نسخه Pdf

   كشتن بی‌خبر

   كشتن بی‌خبر

حدیثه محمدی ۱۷ ساله از كرج

كشتن آدم‌ها فقط به اسلحه به دست گرفتن و بمب‌انداختن نیست. فقط تو جنگ نیست و تنها با قتل نیست.
بعضی وقتا ما آدم‌ها را می‌كشیم. آرام‌آرام و بی‌صدا.
وقتی احساس دوست‌داشتنی بودن و با‌ارزش بودن را از كسی بگیریم، آن فرد به سمت نابود كردن تمام احساسات خوبش قدم برمی‌دارد.
احساس ارزش كسی را كه بگیریم، آن شخص كم‌كم به خودش شك می‌كند، بعد از مدتی خودش را دوست نخواهد داشت و دیگر به خودش رحم نمی‌كند و محو می‌شود در شك و سرزنش درونی.
حسِ با‌ارزش بودن، حس عجیبی است و عجیب‌تر از آن زمانی است كه ناهشیارانه، با كینه‌ای كه معلوم نیست از كجا آمده و خشمی قدیمی این كار را با عزیزترین آدم‌های زندگیمان انجام می‌دهیم.
گاهی در رابطه‌هایمان زمانی كه كاملا نقطه ضعف‌های طرف دستمان آمده، شروع به كشتنش می‌كنیم.
هر چه بی‌ارزش‌ترش كنیم، او به ما وابسته‌تر می‌شود، به خودش بیشتر شك می‌كند و استقلال و حس خوب رها بودنش كمتر می‌شود.
كشتن آدم‌ها كار ساده‌ای‌‌ است، كافی است دوستمان داشته باشند و ما هم خشم و كینه‌ای قدیمی و... .
باید خیلی انسان باشیم كه رحم كنیم.
اگر رحم می‌كنید و اجازه می‌دهید آدم‌ها دوست‌تان داشته باشند بدون نگرانی از كشته شدن، آدم بزرگی هستید.
كشتن و كشته‌شدن فقط به اسلحه و تفنگ نیست، ارزش را كه بگیرید از انسان بودن دور می‌شوید. 
باید مطمئن شد كه آدم‌ها هنوز در رابطه با ما احساس باارزش بودن می‌كنند، باید مطمئن شد كه خودشان هم از درون ارزش‌شان را حس می‌كنند. رها و آزاد استقلال را نفس می‌كشند. ما را دوست دارند بدون ترس، بدون كنترل، بدون داشتن ذره‌ای احساس طرد شدگی.
ارزش را چك كنیم. كشتن آدم‌ها بسیار ساده‌تر از آن است كه فكر می‌كنیم...