نجات پدر و 2 فرزندش در تاریكی كوهستان
دو روز از رفتن پدر خوزستانی با دو فرزند 9 و 12 سالهاش گذشته و هنوز خبر جدیدی از آنها به دست نیامده بود. قرار بود برای تفریح به ارتفاعات اطراف محل زندگیشان بروند، اما گم كردن راه، آنها را در دوراهی مرگ و زندگی قرار داد. پدر و دو فرزندش برای پیدا كردن مسیر اصلی وارد مسیرهای راه و بیراهه میشدند و خطرات احتمالی مختلفی در مسیرشان وجود داشت، از طرف دیگر مادر هم بهشدت نگران دو كودكش بود و بیقراری میكرد. او به جامجم میگوید: «هرچقدر با گوشی تماس میگرفتم، كسی جواب نمیداد و خاموش بود. بهشدت نگران بودم و دستم از همه جا كوتاه شده بود، به همین خاطر با نیروهای امدادی تماس گرفتم و درخواست كمك كردم.»
29 شهریور بود و هنوز خبری از سه گمشده به دست نیامده بود. با اعلام خبر مفقودی سه نفر در كوههای خاییز علمدار، با هماهنگی مركز كنترل و هماهنگی عملیات جمعیت هلالاحمر خوزستان و شعبه بهبهان، بلافاصله دو تیم عملیاتی به منطقه اعزام شدند. در كنار آنها نیز، هیات كوهنوردی بهبهان وارد عمل شد. نادر ابوعلی، سرپرست هیات كوهنوردی بهبهان میگوید: «ساعت هشت شب 29 شهریور حركت كردیم و قرار بود به كمك سایر نیروهایی برویم كه جلوتر از ما عملیات را آغاز كرده بودند. در طول راه ناگهان چشمم یك نور دید و به همراهانم گفتم صبر كنید، نور یك چراغقوه را دیدم. گفتند اشتباه كردی كه جواب دادم من 30 سال است كوهنوردم و چطور ممكن است اشتباه كرده باشم. دوباره حركت كردیم و اینبار صدای نالهای را شنیدم. به همه گفتم صدای ناله شنیدم، باز باور نكردند. صدا زدم، كسی جواب نداد. جلوتر رفتم و دوباره صدا زدم، دوباره صدای ناله آمد. باز هم جلوتر رفتیم و این بار دو بچه را دیدم كه حال و روز خوبی نداشتند، بهشدت ضعیف شده بودند و پدرشان هم همینطور بود. به بچهها آب دادم كه به خاطر ضعف ناشی از گرسنگی دلدرد گرفتند و به همین خاطر به آنها خرما دادم. بعد بیسیم زدم و به بچههایی كه پایین بودند، گفتم برگردید كه پیدایشان كردیم. سپس آنها را روی كولمان گرفتیم و در اختیار آمبولانس قرار دادیم تا به بیمارستان منتقل كند. این عملیات امداد و نجات به دلیل وسعت و كوهستانی بودن منطقه تنگ شیخ، تاریكی هوا و خاموش بودن خط تلفن همراه، دشوار بود. اما با همكاری نجاتگران جمعیت هلالاحمر شهرستان بهبهان و تلاش بیوقفه نجاتگران هیات كوهنوردی، هر سه نفر در دامنه كوه، نزدیك به روستای چمران پیدا شدند و عملیات نجات ساعت ۲۳ و ۲۱ دقیقه با موفقیت به پایان رسید.»
با اینكه همگی سالم هستند، اما مادر هنوز هم مثل شوكزدههاست. بچهها هم دستكمی از او ندارند: «بچههایم آنقدر در شوك بودند كه از همه چیز وحشت داشتند. آنها را در آغوش گرفتم و گفتم از هیچ چیز نترسند. خوشحالم كه حالا سالم در كنارم هستند.»
29 شهریور بود و هنوز خبری از سه گمشده به دست نیامده بود. با اعلام خبر مفقودی سه نفر در كوههای خاییز علمدار، با هماهنگی مركز كنترل و هماهنگی عملیات جمعیت هلالاحمر خوزستان و شعبه بهبهان، بلافاصله دو تیم عملیاتی به منطقه اعزام شدند. در كنار آنها نیز، هیات كوهنوردی بهبهان وارد عمل شد. نادر ابوعلی، سرپرست هیات كوهنوردی بهبهان میگوید: «ساعت هشت شب 29 شهریور حركت كردیم و قرار بود به كمك سایر نیروهایی برویم كه جلوتر از ما عملیات را آغاز كرده بودند. در طول راه ناگهان چشمم یك نور دید و به همراهانم گفتم صبر كنید، نور یك چراغقوه را دیدم. گفتند اشتباه كردی كه جواب دادم من 30 سال است كوهنوردم و چطور ممكن است اشتباه كرده باشم. دوباره حركت كردیم و اینبار صدای نالهای را شنیدم. به همه گفتم صدای ناله شنیدم، باز باور نكردند. صدا زدم، كسی جواب نداد. جلوتر رفتم و دوباره صدا زدم، دوباره صدای ناله آمد. باز هم جلوتر رفتیم و این بار دو بچه را دیدم كه حال و روز خوبی نداشتند، بهشدت ضعیف شده بودند و پدرشان هم همینطور بود. به بچهها آب دادم كه به خاطر ضعف ناشی از گرسنگی دلدرد گرفتند و به همین خاطر به آنها خرما دادم. بعد بیسیم زدم و به بچههایی كه پایین بودند، گفتم برگردید كه پیدایشان كردیم. سپس آنها را روی كولمان گرفتیم و در اختیار آمبولانس قرار دادیم تا به بیمارستان منتقل كند. این عملیات امداد و نجات به دلیل وسعت و كوهستانی بودن منطقه تنگ شیخ، تاریكی هوا و خاموش بودن خط تلفن همراه، دشوار بود. اما با همكاری نجاتگران جمعیت هلالاحمر شهرستان بهبهان و تلاش بیوقفه نجاتگران هیات كوهنوردی، هر سه نفر در دامنه كوه، نزدیك به روستای چمران پیدا شدند و عملیات نجات ساعت ۲۳ و ۲۱ دقیقه با موفقیت به پایان رسید.»
با اینكه همگی سالم هستند، اما مادر هنوز هم مثل شوكزدههاست. بچهها هم دستكمی از او ندارند: «بچههایم آنقدر در شوك بودند كه از همه چیز وحشت داشتند. آنها را در آغوش گرفتم و گفتم از هیچ چیز نترسند. خوشحالم كه حالا سالم در كنارم هستند.»
تیتر خبرها
-
رد رشوه 50 هزار دلاری
-
تیزتر از چاقوی ابراهیم...
-
باران، تالش را زیر آب برد
-
قتل پزشك برای گرفتن متادون
-
راز جسدی در سطل زباله
-
واكنش پلیس به كلیپ آدمربایی توسط راننده تاكسی اینترنتی
-
خودکشی به خاطر ناکامی در کنکور
-
نجات پدر و 2 فرزندش در تاریكی كوهستان
-
سرقت 400 میلیونی خواننده زیرزمینی از دختر 20 ساله
-
زن اسیدپاش در یك قدمی چوبه دار