ابطال ابرقدرتی آمریکا

نقدی کوتاه بر اظهارات جوزف نای

ابطال ابرقدرتی آمریکا



جوزف نای، نظریه‌پرداز برجسته حوزه جنگ نرم در گفت‌وگو با جام جم به نکات اساسی و مهمی (ناظر به آمریکای پس از کرونا)اشاره کرده است. او از یک‌سو پیش‌فرض اصلی خود یعنی اصالت بخشی به قدرت بین‌المللی آمریکا را رها نمی‌کند و از سوی دیگر، یکجانبه‌گرایی دولت ترامپ و سیاست‌های ضدمهاجرتی او را زنگ خطری برای واشنگتن و جهان قلمداد می‌کند.
جوزف نای در این گفت‌وگو، تغییر قواعد بین‌المللی و مناسبات قدرت در دوران پساکرونا را تقریبا به‌صورت کامل رد کرده است؛ اما وقتی سخن از رفتارهای دولت ترامپ به میان می‌آورد، به یکباره لحن وی هشدارگونه می‌شود. او سیاست‌های یکجانبه گرایانه ترامپ را خطری بالقوه ( و حتی بالفعل) برای آینده ایالات متحده می‌داند. واقعیت این است مرز قدرت تنبیهی(قدرت سخت) و اقناعی(قدرت نرم) در معادلات امنیتی و سیاست خارجی آمریکا مدت‌هاست مخدوش شده است. این تحول، نه تنها در دوران ریاست جمهوری ترامپ، بلکه در دوران روسای جمهور قبلی آمریکا نیز رخ داده است. بی‌دلیل نیست که جیمی کارتر و بیل کلینتون، سخن از پایان دوران تک قطبی و وداع با ابرقدرتی ایالات متحده به میان آورده‌اند. امروز قدرت اقناعی (به‌خصوص در قبال متحدان واشنگتن)محلی از اعراب ندارد، زیرا این فقط قدرت سخت و تنبیهی آمریکاست که متحدان آن را مجاب به پیروی از کاخ‌سفید کرده است. افول قدرت آمریکا در جهان و پایان دوران تک قطبی، واقعیتی است که رخ داده و حتی تکیه بر مولفه‌های قدرت نرم نیز نمی‌تواند منجر به تغییر قواعد بازی در دوران جدید شود. خط‌کشی زمین بازی جدید در دوران پساکرونا، نه بر اساس اراده واشنگتن و نه بر اساس تحقق قدرت نرم یا حتی سخت واشنگتن، بلکه بر اساس همیاری بازیگرانی صورت خواهد گرفت که پیش فرض ابرقدرتی آمریکا را ابطال شده می‌دانند.