رویــــای پـــــوشـالــی

سریال‌سازان ترکیه در ساخت آثار تاریخی سراغ امپراتوری عثمانی رفته و تعریفی مجعول و غیرواقعی از آن به جهان ارائه می‌کنند

رویــــای پـــــوشـالــی

امروز سالگرد تجزیه امپراتوری عثمانی در پی شکست در جنگ جهانی اول است. درست 100 سال پیش در چنین روزی تجزیه این امپراتوری بزرگ کلید خورد و کم‌کم روند اضمحلال خود را طی کرد؛ اتفاقی که بخشی از جامعه به‌شدت ملی‌گرای ترکیه نتوانسته هنوز آن را با خود حل کند و سعی می‌کند بازتاب این ناباوری را در محصولات هنری و به‌خصوص سریال‌های ترک به نمایش بگذارد. تلاش‌ها برای زنده کردن ترکیه با شکوه دوره عثمانی در واقع به رویایی بدل شده که دولتمردان ترکیه این روزها برای رسیدن به آن سخت در تلاش و تکاپو هستند. هر چند این تلاش‌ها از سال‌ها قبل شروع شده اما این روزها شکل علنی‌تری به خود گرفته و حتی در قالب تلاش‌ها برای تمرکز روی خوشنویسی و دیگر هنرهای اسلامی که در زمان عثمانی میان ترکان معمول بوده‌اند، دیده می‌شود. بیش از هر چیز اما این روزها و سال‌ها سریال‌های ترک سعی کرده‌اند در این‌باره حرف بزنند. سریال‌هایی که جدای از ابعاد اقتصادی و صدور نگاه فرهنگی ترکیه، سراغ تاریخ رفته‌اند و درست مانند تولیدات آمریکایی درتلاشند روایت مدنظر خود را که در موارد بسیاری هم جعلی است، روایت کنند.

سریال‌سازی با چاشنی اقتصاد و تاریخ
ترکیه بعد از آمریکا دومین صادرکننده سریال‌های تلویزیونی در جهان است، تا حدی که طبق آمارهای اعلام شده در سال‌های اخیر درآمد سالانه از محل صادرات سریال‌هایش 200 میلیون دلار بوده و مشغول برنامه‌ریزی است تا این مبلغ را در سال 2023 به دو میلیارد دلار در سال برساند؛ رقمی که با توجه به اقبال جهانی سریال‌های ترکی عجیب و دور از انتظار به نظر نمی‌رسد. بنا به اعلام وزارت تجارت ترکیه، سریال‌های ترکی در بیش از ۱۴۶ کشور جهان به فروش می‌رسد و در این مناطق به‌طور میانگین سالانه حدود ۶۰۰۰ ساعت سریال ترکی پخش می‌شود.



سریال‌سازان و تاریخ
مضمون اصلی این سریال‌ها طی یک دهه گذشته همواره در ایران مورد نقد قرار گرفتند و البته مخاطب هم داشتند و دارند، اما در میان تولیدات مختلف و این تلاش‌های سریال‌سازی برخی آثار مورد توجه بسیاری قرار گرفته‌اند. «حریم سلطان» یا «سده باشکوه» را می‌توان نمونه بارز سریال‌های تاریخی ترکیه دانست که در ایران و دیگر کشورها هم مورد توجه قرار گرفت. داستان فیلم زندگی سلطان سلیمان را روایت می‌کرد و زمان پخش در 43‌کشور جهان روی آنتن رفت و بیش از 200 میلیون بیننده را به خود جذب کرد.
البته این سریال در زمان پخش خود مورد انتقاد قرار گرفت و شورای عالی رادیو و تلویزیون ترکیه ادعا کرد بیش از   70هزار شکایت درباره این سریال دریافت کرده. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور فعلی ترکیه هم که آن زمان نخست‌وزیر بود، این سریال را به‌دلیل «بد جلوه دادن تاریخ ترکیه به نسل جوان» کشور محکوم کرد.  روند ساخت سریال‌های تاریخی که قهرمان‌های اصلی آنها شاهان عثمانی هستند ادامه پیدا کرد، قیام، مؤسس: عثمانی، معاد، تو کشور من هستی، سلطان قلب من، ظهور امپراتوری‌ها و حالا هم سریال پایتخت عبدالحمید از جمله تلاش‌های دیده شده سریال‌سازان ترک برای احیای تاریخ به‌زعم ترکان باشکوه این کشور در دوره عثمانی است. در این تلاش‌ها بارها دیده شده که کشورهای همسایه و به‌خصوص ایران مورد هجمه‌هایی قرار گرفته‌اند.   برای مثال در «سرزمین عثمانی‌ها» شاهدیم که چهره‌ای عادل از جمال پاشا ساخته می‌شود، او قصد دارد اعراب را به سمت دموکراسی هدایت کند یا در بخش‌های دیگری از آن می‌بینیم «سلطان احمد» پادشاه عثمانی تلاش می‌کند عدالت را در سرزمین عثمانی‌ها برقرار و زندگی راحتی را ایجاد کند اما بدون اطلاع، جوانی مریض را به ریاست دستگاه امنیتی خود گماشته‌است. این جوان مریض کسی جز «قاسم آغا» نیست که همراه خواهرش از سوی شاه ایران مامور هستند سلطان عثمانی را از تخت به زیر بکشند  یا کاری کنند سلاطین بعدی عثمانی از نسل او نباشند. آخرین سریالی هم که از آن نام بردیم یعنی پایتخت عبدالحمید درباره زندگی «عبدالحمید»، یکی از آخرین پادشاهان عثمانی است که دوران سلطنت او همراه با اتفاقات مهم تاریخی از جمله شروع نفوذ صهیونیست‌ها در سرزمین فلسطین است. از زبان سلطان عبدالحمید دیالوگی بسیار تند و جنگ‌طلبانه علیه ایران مطرح می‌شود، سریالی که البته گفته می‌شود اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه هم علاقه بسیاری به آن دارد. در بخشی از این سریال از زبان عبدالحمید این طور بیان می‌شود: «آذربایجان در قلب و اندیشه ماست! تبریز، ارومیه و سلماس شهرهای ترکان هستند! ما این شهرها را در هر زمانی می‌خواهیم! ممکن است وظیفه آنها (ایرانی‌ها) ندادن باشد، اما وظیفه ما خواستن و گرفتن این مناطق است، شاید امروز نه، ولی روزی خواهد آمد که در تبریز پرچم ترک برافراشته خواهدشد.»
این ابراز علاقه‌ها که در سریال «حریم سلطان» هم مطرح شده‌بود ،برای مردم ایران کاملا ساختگی است؛ چرا که سلطان سلیمان به ایران حمله می‌کند و با وجود پیروزی در نبرد چالدران و تهدید مردم تبریز به کشتار، حتی پنج روز هم نتوانست در تبریز بماند و فرار کرد. اتفاقی که باعث شد شاه طهماسب صفوی در نامه به سلطان سلیمان عثمانی بنویسد: «تو را ندامت گرفته در نصف شب از حوالی تبریز فرار نموده به حال سگان هر دو منزل یکی کرده خود را به حوالی وان رسانیدی و هر یک از لشکر نکبت اثر تو به راهی می‌گریختند...»



رویای احیای عثمانی
جان کلام این‌که سریال‌های تاریخی ترک بدل شده‌اند به ابزاری برای بیان اندیشه‌های موسوم به نو عثمانی‌گری، اندیشه‌هایی که این بار و در اقامه نماز جمعه در ایاصوفیه از زبان امام جماعت به پدر ساخت ترکیه مدرن یعنی آتاترک هم رحم نکردند و به او تاختند. اندیشه احیای عثمانی باشکوه در فیلم‌ها و سریال‌ها می‌تواند ذهن مردم دنیا را تحت تاثیر خود قرار دهد، چرا که کمتر کسی سراغ تاریخ می‌رود و از کشتارها، قتل عام‌ها و نسل‌کشی‌های حکومتی می‌خواند که یک قرن پیش پرونده‌اش بسته شده‌است. شاید کمتر کسی سراغ کتاب استانبول اورهان پاموک برود و روایت‌های آغازین او از استانبول پس از عثمانی را مرور کند، شهری مغموم و دود زده، سیاه و بی‌رنگ که کم‌کم جان گرفته و یکی از قطب‌های گردشگری جهان شده‌است.  حالا اما رویای احیای عثمانی به‌عنوان یک حکومت مسلمان ظاهرا هدف مهمی برای دولت ترکیه است و فراموش کرده هر حکومتی که می‌رود، حتما به انحطاط رسیده که فروپاشی را تجربه کرده‌است، که اگر هم هدف احیای شکوه آن باشد طبعا این اتفاق از مسیر تندی با همسایه‌ها و بیان دیالوگ‌هایی برای زیر سوال بردن تمامیت ارضی آنها نمی‌گذرد. شاید بهتر باشد سریال سازان ترک یک امروز را بروند سراغ تاریخ کشورشان در عصر عثمانی و دلایل زوال و انحطاط این امپراتوری را بررسی کنند، شاید با آگاهی بیشتر از آنچه گذشته، جعلیات تاریخی شان در سریال‌ها دست‌کم معقول‌تر شوند.



كشورگشــایی تـوهمی با دیالـوگ جعـلی
سیدكریم محمدی / فعال فرهنگی و اجتماعی

 اخیرا سریالی با عنوان «پایتخت» از شبكه «TRT» تركیه پخش می‌شود كه در یكی از قسمت‌هایش دیالوگی جعلی منصوب به «سلطان عبدالحمید» سی وچهارمین سلطان عثمانی پخش شده است. او می‌گوید تبریز، ارومیه و سلماس شهرهای ما هستند. این در حالی است كه ایده‌هایی مبتنی بر نوعثمانی‌گری نیز در تركیه ترویج می‌شوند و از جمله رئیس‌جمهور تركیه تلویحا بر آن صحه گذاشته است.
این موضوع جدیدی نیست؛ زمامداران تركیه در گذشته هم چشم طمع به شهرهای شمال غربی ایران داشته‌اند و در دوره شاه‌اسماعیل هم سلاطین عثمانی تا تبریز لشكركشی و آنجا را اشغال كردند ولی با مقاومت سلحشورانه مردم تبریز و شهرهای دیگر، حضور اشغالگرایانه آنان چند روزی بیشتر به طول نینجامید و ایران را ترك كردند. چندی پیش به باكو سفر كرده بودم و در تلویزیون رسمی و دولتی جمهوری آذربایجان، مقامی دولتی را می‌دیدم كه علنا تاریخ را تحریف می‌كرد و می‌گفت آذربایجان ایران، متعلق به جمهوری آذربایجان بوده و ایران آنجا را اشغال كرده و به سرحدات خود افزوده است. واقعیت ثبت‌شده در كتب معتبر تاریخی دنیا این است كه در دوره قاجار كه جنگ بین ایران و روسیه واقع شده و ایران شكست‌خورده و طی پیمان‌نامه‌ای جمهوری فعلی آذربایجان را كه در قلمرو ایران بوده به روسیه بخشیده‌اند. دولت‌ها برای ایجاد غرور ملی و افتخار كاذب بعضا تاریخ را تحریف می‌كنند كه البته مصرف داخلی دارد. حال مشخص نیست كه سلطان عبدالحمید، سلطان عثمانی واقعا این مطلب را گفته است یا نه؟ اگر گفته باشد بعید نیست چنان كه ذكر شد آنان همیشه در طول تاریخ چشم طمع به شهرهای زرخیز ایران داشته‌اند و اگر نگفته باشد پخش دیالوگ جعلی منصوب به سلطان عثمانی محصول اتاق فكر نوعثمانی‌گری مستقر در تركیه است كه قصد احیای امپراتوری سلاطین عثمانی را دارد. طبیعی است وقتی در تركیه زمامداری به مدت طولانی در مسند قدرت می‌تازد توهم خدایگانی و ظل‌اللهی پیدا می‌كند و به قلمرو سرحدات فعلی خود اكتفا نمی‌كند و با تحریف تاریخ و برای مصرف داخلی سعی در ایجاد غرور كاذب ملی می‌كند و این آفتی است كه گریبانگیر مردم كشوری همانند تركیه است كه چندصدایی را بر‌نمی‌تابد و برای توجیه عملكرد یك‌جانبه‌گرایانه و مستبدانه در حوزه سیاسی با حمایت از اینچنین دیالوگ‌های تحریف‌شده‌ای به ضعف‌های خود سرپوش می‌گذارد.
بیراهه نیست كه آنان بدانند ایران كشوری است كه در طول تاریخ، مستعمره هیچ كشوری نبوده و به لحاظ حس میهن‌پرستی و مقاومت سلحشورانه مردم در برابر متجاوزین هرگز به اشغال طولانی‌مدت كشوری درنیامده است. از آن جمله است مقاومت مثال‌زدنی مردم تبریز در غائله اشغال آذربایجان توسط روسیه به رهبری سردارخان سردار ملی و باقرخان سالار ملی، مقاومت قهرمانانه مردم خرمشهر در برابر دشمن بعثی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و دفع شر متجاوزان دیگر توسط استعمار پیر بریتانیا، پرتغال و... در جنوب ایران به رهبری رئیسعلی دلواری و دفع تجاوز روسیه در شمال كشور به رهبری میرزاكوچك‌خان جنگلی و ده‌ها مورد دیگر كه همگی در برابر مقاومت ایران عقب‌نشینی كرده‌اند. حال دیگر قرن بیست‌و‌یكم و عصر انفجار اطلاعات و فناوری و تكنولوژی عظیم رسانه‌ای، ارتباطاتی و دیجیتالی است. دیگر عصر لشكركشی و تجاوز به مرزها و تفكر اشغال شهرهای كشور همسایه را به مالكیت فرضی و توهمی خود درآوردن، اعتبار و حیثیت و آبرو برای زمامدار ایجاد نمی‌كند، زیرا برای بخش وسیعی از مردم تركیه نیز این‌گونه دیالوگ‌ها مضحك بوده و طنزی بیش نیست. شایسته است این‌گونه زمامداران به‌جای ایجاد غرور كاذب ملی برای مصرف داخلی، به فكر آزادی‌های سیاسی مردم خود باشند و چندصدایی در جامعه را برتابند كه ایجاد دموكراسی واقعی برای مردم خود مفیدتر از كشورگشایی توهمی است. وقتی كشوری، برخی قومیت‌های خود را تروریست می‌خواند، چگونه می‌تواند بگوید فلان شهرها در كشور همسایه، شهرهای ما هستند؟
صلاح زمامدارانی كه اقتدارگرایانه برخورد می‌كنند در این است كه تا دیر نشده به خود آیند و در گذشته خود تأمل كنند.