مرگ تلخ زینب در رودخانه سرباز

مرگ تلخ زینب در رودخانه سرباز

 درست سه روز است که نام استان سیستان و بلوچستان دوباره در راس خبرهای فضای مجازی قرار گرفته است. اول به دلیل حمله دوباره گاندو به یک پسربچه و دوم غرق‌شدن دختری به نام زینب پورغلام در رودخانه سرباز.
باز هم همان قصه و غصه همیشگی است. قصه و غصه کم‌آبی و بی‌آبی که مردم این استان را زجر می‌دهد. زینب هم قربانی همین غم و غصه شد. سه روز پیش بود که انتشار تصویر جسدش توفانی شد و فضای مجازی را درنوردید. با انتشار تصویر جسد زینب، بسیاری از کاربران فضای مجازی نسبت به آن واکنش نشان دادند و از بی‌توجهی مسوولان نسبت به کم‌آبی و بی‌آبی این استان انتقاد کردند، اما از مسوولان هیچ خبری نشد و هیچ کس در این سه روز هیچ اظهارنظری نکرد.
قیوم پورغلام، پدر زینب، هم داغدار دخترکش است و هم داغدار بی‌توجهی مسوولان استانش که به گفته خودش هیچ‌کدام‌شان با او تماس نگرفتند تا دست‌کم مرگ دخترش را تسلیت بگویند تا شاید کمی تسلی پیدا کند. مادر و عمه زینب هم دست کمی از او ندارند و شاکی هستند که فرزندمان را از دست داده‌ایم، اما هیچ کس حتی یک تماس خشک و خالی با ما نگرفته است.
مادر زینب دل پردردی دارد. سه روز پیش که زینب غرق شد، او کنارش بود. مادر در گفت‌وگو با جام‌جم روز حادثه را تعریف می‌کند و می‌گوید: «بیش از 10 روز بود که آب نداشتیم و لوله‌کشی‌های آب هم خراب شده بود. آن روز ساعت 12‌ظهر می‌خواستم لباس بشویم. چون در خانه آب نبود، از زینب خواستم همراهم بیاید تا با هم لباس‌ها را بشوییم. وقتی به رودخانه سرباز رسیدیم، من در جای دیگری نشستم و زینب هم در نقطه دیگری مشغول شستن لباس شد. وقتی داشت لباس می‌شست، یکی از لباس‌ها از کنار دستش دورتر شد و او دنبال لباس رفت تا آن را بگیرد که ناگهان در آب رودخانه افتاد. من متوجه زینب نبودم، اما بچه‌هایی که اطراف او بودند، شروع به داد و فریاد کردند و دوان دوان آمدند و به من خبر دادند که دخترت در آب افتاده و دارد غرق می‌شود. تمام تلاشم را کردم تا زینب را نجات دهم، اما آب رودخانه عمیق و خطرناک بود و نمی‌توانستم دخترم را پیدا کنم. با شوهرم تماس گرفتم و از او درخواست
کمک کردم.»
خودم جسد دخترم را بیرون کشیدم
پدر که با دستان خودش، جسد دخترش را از عمق آب 10 متری رودخانه سرباز بیرون کشیده است، ادامه می‌دهد:«روز حادثه و بعد از تماس خواهر و همسرم، 20 نفر از اهالی را برداشتم و به رودخانه رفتیم و بعد از یک‌ساعت‌و‌نیم جست‌وجو، جسد دخترم را پیدا کردم و از آب بیرون کشیدم. بعد از مرگ دخترم، متاسفانه هیچ کس با من تماس نگرفت؛ نه دهیار، نه شورا و نه هیچ‌کدام از مسوولان. این اولین بار نیست که این اتفاق می‌افتد و قبلا هم یک زن و شوهر در رودخانه سرباز غرق شدند و خودم جسدشان را بیرون کشیدم.»
عمه زینب هم که روز حادثه آنجا بود، می‌گوید:« اینجا همیشه مشکل بی‌آبی و کم‌آبی وجود دارد. یک هفته آب است و یک ماه نیست. به همین دلیل مردم مجبورند برای تامین آب موردنیازشان به این رودخانه بروند که متاسفانه برادرزاده‌ام هم قربانی شد. هربار که لوله‌های آب‌کشی تخریب می‌شود، هیچ کدام از مسوولان شورا و دهیاری کمکی به مردم نمی‌کنند.»
عمر پذیرفته از اهالی بخش دشتیاری در مورد وضعیت این رودخانه و حوادثی که رخ می‌دهد، می‌گوید:« دهستان جکیگور، 7000 نفر جمعیت دارد و آب شرب اهالی این منطقه از شهر پیشین تامین می‌شود. مشکل اینجاست که لوله‌کشی که از وسط رودخانه سرباز رد می‌شود، در زمان بارش باران و طغیان رودخانه، آب لوله‌ها را کنده و با خود می‌برد. متاسفانه مسوولان این موضوع را جدی نمی‌گیرند و به جای این‌که لوله‌های آب‌کشی را در جایی تعبیه کنند که با طغیان رودخانه از جای‌شان کنده نشود، آن را درست در نقطه‌ای قرار می‌دهند که در معرض آسیب است. ای کاش مسوولان استانی وکشوری توجه بیشتری نسبت به مردم محروم استان سیستان و بلوچستان داشتند تا با مرگ عزیزان‌مان غمگین نشویم. کم نیستند بچه‌هایی که به خاطر کم‌آبی یا بی‌آبی به رودخانه رفتند، اما مورد حمله گاندو قرار گرفتند و کشته شدند یا دست و پای‌شان قطع شد یا در هوتک‌ها سقوط کردند و کشته شدند.»