سناریوی زنانه  بر ای قتل مرد 3 زنه

سناریوی زنانه بر ای قتل مرد 3 زنه

معصومه ملکی

زن میانسال كه در جریان اختلاف و درگیری با پیرمرد صاحبخانه‌اش، او را با كاتر به قتل رسانده بود پس از دو ماه سكوت خود را شكست. او در جریان تحقیقات پلیسی ـ قضایی اعلام كرد كه همسر مقتول نیز با وی در اجرای نقشه قتل همدست بوده است. 
 به گزارش خبرنگار جنایی جام‌جم، شامگاه سی‌ام آذر امسال، پیرمرد 82 ساله پس از ده روز بستری بودن در بیمارستان، تسلیم مرگ شد. مرگ مشكوك او از سوی ماموران كلانتری هفت‌چنار به محمد‌تقی شعبانی، بازپرس كشیك قتل دادسرای جنایی تهران گزارش و با دستور وی، تحقیقات ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد. تحقیقات اولیه نشان می‌داد كه همسر اول و دوم او فوت شده و از مدتی قبل پس از سومین ازدواجش با زن میانسال و پسر او زندگی می‌كرد.
در تحقیقات بعدی مشخص شد كه پیرمرد از سوی دخترش و مرد همسایه كه او را در خیابان زخمی یافته بودند به بیمارستان منتقل شده بود. با دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران، همسر سوم مقتول و پسر این زن به عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شدند. آنها مدعی بودند در این جنایت نقشی ندارند و حتی زمانی كه به جان پیرمرد سوء‌قصد شده در خانه او حضور نداشتند. اما تحقیقات محلی و خانوادگی نشان می‌داد كه زن سوم مقتول با او درگیری و اختلاف داشته است. تحقیقات از این دو مظنون كه مادر و پسر بودند ادامه داشت تا این‌كه اوایل دی امسال پسر بازداشت شده اعتراف كرد كه مادرش با همدستی زن همسایه طبقه بالایی، مردی را برای قتل ناپدری اجیر و نقشه قتل را اجرا كرده‌اند. با توجه به این گفته‌ها زن میانسال همسایه نیز بازداشت شد و منكر قتل شده و مدعی بود كه قتل پیرمرد از سوی همین مادر و پسر رخ داده است. 
 تحقیقات از این سه مظنون پرونده ادامه داشت تا این‌كه با گذشت حدود دو ماه از بازداشت آنها، سرانجام دو شب پیش زن همسایه به قتل پیرمرد صاحبخانه‌اش با همدستی همسر سوم مقتول اعتراف كرد. متهم در مواجهه حضوری با زن مقتول قرار گرفت و او نیز به طراحی نقشه قتل شوهرش و اجرای آن توسط زن مستاجر اعتراف كرد. 
زن مستاجر دیروز برای ادامه تحقیقات به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و با اعتراف به قتل مرد صاحبخانه گفت: پیرمرد همیشه اذیتم می‌كرد و نمی‌گذاشت سگ در خانه نگهداری كنم و همیشه با هم اختلاف و دعوا داشتیم و از دست مزاحمت‌های او خسته شده بودم، حتی زن مقتول هم با شوهرش اختلاف داشت و همین باعث شد كه دو نفری نقشه قتل او را طراحی كرده و من آن را اجرا كنم. 
 با دستور قضایی، زن مستاجر در برابر اتهام مباشرت در قتل عمدی و همسر مقتول در برابر اتهام معاونت در قتل قرار گرفت و پسر او نیز بی‌گناهی‌اش اثبات و آزاد شد. 

​​​​​​​كاش زودتر خانه را تخلیه می‌كردم
زن میانسال در صندلی مقابل بازپرس جنایی نشسته بود و به آرامی اشك می‌ریخت و می‌گفت: «اگر مرد صاحبخانه برایم ایجاد مزاحمت نمی‌كرد و پول پیش خانه ام را می‌داد، من می‌رفتم و این جنایت رخ نمی‌داد.» متهم به قتل در گفت و گو با جام‌جم به تشریح این جنایت پرداخت كه در ادامه می‌خوانید.
چرا با مقتول اختلاف داشتی؟
هشت ماه قبل یكی از آپارتمان‌های مقتول را اجاره كردم. مقتول در ابتدا اخلاق و رفتارش با من خوب بود؛ اما بعد از آن به عناوین مختلف مزاحمم می‌شد. او حتی كنتور آب، گاز و برق را دستكاری كرده بود تا من مجبور شوم هزینه‌های زیادی را بپردازم. حتی حمام خانه خراب شد و نیاز به تعمیر داشت كه مدام می‌گفت من باید خودم آن را تعمیر كنم. سر همین اختلاف‌ها دو بار از صاحبخانه ام شكایت كردم. اما این همه ماجرا نبود. یكی از پسرانم كه مستقل زندگی می‌كرد، برای ادامه زندگی به تركیه رفت و سگ ده ساله ژرمن مینیاتوری‌اش را به من داد تا از آن نگهداری كنم و بعد از چند ماه آن سگ را برایش بفرستم. بیرون بردن همین سگ دوباره باعث اختلاف ما شد. با دختر پیرمرد صحبت كردم تا زودتر خانه را تخلیه كنم كه قبول كرد.
نقشه قتل با برنامه بود؟
 اوایل كه مرد صاحبخانه اذیتم می‌كرد، آنقدرعصبانی می‌شدم كه می‌خواستم او را بكشم و تكه‌تكه كنم، اما وقتی آرام می‌شدم، این فكر از ذهنم بیرون می‌رفت. سه هفته قبل از قتل، دوباره تصمیم به قتل گرفتم و موضوع را به همسر سوم مرد صاحبخانه گفتم. او گفت من هم می‌ خواهم از دست شوهرم خلاص شوم چرا كه او همه اموال و اسنادخانه‌اش را وكالتی به دامادش منتقل كرده و اگر دیر بجنبم، ارثیه‌ای به من نمی‌رسد.
 بعد چه شد؟
شب جنایت زن مقتول دسته كلید خانه‌شان را به من داد و گفت شوهرش خوابیده و خواست به خانه‌شان بروم. وارد خانه كه شدم زن مقتول به من گفت چرا دستكش نیاوردی كه رفتم خانه‌مان و دستكش زمستانی‌ام را برداشته و دوباره به خانه او بازگشتم. زن مقتول در چند قدمی‌ام در خانه ایستاده بود، شوهرش در رختخواب بود. كاتر به دست بالای سر مرد صاحبخانه رفتم، ضربه‌ای به گردنش زدم كه زخمی شده و بیدار شد. با دیدن من عصایش را برداشت و سمتم ضربه‌هایی انداخت و فریاد زد و با من درگیر شد كه ضربه‌های بعدی را به دستان و پاهایش زدم كه كنار تختش افتاد. ترسیدم و بیرون آمدم. زن مقتول كلید خانه پسرش را به من داد و من به خانه او در محله دیگری رفتم و آنجا سر و صورت خود را شستم‌. چهار ساعت بعد كمی كه حالم بهتر شد، به خانه ام بازگشتم. 
می‌دانی چه حكمی در انتظارت است؟
 حكم قصاص. اشتباه كردم. ای كاش او را به قتل نمی‌رساندم.