اعضای باند حرفهای با سند سازی خانهها را تصاحب میكردند
رازگشایی از كلاهبرداری میلیاردی شاه و وزیر
اعضای یك باند حرفهای كه نام مهرههای شطرنج را برای خود انتخاب كرده بودند، با سندسازی خانههای میلیاردی پایتخت را به نام خود كرده و میفروختند.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، اوایل هفته گذشته زنی با حضور در شعبه دهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران شكایت كرد كه شوهر سالخوردهاش از خانهشان در شمال تهران بیرون آمده و ناپدید شده است.
پس از این شكایت، با دستور بازپرس رحیم دشتبان، تحقیقات پلیس برای یافتن مرد گمشده آغاز شد. در جریان تحقیقات پلیس معلوم شد كه او با مردی به نام رضا آشنا شده و این اواخر با او در ارتباط بوده و آخرین بار قصد ملاقات با وی را داشته است. این مرد به عنوان تنها مظنون تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و سه روز بعد از این ماجرا بازداشت شد. او در بازجویی پلیسی سكوتش را شكست و اعتراف كرد كه با همدستی دوستانش و با دستور دو مهره كلیدی باند كه معرف به شاه و وزیر هستند، برای تصاحب ملك 70 میلیارد تومانی پیرمرد با وی دوست شده و بعد وی را ربودهاند و اكنون او را در مغازهای در غرب تهران به گروگان گرفتهاند. ماموران برای نجات جان گروگان به مخفیگاه آدمرباها رفتند و بعد از محاصره محل توانستند گروگان را نجات دهند و دو آدمربای دیگر در آنجا بازداشت شدند. گروگان
نجات یافته و آدمرباها به اداره پلیس منتقل و مورد تحقیق قرار گرفتند. در جریان تحقیقات از گروگان نجات یافته معلوم شد كه رضا و دوستانش وی را ربوده و به زور از او قولنامهای گرفتند كه نشان دهند وی خانهاش در شمال تهران كه 70 میلیارد تومان ارزش داشته را به آنها فروخته است.
در تحقیقات بعدی از سه آدمربا آنها مدعی شدند با دستور شاه و وزیر به این كار دست زدهاند. رضا، مرد آدمربا در جریان تحقیقات پلیسی گفت: دزد حرفهای خانه هستم و سالها به همین اتهام به زندان افتاده و حبس كشیده ام. دو همدستم نیز سارقان خانه هستند.
چندی پیش در یك كلوب شبانه در شمال تهران با دو مرد به نامهای فرهاد و امیر آشنا شدم. آنها خانههای افراد پولدار در شمال تهران- كه در خارج از كشور زندگی میكردند- یا خانههای پولدارهای سالخورده را شناسایی و با سندسازی میفروختند و مبالغی كلان به جیب میزدند. من در جریان سرقت از خانههای مردم سند دو خانه را یافتم و یكی را به مبلغ 50 میلیون تومان و یكی را در برابر دریافت خودروی پژو 206 به آنها دادم.
وی ادامه داد: فرهاد و امیر به من و همدستانم گفتند كه در جریان بازی شطرنج نام خود را برای ارتكاب جرایمشان شاه و وزیر گذاشتند. حتی من و همدستانم را كه برخی از آنها افراد معتاد بودند، به عنوان سربازهای بازی شطرنجشان میدانستند. زنی به نام شیوا در باند حضور داشت كه ملقب به رخ شطرنج بود. فرهاد و امیر سندی را كه از من خریده بودند ابتدا به نام یكی از اعضای باند قولنامه كرده و بعد به نام رخ انتقال داده و سرانجام به افراد دیگر میفروختند. آنها به كمك رخ حتی خانه مرد تهرانی كه در خارج از كشور زندگی میكرد را به مردی فروختند و در برابر آن 14 میلیارد و 700 میلیون تومان پول گرفتند. آنها حتی سر مرد بنگاهداری را هم كلاه گذاشتند و همان ملك را با سندسازی جدید به او فروختند. از وی 2 میلیاد و 300 میلیون تومان بیعانه گرفتند، اما وقتی ماجرا لو رفت بقیه پول را نگرفتندو متواری شدند.
مرد آدمربا ادامه داد: آنها بعد مشخصات مرد سالخوردهای كه شمال تهران زندگی میكرد را در اختیارم قرار دادند و خواستند برای تصاحب ملك 70 میلیارد تومانی او برسر راه آن مرد قرار بگیرم و اعتمادش را جلب كنم. طبق نقشه آنها پیرمرد را با همدستانم ربودم و سهشبانه روز وی را به گروگان گرفتیم و میخواستیم خانهاش را بفروشیم كه دستگیر شدیم.
با اعتراف وی و دو همدستش، دو عضو دیگر باند كه از سارقان معتاد بودند و در ماجرای سرقت سندها نقش داشتند نیز شناسایی و بازداشت شدند. جستوجوها برای دستگیری شاه و وزیر ادامه داشت و آنها چند روز پیش در تهران بازداشت شدند.
امیر كه سركرده باند بود، در جریان تحقیقات پلیسی گفت: من و فرهاد كه معروف به وزیرم بود خانههای افرادی كه پولدار و سالخورده را با سندسازی میفروختیم.
با اعتراف وی دومین مهره كلیدی باند هم گفتههای او را تایید و به جرایمش اعتراف كرد. با توجه به فراری بودن مهره سوم كه زنی معروف به رخ است جستوجو برای دستگیری او ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، اوایل هفته گذشته زنی با حضور در شعبه دهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران شكایت كرد كه شوهر سالخوردهاش از خانهشان در شمال تهران بیرون آمده و ناپدید شده است.
پس از این شكایت، با دستور بازپرس رحیم دشتبان، تحقیقات پلیس برای یافتن مرد گمشده آغاز شد. در جریان تحقیقات پلیس معلوم شد كه او با مردی به نام رضا آشنا شده و این اواخر با او در ارتباط بوده و آخرین بار قصد ملاقات با وی را داشته است. این مرد به عنوان تنها مظنون تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و سه روز بعد از این ماجرا بازداشت شد. او در بازجویی پلیسی سكوتش را شكست و اعتراف كرد كه با همدستی دوستانش و با دستور دو مهره كلیدی باند كه معرف به شاه و وزیر هستند، برای تصاحب ملك 70 میلیارد تومانی پیرمرد با وی دوست شده و بعد وی را ربودهاند و اكنون او را در مغازهای در غرب تهران به گروگان گرفتهاند. ماموران برای نجات جان گروگان به مخفیگاه آدمرباها رفتند و بعد از محاصره محل توانستند گروگان را نجات دهند و دو آدمربای دیگر در آنجا بازداشت شدند. گروگان
نجات یافته و آدمرباها به اداره پلیس منتقل و مورد تحقیق قرار گرفتند. در جریان تحقیقات از گروگان نجات یافته معلوم شد كه رضا و دوستانش وی را ربوده و به زور از او قولنامهای گرفتند كه نشان دهند وی خانهاش در شمال تهران كه 70 میلیارد تومان ارزش داشته را به آنها فروخته است.
در تحقیقات بعدی از سه آدمربا آنها مدعی شدند با دستور شاه و وزیر به این كار دست زدهاند. رضا، مرد آدمربا در جریان تحقیقات پلیسی گفت: دزد حرفهای خانه هستم و سالها به همین اتهام به زندان افتاده و حبس كشیده ام. دو همدستم نیز سارقان خانه هستند.
چندی پیش در یك كلوب شبانه در شمال تهران با دو مرد به نامهای فرهاد و امیر آشنا شدم. آنها خانههای افراد پولدار در شمال تهران- كه در خارج از كشور زندگی میكردند- یا خانههای پولدارهای سالخورده را شناسایی و با سندسازی میفروختند و مبالغی كلان به جیب میزدند. من در جریان سرقت از خانههای مردم سند دو خانه را یافتم و یكی را به مبلغ 50 میلیون تومان و یكی را در برابر دریافت خودروی پژو 206 به آنها دادم.
وی ادامه داد: فرهاد و امیر به من و همدستانم گفتند كه در جریان بازی شطرنج نام خود را برای ارتكاب جرایمشان شاه و وزیر گذاشتند. حتی من و همدستانم را كه برخی از آنها افراد معتاد بودند، به عنوان سربازهای بازی شطرنجشان میدانستند. زنی به نام شیوا در باند حضور داشت كه ملقب به رخ شطرنج بود. فرهاد و امیر سندی را كه از من خریده بودند ابتدا به نام یكی از اعضای باند قولنامه كرده و بعد به نام رخ انتقال داده و سرانجام به افراد دیگر میفروختند. آنها به كمك رخ حتی خانه مرد تهرانی كه در خارج از كشور زندگی میكرد را به مردی فروختند و در برابر آن 14 میلیارد و 700 میلیون تومان پول گرفتند. آنها حتی سر مرد بنگاهداری را هم كلاه گذاشتند و همان ملك را با سندسازی جدید به او فروختند. از وی 2 میلیاد و 300 میلیون تومان بیعانه گرفتند، اما وقتی ماجرا لو رفت بقیه پول را نگرفتندو متواری شدند.
مرد آدمربا ادامه داد: آنها بعد مشخصات مرد سالخوردهای كه شمال تهران زندگی میكرد را در اختیارم قرار دادند و خواستند برای تصاحب ملك 70 میلیارد تومانی او برسر راه آن مرد قرار بگیرم و اعتمادش را جلب كنم. طبق نقشه آنها پیرمرد را با همدستانم ربودم و سهشبانه روز وی را به گروگان گرفتیم و میخواستیم خانهاش را بفروشیم كه دستگیر شدیم.
با اعتراف وی و دو همدستش، دو عضو دیگر باند كه از سارقان معتاد بودند و در ماجرای سرقت سندها نقش داشتند نیز شناسایی و بازداشت شدند. جستوجوها برای دستگیری شاه و وزیر ادامه داشت و آنها چند روز پیش در تهران بازداشت شدند.
امیر كه سركرده باند بود، در جریان تحقیقات پلیسی گفت: من و فرهاد كه معروف به وزیرم بود خانههای افرادی كه پولدار و سالخورده را با سندسازی میفروختیم.
با اعتراف وی دومین مهره كلیدی باند هم گفتههای او را تایید و به جرایمش اعتراف كرد. با توجه به فراری بودن مهره سوم كه زنی معروف به رخ است جستوجو برای دستگیری او ادامه دارد.