به نام تاریخ، به کام ایــران

نام غلامحسین امیرخانی، استاد خوشنویسی در ردیف گنجینه زنده بشری ثبت شد

به نام تاریخ، به کام ایــران

 آدم‌ها می‌توانند گنج باشند، در فهرست گنجینه‌ها قرار بگیرند و نامشان به ارزش‌های به‌جا مانده از تاریخ تمدن بشری سنجاق شود. چنین مرتبه‌ و جایگاهی به کیفیت ویژه‌ای از زندگی مرتبط است و احتمالا بسیاری از ما آدم‌های معمولی حسرت چنین کیفیتی را داریم یا دست‌کم در خلوت خودمان به آن فکر کرده‌ایم.
 حالا تصور کنید که هنرمندی در طول حیاتش به این مرتبه دست پیدا کند؛ یعنی کیفیت حضورش در این جهان به‌صورت کاملا خالص بدون هیچ رنگی از اغراق یا مقدس‌نمایی از میزان ارزش و اعتباری برخوردار بوده که به‌عنوان یک میراث جهانی شناخته شود و در فهرست گنجینه‌های زنده بشری قرار بگیرد.  غلامحسین امیرخانی، استاد مسلم خوشنویسی به این رتبه و منزلت رسیده و ما سعی کرده‌ایم با نگاهی به زندگی و آثارش بفهمیم چه چیزی سبب شده که حالا او در چنین جایگاهی باشد.
 ماجرا چیست؟
نام غلامحسین امیرخانی با نامه وزیر میراث فرهنگی به استانداران تهران و قزوین در فهرست گنجینه زنده بشری در خط نستعلیق جای گرفته و مدیر‌کل هنرهای تجسمی به همین مناسبت پیام تبریکی منتشر کرده که از این قرار است: «خط نستعلیق عصاره نگاه زیبایی‌شناس انسان ایرانی است، در همه قرون، نادره‌کارانی که دست به قلم بردند و خطی بر جریده هستی به یادگار گذاردند، در یاد و خاطره فرهنگ و بر تارک میراث فرهنگی ما خوش نشسته  و تبلور هنر ایشان زبان فارسی را رونق بخشید و تماشای شعر و ادب پارسی را به شکوه رسانید. بی‌تردید سالیان درازی است که هنر خوشنویسی و خط نستعلیق به قلم شما عزت یافته و نام نیکتان خوشنویسی این مرز و بوم را در جهان رونقی دیگر بخشیده است. قلم و نفس شما برای جویندگان هنر خوشنویسی غنیمت است. پاینده باشید که آبروی خوشنویسی ایران زمین هستید.»
 داستان زندگی  روزگار مرد خوشنویس
به سال 1318 در شهر طالقان کودکی متولد شد که نامش را غلامحسین گذاشتند. از همان سال‌های کودکی ذوق نوشتن را در غلامحسین می‌دیدند و این‌که حتی اگر کاغذی دم دست نداشت روی تخته و دیوار و هر جای دیگری که می‌شد با گچ و مداد می‌نوشت.
لابد هیچ‌کسی در آن سال‌ها پشت دستش نزده بود که ذوق به نوشتن همچنان ادامه پیدا کرد؛ عجیب هم نبود چون پدرش معلم بود، از جنس معلم‌های آرام و صبور و مادرش زنی مهربان. غلامحسین امیرخانی درباه پدر و مادرش گفته: مادر و پدر من از نظر ویژگی‌های انسانی نمونه‌های خیلی‌خیلی درخشان نسل خودشان بودند. مادری که از نظر عاطفی بی‌نظیر بود و پدری که از نظر صبر و متانت شاید کم‌نظیر. اگر چیز کوچکی از آنها به من ارث رسیده باشد، به عنوان سعادتی است که ما به عنوان توفیق الهی از آن نام می‌بریم. اما حتما ده‌ها شرط در کنار هم قرار می‌گیرد تا آن توفیق را به‌وجود می‌آورد.
وقتی غلامحسین پنج ساله بود، خانواده امیرخانی به پایتخت مهاجرت کرد. او دوره ابتدایی را در خیابان ظهير‌الاسلام و مسعودسعد گذراند و بعد از آن دبیرستان را در کلاس‌های آزاد طی کرد که بتواند همزمان کار کند.
همین سال‌ها بود که به آموختن هنر خوشنویسی مشتاق شد و تصمیم گرفت استعدادش را شکوفا کند. او خیلی زود در این هنر درخشید و در نگارش خط نستعلیق به مهارتی مثال‌زدنی رسید.
حوالی سال 1340 بود که امیرخانی به استخدام اداره کل هنرهای زیبا در وزارت فرهنگ و هنر آن زمان در آمد و شد یک خوشنویس حرفه‌ای تمام‌وقت تا همین امروز. امیرخانی درباره ورودش به دنیای خوشنویسی گفته است: در سال 1338 به صورت حرفه‌ای به سمت خوشنویسی گرایش پیدا کردم و با انجمن خوشنویسان ایران و مرحوم «استاد سیدحسین میرخانی» آشنا شدم. مکتب هنری، اخلاقی و شخصیت پرجاذبه ایشان یکی دیگر از آن نقاط عطفی بود که در زندگی من پیدا شد. «سیدحسین میرخانی» در قدم‌گذاشتن من به این راه تاثیر زیادی داشت. شخصیت ایشان به لحاظ اخلاقی مرا جذب کرد.
استاد غلامحسین امیرخانی از خوشنویسی استادانی چون میرعمادالحسنی، میرزای کلهر، عمادالکتاب، علی اکبر کاوه و چند نفر دیگر مشق کرد اما  شاگرد مستقیم سیدحسین و سیدحسن میرخانی بود که هر دو از بنیانگذاران انجمن خوشنویسان ایران هستند و بعدها مدیریت و ریاست شورای عالی همین انجمن را برعهده گرفت. او مدیریت فرهنگسرای ارسباران (هنر) و ریاست شورای عالی خانه هنرمندان ایران را نیز در کارنامه‌اش دارد اما از همه اینها مهم‌تر این‌که او همیشه استاد بوده و در حال تدریس و تربیت شاگردانی که بسیاری از آنها نامداران عرصه خوشنویسی هستند.


آثار و سبک هنری منحصر به فرد و اعلا
کتاب‌های زیادی با خط زیبا و منحصر به فرد استاد امیرخانی زینت شده‌اند؛ مثل گلستان سعدی، دیوان حافظ، رباعیات خیام، دیوان خواجوی کرمانی و فرازهایی از شاهنامه. سیک و شیوه استاد خوشنویس، منحصر به خود اوست و دارای ظرافت‌هایی که فقط از خود استاد برمی‌آید. بسیاری معتقدند او در خوشنویسی نستعلیق بهترین است و از همین رو حالا در فهرست گنجینه زنده بشری در خط نستعلیق قرار گرفته‌است.
نستعلیق که زیبا‌ترین و ظریف‌ترین خط است در میان خطوط اسلامی به عنوان عروس خطوط اسلامی هم شناخته می‌شود و امیرخانی در اجرای این خط به کیفیت بصری قابل توجهی رسیده است. او با ایحاد تعادل در حروف و کلماتی که به این خط می‌نویسد، زیبایی آن را دو چندان می‌کند و نیز ترکیب‌بندی قابل اعتنایی از همنشینی کلمات در خط نستعلیق پدید می‌آورد که چشم‌نواز است.
شکل ظاهری حروف، چیدمان و ترکیب‌بندی کلمات در خط استاد امیرخانی از اصول زیبایی‌شناسی نیز فراتر می‌رود و به ساحتی دست پیدا می‌کند که کمتر خوشنویسی به آن راه پیدا کرده‌است؛ آنچنان که استادان فن می‌توانند از ظاهر کلمات و همنشینی آنها دریابند اثر را استاد امیرخانی نوشته یا هنرمندی دیگر. نستعلیق‌های امیرخانی هم منحصر به فرد است و هم اعلا.