گفتوگوی بوق اشغال با شقایق فراهانی
روح من ایران را انتخاب میکند
بای بسما... نخست بار كمابیش ده دوازده سال پیش كه زنگیدم داشت از كرج میآمد. از مطب پزشك سخن زدیم و محور سخن كار و موفقیتهای ایشان بود و فضای سخن حول تواناییها و... میچرخید. وقتی پرسیدم این همه توجه و پیشرفت و... را حاصل كدام مولفه میدانی ناگهان ساحت سخن را تغییر داد و گفت: «خدا » و شروع به سپاسهای آنچنانی كرد و... جالب آن كه این خلوص نیت را بی خودنمایی در رفتارش درمییابی. وقتی پارسال نیمه دوم سال البت با تماسهای من یا زنگ زدن ایشان باز به گفتوگو نشستیم؛ باری مثلا از تجربه پیادهروی اربعین پرسیدم (شاید برای اینکه ریا نشود) تاكید داشت تیتر نشود فراهانی از این تجربه چنین وصفی كرد: «نه فقط به عنوان یه مسلمون، خیلی تجربه شگفتآوریه قابل توصیف نیست» خب ضمن اینکه برآیند چندین بار گفتوگو را میخوانید. درباره ایشان از زبان دیگران بشنوید هوای تازه را بنگرید لطفا.
من اعتقاد دارم با هركسی آشنا میشم حكمتی داره. «بهتره با كی آشنا نشم.» نمیتونم جواب بدم، چون با كسانی كه آشنا شدم قطعا برام درسی داشتن یا من براشون درسی داشتم، بیحكمت نبوده.
از فضایلی كه همه میگن شما دارین؟
درسته! از اونا باید بپرسین.
از اشتباهاتتون؟
اعتماد.
پیهاش رو به تنتتون مالیدین؟
والا پیه نداره.
(درباره سیمرغ نگرفتن اینرو فرمودین)؟
چیزی كه مشخص و مبرهنه اینه كه... كیا قراره جایزه بگیرین كیا قراره نگیرن كیا كاندیدا میشن كیا قرار نیست كاندیدا بشن من این رو همیشه میگم تروخشك با هم میسوزن، خیلیها واقعا استحقاقش رو دارن استعداد و لیاقتش رو اما نمیگیرن.
تاثیر پدر و مادر؟
مادرم دكترای هنرهای تجسمی داره پدرم فوقلیسانس كارگردانی.
اگر پدر و مادرتون هنرمند نبودن شما بازیگر میشدین؟
نمیدونم واقعا! اگر هنرمند نبودن شاید من هم یه شغل دیگهای داشتم.
پدر توی عالم بازیگری حامیتون بود؟
بله بله.
میشه به این گفت پارتیبازی؟
نه.
شما چی، كسی رو معرفی كردین به كارگردان و...؟
چرا. فراوون.
اسمش كه پارتیبازی نیست؟
نه. چه پارتی بازیای!
از بهترینهایی كه باهاشون كار كردین؛ كارگردانها؟
خدا رحمت كنه آقای ایرج قادری رو دوست داشتم. آقای رافعی، آقای معتمد و آقای بیضایی دیگه گفتن نداره مشخصه دیگه.
منفیترین نقدی كه درباره كارهاتون شنیدین؟
ببینین نقدها... هركسی نظر خودش رو داره و محترمه، متاسفانه در رابطه با كارهای آقای معتمد و كار آقای پوریا آذربایجانی كه كار بسیار زیبایی ساختن (تجریش، ناتمام) به نظر من خیلی...
بیانصافی؟
نه! كملطفی كردن.
بهترین نقشتون رو بازی كردین هنوز؟
من خیلی از نقشهام رو دوست داشتم، اما دیده نمیشه.
رو چه حساب؟
به دلایلی كه همه شاید بدونن چرا...
چك پاس نشده دستمزد؟
فراوون! فراوون!
برای بازی آیا واقعا زیبایی ملاكه؟
نه بابا ملاك نیست. ولی یه نقشهایی ایجاب میكنه زیبایی. یه نقشهایی هم ایجاب میكنه كه زیبا نباشن.
بانویی كه بدون داشتن تكیهگاه و آشنا و حامی با تكیه بر فقط فیزیكش میتونه وارد سینما بشه؟
توی ایران كه میشه.
از مناجاتهاتون با خدا؟
شكرگزاری و قدردانی.
اگه در شرایطی بودین كه مثل بعضی بازیگرها به اشتباه میرفتین؟
من هم همچی درست نرفتم شما لطف دارین! من هم خیلی اشتباه داشتم، ولی (خب این رو نمیگم كه خودم رو توجیه بكنم) آدم تا اشتباه نكنه قطعا رشد و پیشروی و پیشرفت نخواهد داشت.
اگه این اشتباه رو تكرار بكنه؟
خب قطعا دیگه به بلاهت میرسه امیدوارم به حماقت نرسه.
از هنرمندانی كه ستایششون میكنین؛ ویژگیشون؟
هر ویژگی یك چیز شخصی مربوط به شخصیت انسانهاست... ممكنه اون شخصیتی كه دوست دارم خیلی بازیگر خوبی نباشه.
چه جور آدمی رو تحسین میكنین؟
سؤال حرفهای درباره كاره و سؤال شخصی درباره شخصیت آدمهاست كه خیلی فرق میكنه. ممكنه بازیگرهایی باشن كه عاشق بازیشون باشم، ولی از نظر شخصیتی نه!...
ممكنه در پروژهای بیكاری رو به كار و همكاری ترجیح داده باشین؟
بله.
شما گفته بودین زمانی اوایل كار گویا پر از خشم بودین؟
بله. اوایل كار نبود. كلا مسائل و حاشیههایی كه حول محور شخصی بود و صحبتهایی كه به لحاظ ایدئولوژی و بینش روی ما انجام شد درواقع هركدوممون به دوره خود.
چه جوری با خودتون آشتی كردین؟
من هنوز آشتی نكردم.
در این باره پس چه رویكردی اتخاذ كردین؟
سعی میكنم به اون بخشش درونی برسم.
دوست داشتن خود تا چه حدی سازنده است؟
كسی كه/ یه روحی كه خودش رو دوست نداره قطعا كائنات و خداوند هم دوستاش ندارن.
خودشكوفایی چه جور حاصل میشه؟
نمیدونم منظورتون چیه اولین باره میشنوم...
از قدیم دوست داشتم كه بازیگر بشم و این رو حالا اسمش رو بذاریم خودشكوفایی، من از بچگیم میدونستم.
به چه كارهایی اكیدا نه میگین؟
به كارهایی كه به عقاید مردم احترام نذاره.
كارهایی كه با جون و دل میپذیرین؟
نقشهای خیلی خوب توش باشه و متن خیلی خوب داشته باشه و پول خیلی خوبی هم دستمزد بدهند. اینا امیدوارم میكنه.
دوست دارین به چه اوجی برسین؟
هرچی خدا بخواد.
آیا شهرتِ صِرف كافیه یا نیكنامی هم لازمه؟
بستگی به این داره كه اون روح چی بخواد... هیتلر و... هم مشهورن شاید باید تاریخ نشون بدِه كه این شهرت رو بهخاطر بدنامی شون دارن یا هدف دیگهای پشتش بوده.
به چی غبطه میخورین؟
زحمتهایی که حروم شد
به آگاهی رسیدن؟
چیزیه كه باید تجربه بشه من خودم امیدوارم همیشه آگاهی كسب بكنم.
چه وقتی نمیتونین بازی كنین؟
نتونستن بازی كردن نیست شاید یه نقشی درست جا نیفته.
فكر كردن به مرگ؟
هر لحظه واقعا.
اضطراب كی سراغتون میاد؟
اضطراب بیپولی.
شما و بیپولی؟
كلا اقتصادی. نه كه پول توی جیبم نباشه منظورم اینه كه وقتی مردم ندارن خرج كنن...
هنوز هم بلد نیستین استوری بذارین؟
نه یاد گرفتم.
از نظر مطالعه شما در مقایسه با پدر كتابخوانتون؟
من اصلا زیر صفرم.(در مقایسه با پدرم البته)
فرهیختگی یه بانو به چیه؟
من انسانها رو كلی میبینم.
اگه هالیوود بودین؟
سؤال چیه اگه بودم چی؟
بهترین فیلمها از منظر شما؟
نمیدونم واقعا چی بگم... ولی مستر نوبادی (آقای هیچكس) همچنان جزو بهترین فیلمهاییه كه دیدم.
اگه مسافر زمان بودین به كدوم دوره سفر میكردین؟
یه ده بیست سالی میرفتم عقبتر.
برای حفظ و تقویت هویت چه بایدكرد؟
حفظ انسانیت.
فضای مجازی؟
خیلی سؤال كلی یه... چیو بگم مث اینه كه نظرتون درباره اتومبیل چیه!
نویسنده مورد علاقهتون؟
نویسنده مورد علاقهای ندارم.
نباید فراموشش كرد؟
بدهكاری، بدهی و امانت.
خودتون رو باهاش بهتر شناختین؟
خشمهام.
دوست دارین به چه جور انسانی تبدیل بشین؟
انسانی كه احساس خوشبختی میكنه.
خوشبختی به چه کیفیتی؟
حالا چه خوب چه بد.
اگه میشد كدوم شهر و دوره رو برای زیستن برمیگزیدین؟
فعلا روح من ایران رو انتخاب كرده؛ ایران انتخاب شده با این خانواده.
از ویژگیهای همیشگی شما؟
والا نمیدونم دیگران باید بگن.
از ویژگیهای استاد؟
پدرم!؟ خیلی مردمدار و مردمیه.
از اندرزهای پدرانهشون؟
همیشه میگفت انسانها رو صفات بدشون رو فقط نبین چون تنها میمونی، سعی كن صفات خوبشون رو بیشتر ببینی.
اگر بازیگر نمیشدین دیده نمیشدین؟
اونایی كه دیده نمیشن بهشون نمیگم معمولی. شاید تاثیرگذاری شون خیلی بیشتر از ماها كه دیده شدیم باشه من آدمهایی رو كه شهرت ندارن اصلا معمولی نمیبینم.
كدبانو؟
تا كدبانویی رو چی بدونین.
آشپزیتون؟
عالی.
از ماجراهای زندگی؟
من ماجرا زیاد داشتم.
آرزوهاتون؟
به همه آرزوهام رسیدم.
از رویاهای كودكیتون؟
همیشه دوست داشتم نامرئی بشم.
قاعده و قانون شخصی شما؟
كلا قوانین جهانی كه درباره انسانها همه جا یكسانه برای من هم هست اونی كه برای همه بده برای من هم بده.
وظیفه خودتون میدونین كه...؟
سؤالا كلیه یه وقت سر كار یه وقت توی خونه وظایفی دارم، ولی كلا دوست دارم و رسالتم اینه كه انسان خوبی باشم؛ همین!
هیچ وقت یادتون نمیره؟
نمیخوام خیلی عجیب غریب باشم دوست دارم خودم باشم.
از حسود و بخیل زخم زبون شنیدین؟
زیاد.
میبخشینشون دیگه؟
نه شاید نبخشم.
سخن پایانی؟
تیترتون برام خیلی مهمه.
(خنده مخلص)
میخندین!؟
من شیطنت شما و همكاراتون رو خوب میشناسم...
(نفرمایین!)
چون سرم آمده من این را از شما انتظار دارم...