در هفته دفاع مقدس، درباره جنگ الکترونیک بیشتر بدانیم؛ شیوهای از نبرد که برگ برنده برخی عملیات دوران دفاع مقدس بهحساب میآمد
جنگ مرموز!
شاید بهتر است جنگ ایران و عراق را یک جورچین تصور کنیم؛ جورچینی که از تکههای ارزشمند متعددی در کنار هم ساخته شد و جای خالی هر قطعه، میتوانست همهچیز را به هم بریزد. این وسط یکی از قطعههای مهم این جورچین، جنگ الکترونیک بود. موضوعی که بنا بر گفته پژوهشگران حوزه دفاع مقدس، توانستیم در سالهای دفاع مقدس در آن بسیار موفق و از آن مهمتر چراغخاموش عمل کنیم. در واقع، جنگ الکترونیک از آن موضوعات ناشناخته و سری بود که ما در روزهایی از جنگ که خیلی از کشورهای منطقه توانایی ورود به این موضوع را نداشتند، توانستیم به آن دست پیدا کنیم و یگان جنگ الکترونیک را تشکیل دهیم؛ آن هم در شرایطی که عراقیها به واسطه کمک کشورهای اروپایی، 12 گردان جنگ الکترونیک در اختیار داشتند. موفقیت جنگ الکترونیک و «یگان جنگال» در ایران اما نهایتا به جایی رسید که از زمان پایان عملیات خیبر تا انتهای جنگ، هیچ پاتک موفقی از سوی عراقیها به نیروهای نظامی کشورمان ضربه وارد نکرد. حالا هم قرار گرفتن در هفته دفاع مقدس بهانه خوبی است تا درباره موضوع جنگ الکترونیک که کمتر به آن پرداخته شده است، بیشتر بدانیم.
در چنین شرایطی، وجود سیستمهای ارتباطی بهمنظور هدایت جنگ میتوانست یکی از مؤلفههای مهم درصحنه نبرد باشد. نیازی که پژوهشهای متعددی در این زمینه داشته است، درباره ظهور و کارایی این پدیده در جنگ هشتساله که بعدها به ابزاری برای پیروزی در عملیاتها تبدیل شد، توضیح میدهد: «در طول جنگ ایران و عراق، سیستمهای ارتباطی آنقدر پیشرفته شد که رفته رفته موضوعی به نام جنگ الکترونیک که به صورت مخفف به آن جنگال میگویند، در بستر جنگ شکل گرفت. طبق پژوهشهای گستردهای که انجام شد، هر طرفی از جنگ که میتوانست از طیف امواج الکترومغناطیس بهصورت وسیعتری استفاده کند و از سوی دیگر، مانع استفاده طرف مقابل از این طیف شود، توانایی این را داشت که بخش زیادی از صحنه نبرد را در اختیار خودش قرار دهد. با این تفاسیر، موضوع جنگ الکترونیک آرام آرام گسترش پیدا کرد و در این میان، به منظور مختل کردن ارتباط فرماندهان دشمن با سربازانشان، به نحوی که آنها نتوانند بهموقع نیروهایشان را هدایت کنند، پدیده جنگ الکترونیک شکل گرفت و در شاخههای اختلال، قطع ارتباط و جهتیابی به کار گرفته شد.» ماجرا این است که سیستم جنگ الکترونیک در جهان به لحاظ پیشرفت فناوری از اهمیت ویژهای در سطح جهان برخوردار بود، اما فرصت کشف و دستیابی به آن تا پیش از شروع جنگ ایران و عراق برای ما فراهم نشد. نویسنده کتاب مخابرات الکترونیک در اینباره میگوید: «ما تازه از فضای انقلاب بیرون آمده بودیم که وارد دوران جنگ شدیم و فرصتی برای بازسازی و توسعه این عرصه نداشتیم. نیروهای نظامی ما ابتدا با یک سری سیستمهای بسیار ابتدایی درزمینه جنگ الکترونیک کار استراق سمع یا شنود اولیه را آغاز کردند، این در حالی بود که هرچه ما بیشتر در تنگنا قرار میگرفتیم، ارتش صدام به کمک دیگر کشورها روزبهروز توانمندتر میشد و سیستمهای الکترونیکی آن گسترش بیشتری پیدا میکرد.»
معنای واقعی غنیمت
شواهد تاریخی باقیمانده از جنگ نشان میدهد که با وجود عقبماندگی اولیه ما در فراهم کردن تجهیزات جنگ الکترونیک، در سالهای بعدی رزمندگان ما با شجاعت و جسارت جنگیدند و این تجهیزات را از ارتش صدام به غنیمت گرفتند و همین غنیمتها ما را در موضوع جنگ الکترونیک توانمند کرد. در واقع، یکی از اقدامات مهم و البته اثرگذار در این حوزه، غنیمت گرفتن تجهیزات مدرن عراق بود؛ آن هم در شرایطی که دنیا از فروش سیمخاردار هم به ایران خودداری میکرد، چه برسد به تجهیزات مدرن الکترونیکی. اما بعد از گرفتن این غنیمتها، ما با مشکل دیگری مواجه شده بودیم؛ آن هم این که تجهیزات جنگالکترونیک را در اختیار داشتیم، ولی بلد نبودیم از آن استفاده کنیم. حالا در این شرایط ما با این ابزارهایی که به غنمیت گرفته بودیم و آموزشی برای استفاده از آن ندیده بودیم، چه کردیم؟ یحیی نیازی از همراهی جوانان دانشجو، پابهپای رزمندهها در روزهای جنگ ایران و عراق میگوید: «در سختترین شرایط، عدهای جوان باانگیزه دانشگاهی با رزمندگان ما همراه شدند و فناوری موجود در آن ابزارها را کشف کردند. آنها برای این کار مدارهای سیستمها را و آنالیز کردند، نقطهضعفهایش را یافتند و پس از آن وارد ارتباطات دشمن شدند.»
سردار غلامرضا زارعی، فرمانده یگان جنگ الکترونیک سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس نیز روایت مشابهی از چگونگی دستیابی به این سیستم در ایام جنگ تحمیلی دارد. سیستمی که ایرانیها بعدها عنوان «رحمت» را رویش گذاشتند و زارعی درباره آن توضیح میدهد:«ما با استفاده از روش جنگ الکترونیک توانستیم به دشمن نفوذ کنیم و به همین خاطر نام این سیستم را رحمت گذاشتیم؛ چراکه دستیابی به توانایی جنگ الکترونیکی در واقع یک رحمت الهی در شرایط بحرانی آن روزها بود. عراقیها هم ازآنجا که تردیدی نداشتند که کسی نمیتواند رمزهایشان را بشکند و صحبتهایشان را گوش کند، خیلی راحتتر اطلاعات را منتقل میکردند.»
آنطور که اسناد و مدارک باقیمانده از دوران دفاع مقدس نشان میدهد، ما در طول جنگ 12هزار نامه سری و فوری را از همین طریق از ارتش صدام به دست آوردیم. سردار زارعی البته تاکید دارد که تمام این کارها به شکلی کاملا محرمانه انجام میشد و حتی بسیاری از فرماندهان و مسؤولان دولتی تا انتهای جنگ از وجود چنین سیستمی خبر نداشتند. یحیی نیازی، نویسنده کتاب مخابرات در جنگ هم در اینباره میگوید که آن روزها هیچکس نمیدانست که بچهها چه کارستانی انجام دادهاند: «صدام هیچگاه متوجه این کشف بزرگ نشد و نفهمید که چه اتفاقی افتاده است. در واقع، نه تنها ارتش بعثی که حتی سازندگان و تکنیسینهای آن سیستمها هم در مقابل توانایی بچهها ما سر تعظیم فرود آوردند و نفهمیدند که این بچهها چهکار بزرگی کردهاند.» دستیابی به توانایی جنگ الکترونیک هم عامل موفقیت بسیاری از عملیات مانند والفجر هشت شد که قبل از هر پاتکی از سمت دشمن، نیروهای ما از آن باخبر بودند و جلویش را میگرفتند. سردار زارعی درباره نحوه پیروزی ایران در عملیات «والفجر هشت» توضیح میدهد: «پس از آن که رزمندگان ما از اروند عبور کردند و به کارخانه نمک رسیدند، ما از طریق همین شبکههای مغناطیسی مطلع شدیم که فرماندهان ارتش بعث، دستور پاتک دادند. جالب بود برخی فرماندهان باور نمیکردند که بعثیها در آن شرایط بخواهند پاتک بزنند. در نهایت ما پاتک اول را به ارتش بعث زدیم و تعداد زیادی اسیر گرفتیم. همین اسرا اعتراف کردند که قرارشان این بود که ۲ ساعت دیگر به ما پاتک بزنند، ولی ما پیشدستی کرده بودیم.»
ماسک بزنید
در طول دوران دفاع مقدس، صدام به قدرت جنگ الکترونیک ارتش بعث بسیار دل بسته بود و اصلا فکر نمیکرد که رزمندگان ما قابلیت کشف رمز دستگاههای الکترومغناطیسی و رمزگذاری شده آنها را داشته باشند. همین مساله هم به برگ برنده ما برای پیشبینی بسیاری از اقدامات رژیم بعث تبدیل شد. کارشناسان حوزه دفاع مقدس میگویند هر زمان که صدام احساس میکرد زورش به ما نمیرسد، به سراغ سلاحهای نامتعارف شیمیایی میرفت؛ سلاحهایی که بسیاری از آنها خیلی زود از سوی یگان جنگال شناسایی میشد و آنها نیروهای خودی را باخبر میکردند. سردار زارعی در اینباره توضیح میدهد: «تمام فرمانها و گزارشهای عراقیها از طریق همین سیستم بین گردانها، تیپها و ستاد فرماندهی منتقل میشد و ما به کمک شکستن رمز توانسته بودیم به این اطلاعات دسترسی پیدا کنیم. برای مثال، هر زمانی که میخواستند بمب شیمیایی بزنند در سیستمهایشان به نیروهای خودی اعلام میکردند که ماسک بزنند و ما هم میدانستیم که قرار است در چه منطقهای و چه زمانی از سلاح شیمیایی استفاده کنند و این مساله را خیلی زود به نیروهایمان اطلاع میدادیم.» نیازی هم تاکید دارد که با مرور تاریخ دفاع مقدس میتوان مصداقهای متعددی را درباره رسیدن به پیروزی با استفاده از مهارت جنگ الکترونیک کشف کرد: «آن روز که صدام گفت مهران را در مقابل فاو میگیریم، فکرش را نمیکرد که مهران را هم از دست بدهد. اتفاقی هم که رخ داد، این بود که یگان جنگال حرکت نیروهای بعثی را به فرماندهی جنگ گزارش داد و نیروهای ما نه تنها توانستند مهران را آزاد کنند، بلکه ضربههای سنگینتری هم در عملیات «کربلای یک» به دشمن وارد کردند.» با همه این صحبتها نمیتوان پیروزی در جنگ را صرفا به مولفهای مانند جنگال نسبت داد. زیرا طبیعتا هر مولفهای کارکرد خودش را داشته و در موقعیتهای متفاوت، تاثیر گوناگونی را بر اتفاقات جنگ گذاشته است. حال تصور کنید که اگر چنین سیستمی نبود، چه اتفاقی رخ میداد؟ نیازی معتقد است کمترین ضرر استفاده نکردن از جنگال برای ایران، این بود که تعداد جانبازان شیمیایی ما بسیار بیشتر از امروز میشد؛ چراکه صدام تا اندازهای که بتواند تمام رزمندگان ایرانی را از بین ببرد، از حامیان خود سلاح شیمیایی گرفته بود. بعد از پایان دوران دفاع مقدس هم جنگ الکترونیک، به الگویی برای بهرهبرداری از تجارب آن در صنعت دفاعی کشور تبدیل شد و قدرت بازدارندگی ما را به سطح امروز رساند.