کرونا به نفع طبیعت

گفت‌وگو با محمد تاجران، طبیعت‌گردی که معتقد است طبیعت‌ این روزها نفس می‌کشد

کرونا به نفع طبیعت

برای کسی که دور ایران و دور دنیا گشته و دلش برای تک‌تک درختان جنگل‌های ایران و چین و اسپانیا و هرکجای دیگر این دنیا می‌تپد، خانه‌ماندن به هوای کرونا، کار بسیار سختی است؛ کاری که محمد تاجران با همه هیجانش برای سفر و طبیعت‌گردی، آن را انجام داد، اما بالاخره در روزهایی که تب کرونا تا حدودی فروکش کرده‌بود، دوباره دوچرخه‌اش را آماده کرد و به‌دنبال رسالتی که در وجود خود احساس می‌کند، رفت و درخت‌های دیگری را به جمع درختان روی کره‌زمین اضافه کرد. تاجران تعریف می‌کند حالا که کرونا، مرزها را بسته و همه‌چیز را تغییر داده‌است، او فرصت بیشتری برای گشت‌وگذار در طبیعت ایران دارد؛ طبیعتی که می‌گوید این روزها با آن چیزی که در تمام این سال‌ها دیده‌بود، خیلی فرق دارد؛ طبیعتی که این‌روزها آرام‌تر، سبزتر و زیباتر از روزهایی است که کرونایی وجود نداشت اما کاش وقتی این روزها هم گذشت و آدم‌ها به طبیعت برگشتند هم همین‌طور بماند.

نرگس خانعلی‌زاده جامعه

از سال 85 نزدیک به 14 سال است که سفر، طبیعت‌گردی و البته دوچرخه‌، بخش بسیار مهم و وسیعی از زندگی محمد تاجران شده‌است. کسی که هرجا رفته، ردپایی از محافظت و مراقبت از محیط‌زیست و طبیعت و درختان از خودش به‌جاگذاشته‌است. کاری که او به همت جمعی خیران و دلسوزان طبیعت ایران و حتی دیگر کشورهای جهان انجام داده‌است. تاجران تعریف می‌کند حالا حساب درخت‌هایی که کاشته و حساب بچه‌هایی که از او، کاشتن و مراقبت از درختان را یاد گرفته‌اند، از دستش دررفته‌است. اما چیزی که او در این روزها تجربه می‌کند، متفاوت‌تر از همه سال‌های گذشته و تجربه‌های قبلی‌اش است. او این روزها به طبیعتی می‌رود که پیش از این، چیزی به اسم کرونا را به خود ندیده‌بود. تاجران حالا در دوره‌ای عجیب‌تر از همیشه، رکاب می‌زند و از تغییرات سفرهایش در دنیای درگیر کرونا می‌گوید. همهمه و هیاهوی کرونا در آخرین روزهای بهمن و روزهای اول اسفند در ایران که شروع شد، این طبیعت‌گرد هم خانه‌نشین شد؛ البته خانه‌نشینی او خیلی طولانی نشد و تاجران بعد از فروکش‌کردن نسبی تب کرونا چرخ‌های دوچرخه‌اش را سفت کرد و بنا بر روش کنارآمدن و زندگی با کرونا، به دل طبیعت زد. تجربه‌ای که با دفعات قبلش، تفاوت‌های کاملا محسوسی داشت. محمد تاجران می‌گوید شیوع کرونا باعث شده‌است که او این روزها روی دیگری از زندگی را در سفر ببیند: «در ایام همه‌گیری کرونا چیزی که بیش از همه به چشم می‌آید، قطع‌شدن تعاملات اجتماعی است؛ تعاملاتی که در سفر به بهترین شکل ممکن رخ می‌داد اما امروز کسی علاقه به برقراری این تعاملات ندارد.» 
وقتی کرونایی نبود
محمد تاجران چیزی نزدیک به 75هزار کیلومتر در ایران و 53کشور در دنیا را با دوچرخه‌اش رکاب‌زده؛ دوچرخه‌ای که رفیق همیشگی او در تمام این سفرهای داخلی و خارجی بوده‌است. از نظر تاجران، ما بخشی از طبیعت هستیم و کوچک‌ترین کاری که می‌توانیم بکنیم این است که اگر اثر خوبی بر طبیعت نداریم، حداقل اثر منفی بر آن نگذاریم. دوچرخه همان وسیله بی‌اثری است که مانع از اثرگذاری منفی خودرو در طبیعت می‌شود: «رکاب‌زدن دیگر جزیی از من شده‌است. آذر85 بود که به‌خاطر برخی اتفاقات، تصمیم گرفتم سفر کنم و از طبیعت و از درختان نه‌فقط در ایران که در همه دنیا بیشتر مراقبت کنم. آن زمان احساس کردم که باید درخت بکارم و درخت‌کاشتن را به همه یاد بدهم.» 
تاجران در همین راستا تلاش کرد تا در سفرهایی که می‌کند، پیام‌های زیست‌محیطی مختلف به‌خصوص فایده کاشت درخت را به کودکان نقاط مختلف دنیا آموزش دهد. او معتقد است که آگاهی‌دادن به بچه‌ها می‌تواند بیشترین تاثیر را در تغییر وضعیت کنونی دنیا داشته‌باشد: «من در هر نقطه‌ای که رفتم، تمام تمرکزم را روی آگاه‌سازی بچه‌ها گذاشتم. بچه‌ها خیلی راحت‌تر و با آغوش بازتری آموزش را می‌پذیرند و سطح آگاهی‌شان بالا می‌رود؛ در واقع، آنها نیازی به تغییر ندارند، تنها نیاز به شروع دارند که دنیا را تغییر بدهند. دنیایی که لب رودخانه‌هایش پر از زباله است و درخت‌هایش هر روز قطع می‌شود.» وقتی از سفر، طبیعت، درخت و رودخانه و از آن مهم‌تر از بچه‌ها حرف می‌زند، شوق صدایش نشان می‌دهد انگیزه بی‌انتهایی برای فعالیت در طبیعت دارد: «طبیعت ایران را خیلی دوست دارم و دیدن صحنه‌های ناخوشایند در آن برایم بسیار آزاردهنده است اما وقتی یک نفر با کودکان کار می‌کند، با عنصر بسیار مهمی به‌ نام امید سر و کار دارد که دید او را به آینده زیبا می‌کند.» درواقع این امید است که هم تاجران و هم کودکان را به داشتن آینده‌ای سبز خوشبین می‌کند. تاجران همچنین از خلوتی طبیعت در اثر شیوع کرونا در میان انسان‌ها خوشحال است و در این‌باره می‌گوید: «اصلا شاید کرونا آمد تا فرصت کشیدن نفس راحتی به طبیعت بدهیم.» او سعی می‌کند به این فرصت پیش‌آمده خوشبین باشد و از آن برای آموزش‌ اما به شکلی دیگر استفاده کند: «حالا دیگر نمی‌شود بچه‌ها را در جایی جمع‌کرد و از میراث‌های سبز زندگی‌مان برایشان گفت. دیگر نمی‌شود مثل گذشته کارگاه برگزار کرد و در کارگاه درخت کاشت. اما با این وجود می‌شود که هرکدام از ما دل‌مان برای طبیعتی که این روزها خیلی دل‌مان برایش تنگ‌شده بسوزد، نمی‌شود؟ حتما وقتی دوباره به طبیعت برمی‌گردیم، همه‌جا تمیزتر از قبل است. پس چرا همان طور که هست، از آن مراقبت نمی‌کنیم؟ بنابراین باید از شرایط اجباری امروز، حداکثر بهره را برد.» 
حالا  همه‌چیز تغییر کرده‌است
کرونا فقط برای مدت کوتاهی بین تاجران و سفر جدایی انداخت ، اما زور این ویروس به او و دوچرخه‌اش نرسید؛ حالا او در این روزها به نقاط مرکزی و کویری ایران رفته‌است: «سفر و جست‌وجو در طبیعت برای من توقف ندارد؛ ایران و کشورهای دیگر هم فرقی نمی‌کند. من باید بروم و درخت بکارم. درست است که در این مدت نمی‌توانم به میان بچه‌ها بروم و از درختان بگویم، درست است که مدرسه‌ها تعطیل شده و بچه‌ها در خانه مانده‌اند و جایی برای آموزش‌شان نیست، اما من همچنان به راهم ادامه می‌دهم.»
او سفرهایش را تنهایی و با دوچرخه‌اش شروع می‌کند، اما همیشه با جمعی از بچه‌های شهر یا کشوری که به آن سفر می‌کند، همراه می‌شود:« تنهایی سفر کردن به ظرفیت روانی هر فردی بستگی دارد. هرکس باید خودش تشخیص بدهد چقدر توانایی دارد خود را در شرایط مختلف مدیریت کند و چقدر مهارت دارد با تنهایی کنار بیاید.»
اما این روزها که شیوع کرونا باعث خلوت‌تر شدن طبیعت شده‌است، آنچه تاجران در سفرهایش در طبیعت می‌بیند، با دیده‌های قبلی‌اش بسیار فرق دارد: «حالا کرونا باعث شده حضور آدم‌ها، در طبیعت کمتر شود. حداقل خوبی این اتفاق برای محیط‌زیست آن است که زباله کمتری در طبیعت می‌بینیم. حالا سوال اینجاست که باید کرونا باشد و ما نباشیم تا طبیعت از دست زباله‌های ما نفس بکشد؟ به نظر شما، بی‌انصافی است اگر بگویم از این حضور نیافتن گسترده و پراکنده آدم‌ها در طبیعت خوشحال هستم؟ راستش را بخواهید، چیزی که من می‌بینم و حس می‌کنم این است که کرونا برخلاف ظاهر زشتش، برای طبیعت خوب بود و فرصت نفس کشیدن به درختان داد.»
حرف‌های تاجران درست به نظر می‌رسد و آدم با خودش فکر می‌کند کاش وقتی که بعد از دوره کرونا، دوباره به طبیعت می‌آییم، دیگر آن آدم‌های سابق نباشیم، کاش وقتی رودخانه تمیز را می‌بینیم دل‌مان نیاید دوباره آن را آلوده‌ و به زباله‌دانی تبدیل کنیم. تاجران البته با توجه به تجربه‌های زیاد سفرهایش به طبیعت، کمی نسبت به این مساله بدبین است: «می‌دانید بدی‌اش چیست؟ این که فقط یک فرصت کوتاه برای نفس کشیدن درختان است و دوباره روز از نو و روزی از نو خواهد‌بود؛ انگار وقتی آدم‌ها دوباره به طبیعت برگردند، این داستان همچنان ادامه خواهد‌داشت.»        

حضور ناآگاهانه آدم‌ها 
​​​​​​​محمد تاجران که در 14 سال گذشته با دوچرخه‌اش طبیعت ایران و بسیاری از کشورهای جهان را رکاب زده، معتقد است حضور غیرمسؤولانه انسان‌ها در طبیعت باعث آسیب به محیط‌زیست می‌شود. او در این زمینه به اوضاع نابه‌سامان طبیعت در دوران پیش از کرونا اشاره می‌کند و می‌گوید:«متاسفانه حضور مردم در طبیعت هرچه بود، غالب آن ناآگاهانه بود. حضور ناآگاهانه آن چیزی است که یک آدم به جز خودش به چیزی دیگری فکر نکند. همین می‌شود که در روزهای قبل از کرونا، هیچ رودخانه‌ای را بدون زباله پیدا نمی‌کردیم.»
اما آن‌طور که تاجران می‌گوید، حالا همه‌چیز فرق کرده و دیگر اصلا کسی در اطراف رودخانه دیده نمی‌شود که بخواهیم به دنبال آن، زباله‌ای را ببینیم: «متاسفم که بگویم آگاهی مردم در طبیعت به‌شدت پایین است و زمانی طبیعت از دست ما در امان است که کسی را به خودش نبیند.»
حالا سوال اصلی اینجاست که چطور می‌شود حضور آگاهانه و همراه با لذت در طبیعت داشت؟ از نظر محمد تاجران، آگاهانه بودن این حضور یعنی فرد، دغدغه‌ای را در ذهنش و مسؤولیتی را روی دوش خود احساس می‌کند و هیچ‌کجا از زیر بار این مسؤولیت انسانی، شانه خالی نمی‌کند: «حضور آگاهانه یعنی حضوری که با تعهد همراه است و باری به هر جهت نیست. وقتی از حضور آگاهانه می‌گوییم، یعنی از فردی صحبت می‌کنیم که ارزش‌های انسانی او باعث می‌شود در هر قدمی که برمی‌دارد هم لذت ببرد و هم رفتار خوبی با طبیعت داشته باشد. این ناآگاهی آن‌قدر گسترده شده که گاهی مواقع ذات حضور انسان‌ها در طبیعت زیر سوال رفته‌است. یعنی خیلی‌ها به اشتباه  فکر می‌کنند حضور آدم‌ها در محیط‌زیست ذاتا مخرب است و هر حضوری می‌تواند ویرانی به بار آورد؛ اما واقعا می‌شود حضور غیرمخرب هم داشت؛ البته متاسفانه اراده‌ای برای آگاه‌سازی نسبت به این مساله از سوی کسانی که متولی این کار هستند، وجود ندارد.»