شیوع كرونا در كشور باعث تشدید آسیبهای اجتماعی و ضعف حمایت از آسیبدیدگان شده است
ویـــروس کــمــبــود حـمـایت
فیلمی كه از بندرعباس در سراسر ایران پخش شد و ادعای اول دربارهاش، شروع پدیده ستونخوابی به جای گورخوابی بود، اگر توسط مسؤولان محلی تایید میشد، میتوانست جنجالی بزرگ بهپا كند. میشد رسانهها بنویسند وقتی قیمت یك خانه نقلی سربهفلك كشیده و حتی مستاجر بودن و به موقع كرایه خانه دادن، برای عدهای آرزو شده، چندان عجیب نیست اگر آدمهای از همهجا رانده و مانده بروند بالای ستونهای بتونی در یك پروژه عمرانی رهاشده و آن بالا با هر بدبختیای دست و پا را جمع كنند و زندگی كه نه، بلكه زنده بمانند.اما مسؤولان محلی، ستونخوابی را تایید نكردند و مدیركل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان كه این ستونهای خبرساز در حوزه استحفاظی او و متعلق به تالار فرهنگی بندرعباس بود، این بهظاهر ستونخوابها را دزدانی معرفی كرد كه مدتی است، افتادهاند به جان میلگردهای ستونها. ما فرض را گذشتهایم بر درستی این حرف و رد ادعای ستونخوابی، كاری هم به این نداریم كه چرا كلنگ ساخت این تالار فرهنگی سال88 به زمین خورده و در سال 99 و پس از 11 سال هنوز چیزی جز چند ستون نیست، به این هم كاری نداریم كه 15 میلیارد تومانی كه تابهحال خرج شده الحق كه انگار دور ریخته شده است. ما فرض را گذاشتهایم بر سارق بودن آدمهای بالای ستون و فرض كردهایم آن كودكی كه پای ستون ایستاده و سر طنابی را گرفته، نمیخواهد موادغذایی به آن بالا برساند، بلكه شریك دزد و رفیق قافله است. اما میخواهیم محكم بگوییم اگر یك پسرك كمسن و سال دستیار دزد است، این آسیب اجتماعی است و اگر كسی در یك پروژه رهاشده دولتی دارد دزدی میكند، این هم آسیب اجتماعی است. ما به آسیبهای اجتماعی كار داریم كه بعد از شیوع كرونا و سختتر شدن زندگی، زیادتر شدهاند و برخی آمارها و اظهارنظرها نیز آن را تایید میكنند. ما با پنج آسیب اجتماعی مهم كشور كار داریم كه سالها قبل رهبر معظم انقلاب آنها را شمردند و گفتند كه اعتیاد، حاشیهنشینی، طلاق، مفاسد اخلاقی و مناطق بحرانخیز كشور باید در اولویت توجه و اقدام باشند، پنج آسیبی كه همیشه آسیب بودهاند ولی حالا پس از شیوع كرونا و در عصر ناشناختگی، غافلگیری و بیثباتی ناشی از جولان این ویروس در كنار انواع و اقسام دیگر آسیب، نیازمند مهار و تیمار جدیتری هستند.
فقر اگر مادر همه آسیبهای اجتماعی و بیكاری اگر علت اصلی آن باشد، آمارهای رسمی ما اوضاع خوبی را از هیچ كدام نشان نمیدهد، مخصوصا بعد از ورود كرونا به كشور و بههم ریختن كاسه و كوزه بیشتر كسب و كارها. دور نبود، همین شهریور گذشته بود كه تقیرستموندی، رئیس سازمان امور اجتماعی كشور درباره از دست رفتن حداقل سه میلیون فرصت شغلی در كشور گفت و پیشبینی كرد 10 درصد اشتغالها كوچكتر میشود و در نتیجه فشار بیشتری بر خانوادهها وارد میشود.
این فشار به زبان عامیانه همان فقر و كوچكتر شدن سفره مردم است و چاشنیاش بیكاری است كه به قول رستموندی موجی از احساس درد و رنج و اضطراب و افسردگی را به همراه میآورد.
بخشی از كسانی كه به این وضع دچار شدهاند، به گفته مدیران كل كمیته امداد در برخی استانها برای دریافت كمك، دقالباب این كمیته را كردهاند. اكبر میرشكار مدیركل كمیته امداد استان قم گفته است سال گذشته 1448 خانواده زیر پوشش كمیته رفتهاند. ولی در سال 99 فقط از فروردین تا مرداد این پوششدهی به 1694 خانواده رسیده كه همسنگی اتفاقات پنج ماهه امسال با 12 ماه سال گذشته را نشان میدهد.
در سایر شهرهای قم هم ادارات شهرستانی كمیته امداد به گفته او روزانه با بیش از 500مراجعه روبهرو هستند.
در ایلام هم اوضاع مشابه است و قنبر موسینژاد، مدیركل كمیته امداد استان از افزایش مراجعه مردم به دفاتر این كمیته، بهواسطه كرونا خبر داده و عمدهترین دلیل این افزایش را فشارهای اقتصادی ناشی از پیامدهای كرونا دانسته است. بخش بد ماجرا در ایلام این است كه به گفته مدیركل بیش از70 درصد مراجعان كسانی هستند كه تابهحال از كمیته امداد، کمک نخواسته بودند و مراجعه اولی به حساب میآیند.
تا اواخر شهریوری كه گذشت، اوضاع مالی مردم در یزد و وضعیت خانوارهای ضعیف نیز چنگی به دل نمیزد و كرونا تاثیرش را گذاشته بود. محمد شجاعان، مدیركل كمیته امداد استان یزد با گلایه از این كه پس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب هزینه بیتدبیری برخی مسؤولان را باید مردم پرداخت كنند، از افزایش ده هزار خانواری جمعیت تحتپوشش این نهاد، در جریان شیوع كرونا خبر داده بود كه میشود 25 هزار خانواده با جمعیتی 50 هزار نفری.
اینها را اگر بگذاریم كنار گفتههای علی عاشوری، مدیرعامل صندوق قرضالحسنه امداد ولایت که در گفتوگو با مهر عنوان کرده بود در شش ماه نخست امسال و درست در روزهای جولان كرونا در كشور، مراجعه نیازمندان برای دریافت وام ودیعه مسكن 100 درصد افزایش یافته؛ آن وقت پكیج فقر پس از كرونا تكمیل میشود.
آزادی شاید وقتی دیگر
در زندانها قربانیانِ همه جور آسیب اجتماعی یافت میشود، تولیدکنندگان آسیبهای اجتماعی هم در زندانها یافت میشوند. از میان همه قربانیان این آسیبها، اما یک عده مجرمان غیرعمدهستند که سالی یکبار برای آزادیشان گلریزان میگیرند و در طول سال نیز یک جماعت خیر، همیشه در کار آزاد کردن زندانیان بی گناهند. این روال چهار دهه اخیر بوده، ولی کرونا این روال را نیز بههمریخته و روند آزادی زندانیان جرایم غیر عمد را کند کرده است. این ماجرایی است که اسدا... جولایی، مدیرعامل ستاد دیه کشور آن را روایت میکند و در شرح رابطه این افت با کرونا میگوید افزایش بیسابقه نرخ دیه و وضعیت اقتصادی و تورم که دامن بسیاری از افراد و طبقات اجتماعی را گرفته، باعث شده افراد با بدهیهای سنگین وارد زندانها شوند و کمک خیران هم کفاف پرداخت دیون و درنتیجه آزادی زندانیان را ندهد. ماندگاری زندانیان در ندامتگاه کشور به معنی چشمانتظار ماندن خانوادههای بدون نانآور است، نانی هم اگر دربیاورند، باید خرج خوردوخوراک شود و اگر سرپناه شخصی نداشته باشند درنتیجه کوچکتر شدن دخلشان، باید از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک و از شهرهای کوچک به حاشیهها یا روستاها کوچ کنند که آنهم شروع زنجیرهای جدید از مشکلات است؛ مثال آشکار کوچ خانواده زندانیان به روستاها. مهاجرت تعداد زیادی از خانواده زندانیان ندامتگاه تهران بزرگ به روستاهای اطراف زندان است که صدای اعتراض مردم و مسؤولان حسن آباد و فشافویه را بلند کرده، مهاجرتی که بعد از شیوع کرونا شدت نیز گرفته است.
سلامت مخدوش روان
اگر كرونا قادر است سه میلیون فرصت شغلی در كشور را از بین ببرد و میلیونها نفر را بیكار كند، قطعا قادر است با اعصاب و روان جمعیتی چند برابر این نیز بازی كند، آنقدر كه سلامت روانشان به خطر بیفتد و طبق تخمینهای رئیس انجمن علمی پیشگیری از خودكشی، احتمال انتحار را تا پنج برابر افزایش دهد. یكی از بدترین تاثیرات كرونا بر مردم جهان، به مخاطره انداختن سلامت روان آنها بود. این مخاطره شامل حال ما نیز شده و محمود علیگو، مدیركل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی به جامجم میگوید: «خشونتهای لفظی و كلامی در دوران كرونا، كاملا افزایش یافته و ناراحتیها و غمهای ابراز نشده كه خود را در قالب افسردگیها بروز میدهد، بیشترشده كه تعداد تماسهای مردمی با اورژانس اجتماعی که ما آنها را به سامانه مشاوره 1480 ارجاع دادهایم آن را تایید میكند.»
حسن موسوی چلك، رئیس انجمن مددكاران اجتماعی ایران نیز كرونا را عاملی برای افزایش تنش و اختلافات خانوادگی در كشور میداند كه همگی برسلامت روان افراد تاثیر داشته و بیشتر خود را در قالب رفتارهای خشونتآمیز بروز میدهد. او میگوید: «ورود ابزارهای هوشمند به تحصیل كودكان و نوجوانان نیز ماجرایی كرونایی است كه آثار مخرب آن بر سلامت روان بچهها بهتدریج مشخص میشود. اما هیچ نهادی برای تامین سلامت روان جامعه برنامهای ندارد، از شورای اجتماعی كشور گرفته تا شورای سیاستگذاری سلامت، شورایعالی جوانان، شورایعالی رفاه و تامین اجتماعی و حتی شورایعالی آموزش و پرورش.»
وضعیتی را كه بعد از كرونا بیشتر از قبل گرفتارش شدهایم موسوی چلك در یك جمله خلاصه میكند و میگوید: «آسیبدیدگان اجتماعی در اولویت نهادها و دستگاههای متولی نیستند و اگر نهادهای غیردولتی نبودند و به حد توان آستین بالا نمیزدند یا رسانهها نبودند و به دولت فشار نمیآوردند، اوضاع میتوانست بدتر از این باشد.»
بار کرونا روی دوش بچهها
از بچههای مرفه و فرزندان خانوادههای متوسط رو به بالا حرف نمیزنیم، بلكه از كودكان قشر ضعیف، آسیبدیدگان اجتماعی و بچههای كار و خیابان میگوییم كه تیرهبختیشان بعد از كرونا تشدید شده و كارهایی كه برایشان انجام شده مثل رگباری در كویر اثر چندانی نداشته.
محمود علیگو، مدیركل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی كشور به ما میگوید كرونا اثر وضعی مستقیمی در حوزه كودكان کار نداشته، اما این بیماری در قالب یك رفتار پرمخاطره خودش را نشان داده كه در پایتخت، بهزیستی به كمك شهرداری تهران میان آنها ماسك و موادضدعفونیكننده توزیع كرده و به آنها آموزشهایی ارائه داده تا نحوه مراقبت از خود مقابل كرونا را بیاموزند.
او گفت مشابه این اتفاقات در اكثر شهرهای كشور كه اورژانس اجتماعی داشتهاند نیز رخ داده و فقط در تهران 16 هزار بسته بهداشتی و در كل كشور حدود 80 هزار بسته توزیع شدهاست.
با این حال فاطمه ایزدپناهی، مدیرعامل موسسه نوید زندگی كوشا، موسسهای كه اعضای آن برای حمایت از كودكان كار و بازمانده از تحصیل در تهران و سیستان و بلوچستان تلاش میكند به ما میگوید حدود هفتماهی كه از شیوع كرونا میگذرد من و همكارانم شاهد تحمیل آسیبهای جدیتری به كودكان كار و خانواده آنها بودیم در حالی كه نشانی از بهزیستی برای رفع این مشكلات ندیدیم.
البته علیگو نیز تاكید كرد كه میداند كارهای انجام شده برای كودكان كار و خیابان كافی نبوده، ولی ایزدپناهی فراتر از این كافی نبودن حرف میزند و میگوید: نبود حمایت ویژه از سوی بهزیستی برای كودكان كار و خانوادههای آنها باعث شده تا كار سازمانهای مردمنهاد فعال در این حوزه بیشتر شود بهطوری كه مثلا اگر ما پیش از این اولویتمان آموزش خانواده و توانمندكردن آنها بود حالا ناچار شدهایم بخشی از بودجه خود را صرف خرید بستههای غذایی كنیم.
این چالش و این تقابل همواره در كشور ما وجود داشته، ولی در عصر پررنج كرونا دارد خودش را قویتر و جدیتر نشان میدهد، چالشی كه اگر حل نشود فقط به عمیقتر شدن مشكلات اقشار آسیبپذیر و در نتیجه افزایش آسیبهای اجتماعی منجر میشود.