آتش به جان اخلاق

آتش به جان اخلاق


در میانه آمار ابتلا و تلفات و همه حواشی ویروس کرونا خبری کوتاه اما هولناک هم دیروز دست به دست می‌شد. خبر حکایت از آتش زدن یک درمانگاه در شهرک توحید بندرعباس داشت که پیرو انتشار شایعه‌ای مبنی بر بستری بودن چند بیمار کرونایی اتفاق افتاده بود. ماجرا از این قرار بوده است که  شایعه بی‌پایه و اساس نگهداری چند بیمار کرونایی در یک درمانگاه در شهرک توحید بندرعباس در استان هرمزگان موجب تحریک برخی افراد ساکن در این محله و آتش‌زدن درمانگاه این شهرک شد. ماجرایی که خیلی زود واکنش فاطمه نوروزیان مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی استان هرمزگان را هم به دنبال داشت،‌جایی که او با رد شایعه بستری بودن بیماران کرونایی در این محل، اعلام کرد: چند مرکز درمانی در بندرعباس برای مراجعه اولیه مردم به منظور بررسی علایم حاد تنفسی در نظر گرفته شده است که یکی از آنها در شهرک توحید است تا عوامل درمانی مستقر در این درمانگاه‌ها پس از بررسی‌های اولیه و در صورت حاد بودن شرایط بیماران، آنها را به بیمارستان شهید محمدی اعزام کنند.
در فاصله کوتاه انتشار تصاویر آتش زدن این درمانگاه تا امروز بسیاری به آن واکنش نشان داده‌اند. بسیاری این اتفاق را هولناک‌تر از خود ویروس کرونا می‌دانند. به باور این عده فراگیری بحرانی مثل ویروس کرونا خلا‌های بزرگ نظام فرهنگی و آموزشی جامعه را پیش چشم ما آورده است. آنها معتقدند مواجهه جامعه ایرانی با هر بحرانی به نظر می‌رسد  آزاردهنده‌تر از خود بحران است. عده‌ای هم سوی دیگر ماجرا نشستند، ‌آنها معتقدند این میزان اضطراب مردم با گسترش شایعات و تعلل مدیران دربرابر شیوع بیماری قابل درک است. به باور آنها در شرایط کنونی باید از کارشناسان خبره روانشناسی کمک گرفته شود. روان‌شناسان و جامعه مشاوران نیز براین باورند قدرت روان‌درمانی برای مقابله با ویروس کرونا فراموش شده درحالی که اگر از ظرفیت روان‌شناسان به خوبی استفاده شود، اثرات روانی آن کاهش می‌یابد. همچنین بودند افرادی که چنین اتفاقی را پیامد‌های تبعیض می‌دانند. اینکه نمایندگان مجلس به راحتی دسترسی به تست کرونا دارند و مدام از مثبت یا منفی شدن تست کرونایشان در شبکه‌های مجازی خبر می‌دهند و افراد عادی در انتظار نشسته‌اند تا شاید علایم‌شان را در خودشان ببینند به باور این عده حکایت از یک تبعیض دارد.
تبعیض، فاصله طبقاتی و زیاد شدن شکاف اجتماعی چیزی است که شاید بتوان رد تاثیرات آن را در حادثه کوچک اما مهم بندرعباس جست‌وجو کرد. نکته‌ای که از چشم  جعفر‌بای،آسیب‌شناس هم دور نمانده است. او در این رابطه به جام جم می‌گوید « در واقع همیشه، طبقه پایین درگیر مشکلات و گرفتاری‌های خودشان بوده‌اند و طبقه بالا هم در رفاه و شرایط خاص خود بوده‌اند. اما در طول این مدت، در جامعه ما تغییرات شگرفی در ساختار طبقاتی رخ داده است که هم فاصله درون طبقات و هم فاصله بین طبقات، دچار فاصله‌های معناداری شده‌اند که این فاصله، در امور اجتماعی هم خودش را نشان داده است؛ آنقدر که موجب آسیب‌رسانی در جامعه شده است؛  مثالش همین ماجرای آتش زدن درمانگاهی در بندرعباس است. اتفاقی که نوعی نافرمانی اجتماعی محسوب می‌شود و از آنجایی که در طی این تغییرات، تفکر اصلاحی را از دست داده‌ایم، آن رویکردهای اجتماعی و هماهنگ و برنامه‌ریزی شده قشر متوسط جامعه، با چنین حرکت‌های غیرعاقلانه‌ای، ترکیب شده است و توسط قشری که دیگر آن فعالان همیشگی حرکت‌های اجتماعی نیستند، اجرا شده است.»
او معتقد است کسانی که از تفکر آنچنانی برخودار نیستند، قدرت تشخیص در حرکت را ندارند و طبیعتا اقدام‌شان منجر به آسیبی به جامعه ما می‌شود. جعفر بای می‌گوید آن‌ها بر خلاف قشر متوسط جامعه که در همه دنیا حرکت‌های اعتراضی اما با فکر و برنامه انجام می‌دهند، هیچ تریبون و سخنگویی ندارند، تشکیلات و حزب و جریانی ندارند و همین باعث خطرناک بودنشان می‌شود.
به گفته او چنین مشکلی، به ضعف طبقه متوسط برمی‌گردد که در تمام جهان عرف است که آن‌ها چنین جریاناتی را هدایت کنند و حالا که آن‌ها در اثر تغییراتی، به جریان ورود پیدا نکرده‌اند، عرصه به دست حاشیه‌نشینانی افتاده است که اقداماتی خطرناک انجام می‌دهند و باعث ویرانگری می‌شوند.