شود!
زینب مرتضایی فرد که خستگی ناپذیر دبیری کرده برای ما در این مدت، به مناسبت فرا رسیدن انتخابات در همین صفحه سراغ نامزدی هنرمندان در انتخابات مختلفی چون مجلس و شورای شهر رفته است.
استاد شهرام ناظری که به‌تازگی 70 ساله شده، اثری زیبا منتشر کرده به نام «جان جانم». صابر محمدی هم در صفحه 10 رفته و گپ و گفتی خواندنی با ارشک رفیعی، شاعر و آهنگساز این قطعه انجام داده است.
ساناز قنبری تازه از سفر برگشته هم مصاحبه ای در صفحه 11 دارد با علی عطشانی، کارگردان یادم تو رو فراموش.
در صفحه 12 هم گفت و گوی محمدرضا کائینی با فرزند آیت ا... فقید سیدحسین خادمی را خواهید خواند.
مثلا همین علی اکبر مظاهری که با آن بوق اشغالش از کفر ابلیس هم مشهورتر است، چه گناهی کرده که شمع تولد چهل و هشت سالگی‌اش، جلوی چشم انبوه همکاران در کانال روابط عمومی جام جم، آب شود و جلب توجه کند؟ به جز این مزاح کلامی و احترام تاکیدی به حفظ حرمت خانم‌ها و دفاع از آن شمع‌های علامت سوالی، آن چه عجالتا اهمیت دارد، تولد علی مظاهری عزیز است که اگرچه با سلام گفتن‌های مکرر و صدای بلند و بیش از حد رسا و رفت و آمدهای گاه غیرضروری، همکاران دیگر را تا مرز کلافگی و عصیان می برد، ولی سواد و خوش سخنی و شیرینی قلم و کلامش و مهر غالبا بی دریغش بر همکاران پوشیده نیست.
او به قدری لطف دارد که کادوی تولد اهدایی صرفا گروه فرهنگی را با اعطای آش رشته به کل تحریریه تلافی کرد! هدیه ناقابل ما به علی جان مظاهری باوجود بدآموزی، بامزه و قابل عرض است: یک سیگارپیچ و مخلفاتش که راه اندازی آن برای دقایقی، کل کار تحریریه را مختل کرد و برخی همکاران هر فن و هنری که با دیدن فیلم‌هایی چون سنتوری، لامپ صد و متری شیش و نیم و قس علی هذا یاد گرفته بودند، روی این هدیه ناقابل پیاده کردند تا بالاخره سیگاری پیچانده شد تا گیرانده شود!
زینب مرتضایی فرد که خستگی ناپذیر دبیری کرده برای ما در این مدت، به مناسبت فرا رسیدن انتخابات در همین صفحه سراغ نامزدی هنرمندان در انتخابات مختلفی چون مجلس و شورای شهر رفته است.
استاد شهرام ناظری که به‌تازگی 70 ساله شده، اثری زیبا منتشر کرده به نام «جان جانم». صابر محمدی هم در صفحه 10 رفته و گپ و گفتی خواندنی با ارشک رفیعی، شاعر و آهنگساز این قطعه انجام داده است.
ساناز قنبری تازه از سفر برگشته هم مصاحبه ای در صفحه 11 دارد با علی عطشانی، کارگردان یادم تو رو فراموش.
در صفحه 12 هم گفت و گوی محمدرضا کائینی با فرزند آیت ا... فقید سیدحسین خادمی را خواهید خواند.
ضمیمه نوجوانه
تیتر خبرها
